دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

نوحه سرایی! پسندیده یا ناپسند؟!

نوحه سرایی! 

پسندیده یا ناپسند؟!


محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی، معروف به ”شیخ صدوق” در کتاب ”من لایحضره الفقیه" می‌نویسد:
و من الفاظ الرسول صلی الله علیه وسلم: "النیاحة من عمل الجاهلیة"
از فرمایش های پیامبر صلی الله علیه و آله است که نوحه‌ سرایی از اعمال دوران جاهلیت است.

امام حسین (علیه السلام) نیز در شب عاشورا خطاب به حضرت زینب می فرمایند :
در عزای من گریبان پاره نکن، به سر و صورت خود نزن، صدایت را بلند نکن و صبور باش.

قرآن کریم نیز می فرماید :
در هنگام مصیبت صبور باشید و بگویید:
"انا لله و انا الیه راجعون."

الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّـهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ 

﴿سوره بقره،آیه 156﴾
أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ  وَ أُولَـئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ‏»

(سوره بقره آیه 157)

و شما را آزمایش می‌کنیم با چیزی از قبیل ترس و گرسنگی و نقصان در مال و جان و محصولات و بشارت بده صبرکنندگان را.
آنانی که اگر مصیبتی به آن ها برسد، می‌گویند :
ما از خداییم و به سوی او برمی گردیم. همین گروه‌اند که بر آن ها درود و رحمت از جانب پروردگارشان نازل می‌شود و همین گروه اند که هدایت یافته هستند.

این آیه به طور صریح و آشکار، وظیفه مومنان را در قبال آزمایش های الهی و مصیبت ها مخصوصاً مصیبت از دست دادن عزیزان، بیان می‌فرماید، واضح است که بی‌ صبری و بر سر و سینه زدن، خلاف راه صابران است.

لقمه ی حلال از نظر مولانا

لقمه ی حلال از نظر مولانا


آنچه ما می خوریم در روحیات ما تاثیر دارد، این که روزی ما و لقمه ما چه باشد، بی ارتباط نیست با این که "حال ما" چگونه باشد.
لقمه انسان باید حلال باشد، اما لقمه تنها آن خوراکی نیست که از راه دهان می بلعیم، لقمه هایی هست که ذهن ما و جان ما را تغذیه می کند.

ما روزانه سر سفره های مختلفی برای جسم و روحمان روزی برمی داریم، مهم است که بدانیم روزی  که به جسم و جانمان می رسانیم، حلال است یا حرام؟

مولانا یک عیار برای سنجش حلال یا حرام بودن روزی به ما می دهد:

اگر ما به طور مستمر در  دلمان احساس گرفتگی و تاریکی داریم، جایی  هم سفره شیطان شده ایم، اگرچه بی خبر:

تا تو تاریک و ملول و تیره ای
دان که با دیو لعین همشیره ای

اما نشانه لقمه حلال، چه لقمه غذای جسم باشد و چه خوراک روح و جان ما، آن است که نتیجه اش گرمی و روشنایی و کمال و امید و عشق و محبت نسبت به مردم است.

لقمه ای کآن نور افزود و کمال
آن بود آورده از کسب حلال

علم و حکمت زاید از لقمه حلال
عشق و رقّت آید از لقمه حلال

در مقابل، اگر در دل ما حسد و نفرت و خشم و غفلت از معنویات موج بزند، باید ریشه را در لقمه پیدا کنیم،
یک جایی، لقمه حرامی خورده ایم یا روزی ناپاکی به روح و جان خود داده ایم:

چون ز لقمه تو حسد بینی و دام
جهل و غفلت زاید ،آن را دان حرام

آنچه ما می خوریم، آنچه می نوشیم، آنچه می خوانیم، موسیقیی که گوش می دهیم، برنامه ای که تماشا می کنیم و...همه برای ما "لقمه" هستند، لقمه هایی که فکر ما و نوع نگاه ما به هستی و نوع رفتار ما را شکل می دهند:

لقمه،تخم است و برش ،اندیشه ها
لقمه، بحر و گوهرش اندیشه ها

حلال ترین قوتی که به ما می رسد ، آن است که نتیجه اش عشق به انسان ها و هستی و میل خدمت به خلق و البته میل پرکشیدن به سوی جهان معناست:

زاید از لقمه حلال اندر دهان
میل خدمت، عزم رفتن آن جهان...

مراقب باشیم سر کدام سفره می نشینیم و جان و روحمان را با کدام لقمه سیر می کنیم!

(؟)

‍ دوست....

‍ دوست....


همدیگر را یافتن هنر نیست ... هنر این است
که همدیگر را گم نکنیم ... بعضى ها بی هیچ دلیلی دوست داشتنی هستند
می شوند دوست
می شوند همراه
می شوند جان دل
جاده رفاقتش یک طرفه نیست
آنقدر خوبند که انگار بهترین شنونده دنیا هستند
پیششان نقاب ندارى ، خود خودت هستى
رازهاى مگویت را هم جزو اسرار خودشان می دانند
حتى قضاوت هایشان هم شیرین است ، درست مثل شیرین زبانى هایشان و گاهاً ناسزاهایشان
بعضى وقت ها فکر می کنى که چرا من را بهتر از خودم می شناسد !
انگار خدا یک مسکن فروشى در درونشان ساخته
آنقدر به دنیاى درونت نفوذ می کنند که می شوند قسمتى از وجودت
حتى می شوند از جنس خواهر یا برادرت
آینه ات می شوند
حتى اگر بر خلاف میلشان کارى کردى ، رفتارشان را با تو عوض نمی کنند
حرف که می زنند تا ته دنیا بپایش مى ایستند و نگرانِ نگرانى هایت هستند .
دستانتان را می گیرند و اشک هایتان را پاک می کنند .
بهترین هدیه اى که به تو می دهند ، وجودشان است و هیچ وقت نگران پس گرفتنشان نیستى .
می توانى با آن ها به جاى خاطره بازى ، خاطره سازى کنى .
می توانى با حضورشان جنس دوست داشتن خدا را بفهمى .
تعدادشان کم است، ولى کیفیت دارند و با آن ها کیف می کنى .
بى بهانه دوستشان دارى و حتى اسمشان که مى آید ، احساس امنیت می کنى .
کسى که در گذر زمان کنارت ماند و همخونت شد!

هر ایگویی که در دیگران می بینید، در شما نیز وجود دارد!!!

هر ایگویی که در دیگران می بینید، در شما نیز وجود دارد!!!

تا زمانی که چیزی را در وجود خود نداشته باشیم، آن را در دیگران نیز نخواهیم دید. به همین خاطر تمام صفات منفی و بدی را که در دیگران می بینیم، به طور بالقوه در نهاد ما نیز وجود دارد. ولی به خاطر تحسین نفس و این که ما خود را بزرگ تر و مهم تر و عاقل تر از دیگران می پنداریم، تصور می کنیم که فلان ایگو یا صفات منفی را نداریم.

اتمی از جنس همان ایگویی که شما در دیگران می بینید، در وجود شما لانه کرده است. ممکن است شما اتم فضولی را در درون خود به صورت نهفته داشته باشید و از بودن آن کوچک ترین اطلاعی نداشته باشید. ولی اگر فضولی را در وجود دیگران و در اعمال و رفتار آن ها می بینید و این صفت در چشم شما به صورت برجسته ای نمود پیدا می کند، دلیلی بر وجود آن در درون و در ناخودآگاه شما می باشد و به کمک این روش، می توانید پلیدی های درون و ناخودآگاه خود را ببینید و کشف کنید.

اتم های همجنس در موقع ارتعاش، دامنه یکسانی برای فعالیت دارند و وقتی اتمی از جنس مشابه مرتعش می شود، در محدوده خود اتم های همجنس خود را به ارتعاش در می آورد. این ارتعاش باعث می شود حس آن اتم در درون ما به صورت گذرا و نهفته ای بیدار شود و ما آن را حس کنیم، هرچند که عمل مربوطه توسط اتم ما به وقوع نپیوسته باشد.

ما بدی های دیگران را بهتر و راحت تر و آسان تر از بدی های خودمان می بینیم و احساس می کنیم. چرا که خودمان را در هر زمینه ای بهتر و بالاتر از دیگران می پنداریم. این پندار کاذب، هم به صورت قابل توجهی می تواند جلوی پیشرفت درونی و معنوی ما را بگیرد و هم به صورتی مشهود می تواند ما را در مسیر درونی یاری کند. اگر ما صفت یا عمل بدی را در دیگران می بینیم و به نوعی انزجار خود را از انجام آن عمل توسط دیگران، در درون خودمان و گاهی نیز در بیرون نشان می دهیم، باید به دنبال ایگوی آن عمل مورد نظر در درون و در ناخودآگاه خود بگردیم. همه ما در ناخودآگاه خود به صورت یکسانی از ایگوها بهره مندیم، ولی ایگوی توجیه اجازه نمی دهد ما به بودن ایگوهای خود باور و یقین داشته باشیم. همیشه کار بد خودمان را توجیه می کنیم و از انجام عمل خودمان، هرچند عملی نادرست باشد، به نوعی حمایت درونی را انجام می دهیم تا عذاب وجدان نداشته باشیم.

اگر در رفتار و اعمال دیگران، ایگو یا صفتی منفی را می بینید که از آن خوش تان نمی آید، به دنبال آن در درون خود بگردید. شما آن ایگو را دارید. در لایه های عمیق تر درون تان به صورت نهفته وجود دارد. نور کانشسنس درونی خود را به سوی آن بگیرید تا به وسیله آن نور درونی، وجود ایگو مربوطه برایتان مشخص و مبرهن گردد. بعد از این که به وجود ایگو در درون تان اطلاع پیدا کردید، انرژی لازم معنوی و روحانی برای از بین بردن آن ایگو را بوجود آورید و بر ایگوی مورد نظر بیفکنید و بتابانید. انرژی را به سوی ایگوی مربوطه گسیل کنید تا از ناخودآگاه شما کنده شود و به لایه های بیرونی بیاید و نابود شود. از رب درونی و مادر الهی نیز بخواهید تا ایگوی مربوطه را در درون شما از بین ببرند یا به شما کمک کنند تا ایگوی مورد نظر را از بین ببرید.

اگر بر بدی ها و صفات منفی وجود خود آگاهی پیدا کنید، راحت تر می توانید آن ها را نابود نمایید. عدم آگاهی شما از صفات منفی درونی تان، شما را مجاب می کند که فلان ایگو را در وجود خود ندارید و این پندار کمال و بزرگی، شما را از شناخت خود باز می دارد. شما با لشگریانی از ایگوها در درون، خود را همانند فرشته ها تصور می کنید، در حالی که در اعمال و رفتار همانند شیاطین رفتار و عمل می کنید.

اگر بر بدی های خودتان آگاهی داشته باشید، راحت تر می توانید آن ها را از بین ببرید. اگر بدی دیگران را می بینید، مطمئن باشد آن بدی را در درون خود نیز دارید. آن ها را تک به تک بشناسید و از بین ببرید.

ایگوی مقایسه!

ایگوی مقایسه!

یکی از کارهایی که در بین بسیاری از افراد جامعه دیده می شود و تقریبا شایع است، مقایسه کردن خود با دیگران است. افراد زیادی خود را در بسیاری از مواقع با دیگران مقایسه می کنند. این مقایسه می تواند در بسیاری از جهات اتفاق بیفتد. 

مقایسه می تواند از لحاظ مالی و اقتصادی باشد، می تواند از لحاظ کاری و شغلی باشد، می تواند از لحاظ قیافه ظاهری و زیبایی باشد، می تواند از لحاظ دانش و مدرک دانشگاهی باشد، می تواند از لحاظ بدنی و سلامتی جسمانی باشد و ... آنچه مشخص است مقایسه و قیاس کردن خود با دیگران در بسیاری از جوامع به امری عادی و طبیعی تبدیل شده است.

ایگوی مقایسه می تواند باعث بوجود آمدن ایگوهای مختلف گردد. وقتی خود را با دیگران مقایسه می کنید، گاهی ممکن است به آن ها حسادت کنید، گاهی ممکن است به آن ها تنفر پیدا کنید، گاهی ممکن است علیه آن ها سخن چینی و شایعه پراکنی کنید، گاهی ممکن است پشت سر آن ها غیبت و بدگویی کنید، گاهی ممکن است آن ها را با القاب و صفت های زشت مورد خطاب قرار دهید. 

ایگوی مقایسه همیشه با ایگوهای دیگری درگیر است و به تنهایی ظاهر نمی شود. وقتی شما خود را با دیگران قیاس می کنید، یا باید خود را برتر بدانید که در این حالت ایگوی خودبرتر بینی یا برتری جویی در شما ظاهر می شود و یا باید خود را کمتر و پست تر از دیگران تصور کنید که در این حالت ایگوی خودکمتر بینی در شما ظاهر می شود.  

مقایسه در هیچ شرایطی نمی تواند به شما کمک کند. شما از هیچ لحاظ با آنچه خود را با آن مقایسه می کنید، در یک سطح قرار ندارید. وقتی خود را با کسی مقایسه می کنید، شما نه از لحاظ روحی و تکامل درونی در یک سطح قرار دارید، نه از لحاظ دارما و کارما در یک سطح هستید، نه از لحاظ شعور درونی و کانشسنس و نه از هیچ لحاظ دیگری. در هیچ سطحی با آنچه خود را قیاس می کنید، یکسان و در تعادل نیستید و به همین خاطر وجوه مشترکی نیز با آن نخواهید داشت.

ایگوی مقایسه کردن، فقط انرژی شما را می گیرد. شما را از لحظه حال غافل می کند. از مسیر خودشناسی و درک خود باز می دارد. مانع رسیدن شما به مسیر درونی و حقیقت می شود. همیشه ذهن شما را مشغول نگه می دارد. شما را از درک آنچه واقعا هستید، باز می دارد. قسمتی از انرژی حیاتی و ارزشمند شما را مصرف می کند و هیچ عایدی از این انرژی نصیب شما نمی شود.

شما باید فقط خودتان را با خودتان مقایسه کنید. امروزتان را با دیروزتان، امسالتان را با سال گذشته تان. 

شما از هیچ کسی جلو یا عقب نیستید. 

شما با هیچ کسی در حال رقابت نیستید. 

خود را با هیچ کس در هیچ زمینه ای مقایسه نکنید. شما وجودی منحصر به فرد هستید. از هیچ لحاظی به دیگران شباهت ندارید. شما باید فقط خودتان باشید و خودتان را بشناسید. وقتی خود را با خودتان مقایسه می کنید، نقاط ضعف تان را خواهید شناخت. به آنچه مانع رسیدن شما به حقیقت می شود، آگاه خواهید شد.

در طی 24 ساعت گذشته به اعمال و رفتار و افکارتان نگاه کنید. ببینید چه چیزی را با خودتان مقایسه کرده اید؟ به هر چیزی که در آن نوعی از قیاس و مقایسه را به کار برده اید، آگاهی پیدا کنید و وقتی دوباره این ایگو به سراغ تان آمد، بر نحوه کار آن ایگو در درون آگاه باشید و جلوی آن را در همان لحظه بگیرید. خودتان را ارزیابی کنید. با چه چیزهایی و با چه کسانی خود را مقایسه می کنید؟ آن ها را یکی یکی بشناسید و از بین ببرید. 

مقایسه، شما را از درک واقعی خودتان باز می دارد. دست از مقایسه خود با دیگران بردارید. این کار هیچ نفعی برای شما ندارد و نخواهد داشت.