دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

یلدا حدیث میلاد عشق

یلدا ، حدیث میلاد عشق

 

" style="WIDTH: 501px; HEIGHT: 550px">

در واپسین روز پاییز چون خورشید این زورق زرین محبوب در کام وهمگین غروب فرو می رود و پلک خونین شفق این مردمک فروزان فلق را در پرده سرخ خود می پوشاند ،

شب تولد نوروز دیگری رقم می خورد . یلدا در افسانه ها و اسطوره های ایرانی حدیث میلاد عشق است.

شب یلدا مامی است مهربان که خورشید فروزان را چونان نوزادی در بطن خود می پرورد تا سحرگاهان با زایش او گیتی را نورباران و هستی را زرافشان سازد. ایرانیان پاک دل در این شب گردهم می آمدند و با میهمانی و سرور ، زایش نور را جشن می گرفتند. آنان دیده برهم نمی نهادند تا شمشیر سپیدرنگ سپیده ، نخستین نیش خود را بر قلب سیاه شب  بیفشرد و پس از آن نهری از نور بر سینه سیاه شب جاری  شود . آن گاه نور و پاکی را می ستودند و دمی می آسودند.

در نخستین روز دی ماه آنگاه که هودج اهورایی مهر بر اوج سینه سپهر، جگر جان را در تنور دل می سوخت و سراسر صحن و سرای گیتی را برمی افروخت ، ایرانیان زایش خورشید رفاه و رستگاری را تبریک می گفتند.

یلدا نام فرشته ای است، بالا بلند، با تن پوشی از شب و دامنی از ستاره . او که نرم نرمک با مهر و با نخستین شب پاییز آمده بود، هر شب ردای سیاهش را قدری بیشتر بر سر آسمان می کشید ، تا آدم ها زیر گنبد کبود آرام تر بخوابند.

یلدا هر شب بر بام آسمان و در حیاط خلوت خدا راه می رفت و لا به لای خواب های زمین لالایی اش را زمزمه می کرد. گیسوانش در باد می وزید و شب به بوی او آغشته می شد.

یلدا شبی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت . آتش که  همان عشق است. او آتش را در دلش پنهان کرد تا شیطان آن را ندزدد. آتش در وجود یلدا بارور شد.

فرشته ها به هم گفتند:

یلدا آبستن است. آبستن خورشید!! و هر شب قطره قطره خونش را به خورشید می بخشد .

و شبی که آخرین قطره را ببخشد، دیگر زنده نخواهد ماند.

فرشته ها گفتند:

فردا که خورشید به دنیا بیاید یلدا خواهد مرد.

یلدا آفرینش را تکرار می کند!

هیچ زمستانی ماندنی نیست...

حتی اگه همه شب هایش «شب یلدا» باشد.

راستی فردا که خورشید را دیدی به یاد بیاور که او دختر یلداست...

و یلدا نام همان فرشته ای است که روزی از خدا پاره ای آتش قرض گرفت .

 پیشینه جشن شب یلدا و رسم و رسوم آن

تاریخچه شب یلدا

شب یلدا، درازترین شب سال و یکی از بزرگ ترین جشن های ایرانیان است. ایرانیان همواره شیفته شادی و جشن بوده اند و این جشن ها را با روشنایی و نور می آراستند. آن ها خورشید را نماد نیکی می دانستند و در جشن هایشان آن را ستایش می کردند. در درازترین و تیره ترین شب سال، ستایش خورشید نماد دیگری می یابد. مردمان سرزمین ایران با بیدار ماندن، طلوع خورشید و سپیده دم را انتظار می کشند تا خود شاهد دمیدن خورشید باشند و آن را ستایش کنند. خوردن خوراکی ها و مراسم دیگر در این شب بهانه ای است برای بیدار ماندن. 

واژه یلدا به معنای زایش ، زادروز و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا می‌کردند.  از این رو به ماه دهم دی (به معنای روز) می گفتند که ماه تولد خورشید بود.

شرق شناسان و مورخان متفق القول اند که ایرانیان نزدیک به هفت هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز و آذر ماه را که درازترین و تاریک ترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند، در کنار یکدیگر خود را سرگرم می کنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیه آنان را تضعیف نکند و با به روشنی گراییدن آسمان و حصول اطمینان از بازگشت خورشید در پی یک شب طولانی و سیاه که تولد تازه آن عنوان شده است، به رختخواب می روند تا لختی بیاسایند.

مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می شد. جشن ساتورن پس از مسیحی شدن رومی ها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه یافت که در همان نخستین سده آزاد شدن پیروی از مسیحیت در میان رومیان، با تصویب رئیس وقت کلیسا، کریسمس (مراسم میلاد مسیح) را ۲۵ دسامبر قرار دادند که چهار روز و در سال های کبیسه سه روز بیشتر از یلدا فاصله ندارد و مفهوم هر دو واژه هم یکی است. از آن پس این دو میلاد تقریباً باهم برگزار می شده اند.

آراستن سرو و کاج در کریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت مخصوصاً سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریکی و سرما می نگریستند و در خور روز؛ در برابر سرو می ایستادند و عهد می کردند که تا سال بعد یک نهال سرو دیگر کشت کنند.

 

چند این شب و خاموشی؟  وقت است که برخیزم
وین آتـــــــــش  خنـــدان  را  با  صبــــح  برانگــــیزم
گر ســـــــــوختــــــــنم  باید،  افـــــروختـــــــنم  باید
ای عشـــــق بزن  در من،  کز شعـــله  نپرهــــــیزم
صد دشت شــــقایق چشــم،  در خون  دلـم  دارم
تا خود به کجــــا آخــــــــــر، با خـــــاک  در آمــــــیزم
چون کوه نشــــــستم من،  با تاب  و تب  پنـــهان
صـــــــــــد زلـــــزله  برخــــیزد، آنگاه  که  برخــــیزم
برخـــیزم  و بگشــــایم ، بنــــــد از دل  پرآتـــــــش
وین ســــیل گدازان  را ، از ســــینه  فـــــــرو ریزم
چون گـــریه  گلو گـــیرد ، از ابـر  فــــــــــــــرو  بارم
چون خشــم رخ افـــروزد، در صاعــــــــــقه آویــزم
ای سایه ! سحر خیزان  دلواپس  خــورشـــیدند
زندان شــــب  یلـــدا ،  بگشــــایم   و  بگـــریزم

 یلدا ، یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت.

 

محفل آریایی تان طلایی، دل هایتان دریایی، شادی هایتان یلدایی

پیشاپیش مبارک باد این شب اهورایی

۲۴ عامل خوشبختی خانواده ها

۲۴ عامل موثر در خانوادهای خوشبخت

و از نشانه های او ( خدا ) این که از [ نوع ] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدان ها آرام گیرید ، و میانتان دوستی و رحمت نهاد . آری ، در این ( نعمت ) برای مردمی که می اندیشند قطعاً نشانه هایی است. ( سوره روم، آیه ۲۱)

طبیعی ترین شکل خانواده ، این است که هیچ عاملی جز مرگ نتواند پیوند زناشویی را بگسلد و میان زن و شوهر جدایی بیفکند . کوشش مصلحان جامعه – مخصوصاً پیامبران خدا – این بوده است که نظام خانواده ، یک نظام مستحکم و پایدار باشد و هیچ عاملی نتواند این کانون سعادت را متلاشی گرداند .

به هر حال خانواده  خوشبخت نشانه هایی دارد که ما دراینجا به چند نمونه ی آن اشاره می کنیم . امید است که خانواده  شما نیز برخوردار از این نشانه ها باشد.

 ۱ ) در بین اعضای خانواده جمله ” به من چه یا به تو چه ” رد و بدل نمی شود، چرا که اعضا به گفتگو و مشورت منطقی اعتقاد دارند و احساس مسئولیت می کنند.

۲ ) افراد به یکدیگر اعتماد دارند و از این اعتماد سوء استفاده نمی کنند و اعتماد را یکی از پایدارترین ویژگی ازدواج موفق و خانواده موفق می دانند.

۳ ) تا جایی که امکان دارد با هم هستند و در مهمانی ها یا کارهای مربوط به خانواده تنها نمی روند. همدلی، همکاری، همفکری، هماهنگی را بقای خانواده خوشبخت می دانند.

۴ ) با هم اتحاد دارند و در مسائل مختلف ، با گفتگو و مشورت به تفاهم می رسند و سعی می کنند اگر سوء تفاهم به وجود آمد، آن را در درون خود بدون این که کسی بفهمد حل کنند.

۵ ) به سلیقه ها و عقاید یکدیگر آگاه بوده و به آن احترام گذاشته و عمل می کنند.

۶ ) نسبت به هم شرم مسموم ندارند ؛ یعنی خواسته های طبیعی خودشان را بدون نگرانی یا خشونت ابراز می کنند.

۷ ) به حریم یکدیگر احترام گذاشته و از حدود مشخص شده خود فراتر نمی روند.

۸ ) نگران سلامت روحی و جسمی یکدیگر بوده و از هم مراقبت می کنند . اگر چنانچه مشکلی به وجود آید ، سعی وافر در حل مشکل را دارند.

۹ ) در بیشتر اوقات لحظات خوشی را که با یکدیگر بوده اند مرور می کنند؛ دنبال خاطرات تلخ نیستند، دوست دارند همیشه در خوشی، شادی و نشاط زندگی کنند.

۱۰ ) برای فامیل ها و همسایه های خود اهمیت قائل اند و پذیرای فامیل یکدیگر هستند.

۱۱ ) از امور مالی یکدیگر خبر دارند و چیزی را از یکدیگر پنهان نمی کنند . صرفه جویی و پس انداز کردن جزء برنامه های اقتصادی خانواده های خوشبخت است.

۱۲ ) برای رشد یکدیگر تلاش کرده و زمینه پیشرفت خانواده را فراهم می کنند.

۱۳ ) افراد به هم افقی نگاه می کنند نه عمودی . یعنی هیچ کس خود را برتر از دیگری و در مقام قدرت نمی بیند. دیکتاتوری ، زور و قدرت طلبی حاکم نیست.

۱۴ ) همه اعضا احساس برنده بودن، موفق بودن، امید داشتن می کنند و خودشان را در زندگی برنده می دانند.

۱۵ ) در کنار هم احساس امنیت و آرامش می کنند نه ترس و اضطراب یا تنش و درگیری.

۱۶ ) علاقه، عشق، محبت، صفا و یکدلی خود را هم در رفتار و هم در گفتار به یکدیگر ابراز می کنند.

۱۷ ) از یکدیگر انتظار بی جا و توقع نامناسب ندارند.

۱۸ ) اگر مشکلی پیش بیاید ، به راه حل فکر می کنند و به دنبال مقصر و گناهکار نمی گردند. دست به علت یابی و ریشه یابی آن مشکل می زنند و راه حل منطقی ارائه می دهند.

۱۹) هریک از طرفین پیوسته به فکر خوشحال کردن و راضی نگه داشتن یکدیگر هستند .

۲۰ ) زن و شوهر به خاطر همدیگر زندگی می کنند : اول خود بعد دیگران. زندگی آن ها به خاطر بچه ها یا ترس از طلاق و حرف مردم نیست.

۲۱ ) زن و مرد می توانند هر روز به دنیای اختصاصی یکدیگر نزدیکتر شوند، کار به مسائل خصوصی و زندگی دیگران ندارند.

۲۲ ) با درخواست های یکدیگر برخوردهای مثبت و منطقی دارند.

۲۳ ) زن و مرد در کنار یکدیگر هستند نه رو در رو و رقیب یکدیگر، بلکه رفیق هم هستند و واکنش منفی از خود نشان نمی دهند.

۲۴ ) خانواده های خوشبخت تلاش دارند که بچه های خوب و خوشبختی نیز به جامعه تحویل دهند.

 

 www.zanrooz.com :  منبع

 

ظرفیت انتقادپذیری

    ظرفیت انتقادپذیری

گفتم: مثل این که امروز ناهار ماست خورده ای !

 گفت :(با شگفتی ) از کجا فهمیدی؟!  مگر علم غیب داری ؟!

گفتم : علم غیب نیاز ندارد. این را اطراف دهانت می گوید !!

او با احساس شرمندگی با دستمالی دور دهانش را پاک کرد و گفت :

 ای کاش پیش از خروج از خانه در آیینه نگاه می کردم !!

گفتم : هر کس بیشتر در آیینه می نگرد، کمتر عیب هایش جلوه گر می شود . 

گفت : چقدر خوب بود آیینه ای هم می بود تا روح و روان خود را هر روز و هر لحظه در آن می نگریستیم و عیب هایمان را پیش از رسوایی رفع می کردیم !

گفتم : اتفاقا چنین آیینه ای هم هست. خیلی هم در دسترس است ؛ اما کمتر از آن بهره می جوییم.

با شگفتی پرسید: کجاست؟ کدام آیینه ؟

گفتم : «المومن مرآه المومن » ، مومن آیینه مومن است . یک انسان دین باور می تواند سیمای واقعی و بی نقاب خود را در آیینه ارزیابی دوست مومن خود بنگرد. پیامبر گرامی (ص) می فرمایند:

« صدیقک من صدقک لا من صدّقک » ، 

 دوست واقعی تو کسی است که به تو راست بگوید ؛ نه این که تو را تصدیق کند. 

علی علیه السلام فرموده است :                   طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب الناس        خوشا به حال کسی که پرداختن به عیوبش ، او را از پرداختن به عیوب دیگران بازدارد .                       ( بحار الانوار- ج اول- ص ۱۹۹)

امام جعفر صادق که سلام خدا بر او باد می فرماید :  

 احب اخوانی الی من اهدی عیوبی الی
  بهترین برادران من کسی است که عیوب مرا به من اهدا کند.

گفت : به شرطی که دوستمان واقعا صداقت داشته باشد.

گفتم : ....و به شرطی که خودمان هم ظرفیت انتقادپذیری داشته باشیم !!!

 آینه چون نقش تو بنمود راست         خود شکن آیینه شکستن خطاست

تست خودشناسی/تست روانشناسی پاییز طلایی

تست خودشناسی

  

تست روانشناسی پاییز طلایی

 

این یک تست روانشناسی فوق العاده است، لطفا صادقانه جواب بدین و جواب ها را دقیق در ذهنتان نگه دارید و در آخر با بررسی ها مقایسه کنید، لطفا قبل از جوابگویی خودتان به سوال ها، هیچ کدام از پاسخ ها را نخوانید، چون نتیجه نهایی نادرست در خواهد آمد!!! 

1-   در جنگل در حال قدم زدن با شخصی هستید، شخص همراه شما کیست؟

2-    باز هم در جنگل، قدم می زنید. حیوانی را می بینید. می توانید بگویید چیست؟ 

3-   چه تعامل یا ارتباطی بین شما و آن حیوان ایجاد می شود؟ 

4-   به اعماق جنگل می روید. وارد محوطه ای بدون درخت می شوید و در مقابل خود، خانه  رویایی و ایده آلی را که در ذهن داشتید می بینید، آن را توصیف کنید؟ 

5-   آیا دور خانه ی شما نرده یا توری وجود دارد؟  

6-   وارد خانه می شوید. به اتاق ناهار خوری می روید و میز ناهار خوری را می بینید. توضیح دهید روی میز و دور و بر آن چه می بینید؟  

7-   از در پشت خانه خارج می شوید. بر روی چمن ها یک فنجان قرار گرفته است. جنس فنجان از چیست ( سرامیک، شیشه، کاغذ، چینی، پلاستیک و...) ؟ 

8-   با فنجان چه می کنید؟

 

• 

 

پاسخ های خود را با بررسی های زیر مقایسه کنید و نتیجه بگیرید:

1-   همراهی که از او نام بردید و با شما قدم می زند، مهم ترین فرد زندگی شماست.

2-   اندازه حیوانی که در جنگل می بینید، بیانگر حجم مشکلات شخصی شماست.

3-   ارتباطی که با حیوان برقرار می کنید و اعمالی که انجام می دهید، نشان می دهد که به شیوه با مشکلات خود(مثبت یا منفی) برخورد خواهید کرد.

4-   اندازه  خانه  رویایی شما، تعیین کننده  مقدار انگیزه و هدف شما در حل مشکلات و مسائل است.

5-   اگر هیچ نرده یا حصاری دور خانه  رویایی خود در نظر نگرفته اید، نشان می دهد که شخصیت آزادی دارید و همیشه از مردم استقبال می کنید و به آن ها خوشامد می گویید. بر عکس، حضور نرده، نمایشگر شخصیت بسته و محدود شماست، شما ترجیح می دهید که افراد، سرزده به دیدن شما نیایند.

6-   اگر پاسخ شما شامل خوراک، افراد و یا گل ها نیست، از زندگی کاملا ناراحت هستید.

7-   دوام و پایداری جنسیت فنجان انتخاب شده توسط شما، پایداری رابطه شما و شخص نام برده در سوال اول را نشان می دهد.

8-   نحوه کار شما با فنجان، نشانگر طرز تفکر شما نسبت به شخص سوال اول است.

 

 

متبع : Takbarg.ir

تفکر دلفینی

تفکر دلفینی ...

 

همه ما برای برقراری ارتباط با دیگران، روش‌های منحصر به فردی داریم. بنابراین تعداد بسیار زیادی روش ارتباطی وجود دارد.

اما چگونه می‌توانیم کلیدی پیدا کنیم که روابط خانوادگی، عاطفی و حرفه‌ای ما را تسهیل کند؟ و چگونه می‌توانیم راه‌حلی بیابیم که برای همه اشخاص راضی‌کننده باشد و ما را به تفاهم برساند؟

 نویسندگان کتاب راهبرد دلفینی کلید این امر را تنها در همکاری و انعطاف‌پذیری می‌دانند. آن ها معتقدند که به طور کلی، انسان‌ها را همانند موجودات دریایی می‌توان به سه طبقه تقسیم کرد:

 ماهی‌های کپور،

 کوسه‌ها ماهی ها،

 دلفین‌ها.

  دسته اول،ماهی‌های کپور هستند که همیشه ماهی‌های قربانی‌اند،‌ زیرا پیوسته توسط دیگر ماهی‌ها خورده می‌شوند. 

  در حیات اجتماعی بشر، برخی از انسان‌ها نیز چنین‌ هستند؛ یعنی برخی از انسان‌ها در زندگی خود نقش ماهی کپور را بازی می‌کنند. آن ها کم و بیش و برحسب مورد، قربانی این یا آن چیز، این یا آن مسئله، این یا آن شخص می‌شوند و حتی ممکن است قربانی روابط غلط و تفکرات منفی خود شوند.

دسته دوم، کوسه ماهی‌ها هستند که روش (برنده – بازنده) را به کار می‌گیرند. برای این که من برنده شوم‌ ،تو باید بازنده باشی و این کار باید بدون هیچ تمایز و تفاوتی انجام گیرد. برای کوسه‌ماهی، هر نوع ماهی، دشمن به حساب می‌آید. هر ماهی یک وعده غذایی بالقوه است. شاید ما نیز این نقش را بازی کرده باشیم ‌یا حداقل در زندگی حرفه‌ای یا شخصی خود با کوسه‌هایی برخورد کرده باشیم.

 دنیای سازمان‌ها و دنیایی که ما در آن کار می‌کنیم، از دیرباز دنیای کوسه‌ها تلقی می‌شود که گاه صحبت از کارکنانی می‌شود که برای رسیدن به مقام‌های بالا یک دیگر را می‌درند. در دنیای پررقابت امروز، حتی سازمان‌ها گاهی اوقات به طور موذیانه به سازمان‌های دیگر حمله می‌کنند. به طور خلاصه انسان‌هایی را می‌توان یافت که کم و بیش در حال رقابت دائمی از نوع برنده - بازنده هستند.

 دسته سوم، نوع دیگری از حیوانات دریایی دلفین‌ها هستند. این پستاندار آبزی بزرگ به طور طبیعی بازیگوش و دارای روحیه همکاری است و در ارتباطات خود شیوه برنده - برنده را برگزیده است.

 دلفین در دنیایی از وفور نعمت زندگی می‌کند. او هیچ کمبودی ندارد و می‌خواهد که همه چیز را با همگان تقسیم کند. اگر یک دلفین زخمی شود، چهار دلفین دیگر او را همراهی می‌کنند تا خود را به گروه برساند. داستان‌های زیادی نیز وجود دارد که در آن ها دلفین‌ها جان انسان‌ها را نجات داده‌اند. پژوهش‌های انجام شده در سان‌دیه‌گو نشان داده ‌است که دلفین‌ها علاوه بر داشتن روحیه همکاری بسیار باهوش‌ هستند. حتی برخی از پژوهشگران آن ها را باهوش‌ترین موجودات روی زمین دانسته‌اند.

 تحقیق زیر روحیه همکاری و روش‌های برنده - بازنده و برنده - برنده را به خوبی آشکار می‌سازد. در سان‌دیه‌گو  پژوهشگران ۹۵ کوسه و ۵ دلفین را به مدت یک هفته در یک استخر بزرگ رها کرده و به مطالعه حالات رفتاری آن ها پرداختند. ابتدا کوسه‌ها به یک دیگر حمله کردند و در این تهاجم تعداد زیادی از آن ها نابود شدند، سپس به دلفین‌ها حمله‌ور شدند.

 دلفین‌ها فقط می‌خواستند با آن ها بازی کنند، ولی کوسه‌ها بی‌وقفه به آن ها حمله می‌کردند. سرانجام دلفین‌ها به آرامی کوسه‌ها را محاصره کرده و هنگامی که یکی از کوسه‌ها حمله می‌کرد، آن ها به ستون فقرات پشت  یا دنده‌هایش می‌کوبیدند و آن ها را می‌شکستند. به این ترتیب کوسه‌ها یکی بعد از دیگری کشته می‌شدند. پس از یک هفته ۹۵ کوسه مرده و ۵ دلفین زنده در حالی که با هم زندگی می‌کردند، در استخر دیده شدند.

 ارتباط هدایت شده در جهت راه‌حل‌ها، تمایزهای پرباری را برای روشن کردن زندگی حرفه‌ای و ‌شخصی ارائه می‌دهد. کوسه تمایزی انجام نمی‌دهد. در دنیای او برای برنده شدن‌ دیگران یا باید بمیرند و یا ببازند. ولی دلفین‌ها بسیار انعطاف‌پذیرند؛ زیرا در دنیایی سرشار از تشخیص‌های پربار زندگی می‌کنند.

 بیایید یک بار دیگر ماجرای استخر سان‌دیه‌گو را مرور کنیم. وقتی یک کوسه با یک دلفین روبه‌رو می‌شود، چه اتفاقی می‌افتد؟ کوسه حمله می‌کند چون روش ارتباطی او برنده - بازنده است‌؛ ولی دلفین با انعطاف‌پذیری خاص خود فرار می‌کند و می‌گوید من در دنیایی سرشار از ثروت و وفور نعمت زندگی می‌کنم. در دریا برای همه به اندازه کافی غذا هست ؛ پس بیا با هم بازی و همکاری کنیم. کوسه دوباره حمله می‌کند و دلفین فرار می‌کند. کوسه توانایی درونی لازم را برای خارج شدن از تنگ‌نظری ندارد، بنابراین مجددا حمله می‌کند.

 دلفین که می‌بیند دیگر چاره‌ای ندارد می‌گوید: من آن قدر انعطاف‌پذیری دارم که در موقع مناسب به یک کوسه تبدیل شو‌م ؛ پس حالا آماده رویارویی باش. اگر به طور تصادفی، کوسه آن قدر هوش داشته باشد که بفهمد حریف دلفین نمی‌شود و بخواهد در بازی و همکاری با او شرکت کند، دلفین به راحتی او را می‌بخشد و طوری با او رفتار می‌کند که انگار یک دلفین است.

 تاکید کتاب راهبرد دلفینی این است که روحیه انعطاف‌پذیری و همکاری دلفینی می‌بایستی در همه ادارات، سازمان‌ها، موسسات، مدارس، خانواده‌ها وحتی زوج‌ها تعمیم یابد؛‌ زیرا همه ما در سطوح مختلف دلفین‌هایی بالقوه هستیم و برای پایان دادن به مسائل ناخوشایند از انعطاف‌پذیری لازم برای تبدیل شدن به یک کوسه برخورداریم ؛ ولی این کار باعث نمی‌شود که دوباره به روحیه دلفینی خود باز نگردیم.

 

سعیده شاه نظری