دین واضع قانون یا مبلّغ رعایت آن؟!
سیری اجمالی در آرای فقهی مرحوم آیت الله سید مرتضی جزایری
به قلم یکی از شاگردان ایشان
او
اساساً دین را فاقد ماهیّت قانونگذارانه میدانست؛ زیرا قانون ( به معنی
متعارف آن) را از اعتبارات مابعدالاجتماع و مقوّم آن را پذیرش جمعی
میشمرد و بر آن بود که تا اجتماعی تشکیل نگردد، مزاحمتی در راه دستیابی به
مایحتاجِ محدود و متقاضی بسیار، مفروض نیست و به قانونی درجهت رفع آن
مزاحمت نیاز ندارد و پس از تشکیل اجتماع نیز ضرورت دستیابی به نیاز ِخاصّ
موردِ تزاحم قرار گرفته، خودبهخود تعیین کننده شیوه برونرفت از تنگنای آن
مزاحمت است. بنابراین، جامعه نمی تواند احکامی بیرون از حیطه مشکلات خویش
به شکل قانون برخود حاکم شناسد.
ازاین
رو، دین نه تنها قانونگذاری نمیکند، بلکه برخلاف انتظار، ماهیّتاً نیز
واضع قانون نیست؛ زیرا مقوّم قانون پذیرش اجتماعی است که مزاحمتی خاصّ
نیاز او را تهدید میکند و ماهیّت آن مزاحمت، طریقه و راه حلّ آن را به شکل
غیر قابل اجتنابی در برابر جامعه قرار میدهد. او تنها وظیفه دین را
تربیتِ انسان در مسیر تکامل معنوی او یعنی فرونهادن خواستهای خودخوهانهاش
در جهت تخلّق به اخلاق انسانی و درنهایت، وصول واقعی به توحید مطلق که
تعبیر دیگری از قیامت است، میدانست.
بنابراین
دو مقدّمه، حدّ اکثر وظیفه و تأثیر گذاری دین را در عرصه اجتماع، ترغیب
به رعایت قانون میشناخت؛ نه وضع قانون؛ یعنی او اجتماع را به شکل قهری
مولّد قانون و دین را مبلّغ رعایت آن در جهت صیانت از حقوقِ معتبر در آن
میشمرد تا از مرزشکنیهای ناشی از زیاده خواهی در انسانِ ذاتاً اجتماعی،
پیشگیری کند؛ ولی نه در جهت اهدافی خیالی نظیر قوام اجتماع و صرف ِاحقاق
حقوقِ ذاتاً اعتباری، بلکه دین را متکفّل بیان واقعیّاتی میدانست که
همواره منش آدمی هنگام حضور در بستر تعیّن ناخود آگاه از طریق تمایلاتش
تحت تأثیر آنها قرار میگیرد. لذا تعالیم دینی صرفاً با بیان لوازم عدم
آلودگی و در صورت ابتلا، طرق رهایی از آن بندها را، در جت تسهیل این روند،
مشفقانه بیان میدارد .
از
سوی دیگر، حکم را ویژه حکومت و وابسته غیر قابل انفکاک قدرت به عنوان ضامن
اجرای آن و به این دلیل، بستر آن را اجبار میدانست؛ درحالی که کاربرد دین
را تربیت و لازمه تربیت را اختیار میشناخت و اختیار دین را با اجبار
حکومت غیر قابل جمع میشمرد .
بنابر
ملاحظات فوق، شیوههای استنتاج فقاهتِ مرسوم را با نگاهِ آمیخته به حکمِ
آن، دارای نارسایی و غیرمتناسب با اهداف تربیتی دین ارزیابی میکرد و
برآن بود که نتایج چنین روشی نه قوام اجتماع خواهد بود و نه تربیت متدیّن.
آن
اندیشمند فقید، عدم شناخت ماهیت دین را عامل این سردرگمی میخواند و فقه
را فهم اهداف تربیتی دین و رجحان مؤکّد محتوای تربیت انسان بر شکل و قالب
آن معرّفی میکرد و محصول فقاهت سنتی را نه کشف مصالح تربیت انسان، بلکه
تطبیق قراردادهای اجتماعی هر زمانهای با آنچه مردم روزگار آن را دین
میخوانند میدانست؛ یعنی عمل طبیعی فقها را در طول تاریخ تنها ارائه
توجیهاتی برای روا دانستن قراردادهای پدیدآمده در هردورانی ارزیابی
میکرد؛اندکی دقّت در این تصویر نشان میدهد که همه جا فقیه در پی جامعه
است؛ نه جامعه به دنبال فقیه و کار فقیه را کشف حیَل شرعی برای تصحیح صوری
اعمال پیروانش نشان می داد.
شرایط
زندگانی همواره شکل رفتار اجتماع را به صورت قهری تغییر میدهد؛ در
حالیکه نگاه فقیه به مسائل، همواره در شکل آنها متمرکز است؛ شکلی که
امکانِ ثَباتِ آن وجود ندارد. در نتیجه او را به تنگناهای توجیهی و ابراز
آرای خیالی و غیر منطبق با واقعیت سوق میدهد. از سوی دیگر، اساساً نگاه
دین همواره در توجّه به محتوا یا نیّت است. لذا روش فقاهتِ رایج را به
دلایل گوناگون، از بنیاد نیازمند بازنگریهای معنوی وچه بساتجدید بنای صوری
می شناخت.
او
نه تنها در مورد عقود و ایقاعات یا معاملات، اینگونه داوری میکرد؛ در
عبادات نیز تمامی توجّه دین را به محتوا میدانست و دقّتهای شکلی را مخلّ
اهداف عبادت می شناخت.
@osolefeghh
mortazajazayery.blogfa.com
https://telegram.me/joinchat/A61IXz5Dmno-pfLypsDNdAاندیشکده
ایگوی ترس!
کالبد فیزیکی ما به خاطر تربیت غلط از سوی جامعه و والدین، از همان سنین ابتدایی با ایگوی ترس توسعه می یابد.
ترس،
یکی از رایج ترین و شایع ترین ایگوها در همه جوامع انسانی می باشد. از
دیرباز در ذهن همه انسان ها و در حافظه ی اصلی آن ها انبار شده است. در
تمام سنین حضور پررنگی دارد، هرچند نوع ترس در سنین مختلف می تواند تفاوت
داشته باشد. در کودکی ترس از بی کسی است و تنهایی.
در جوانی ترس نداشتن و ترس به دست نیاوردن است و در پیری ترس از دست دادن و ترس مرگ.
این ایگو در ناخوداگاه انسان ها حضور بسیار فعالی دارد و در جهان بیرونی نیز نمود ترس بسیار پر رنگ است.
ایگوی ترس، مانع عمل درست و مناسب و به موقع می شود. ترس ها فرصت های
مناسب انسان را از او می گیرد و باعث می شود کاری انجام دهیم که در راستای
کار اصلی است، ولی به خاطر ترس آن کار را انجام نمی دهیم و مشابه آن را
انجام می دهیم.
ایگوی
ترس، باعث می شود ما بسیار محتاط و ملاحظه کارانه رفتار کنیم و کشمکش
درونی ما را زیاد کرده و فرصت ها را یکی بعد از دیگری از ما می گیرد.
ایگوی نا امیدی و ایگوی غرور در بسیاری مواقع در کنار ایگوی ترس مشاهده می شوند.
ایگوی
ترس، جزء غرایز پایه کالبد فیزیکی نیست و در برخی افراد این ایگو به ایگوی
خشونت تبدیل می شود، یا به عبارتی بهتر تزویج ایگوها در این افراد دیده می
شود. یعنی افرادی که ایگوی ترس آن ها به ایگوی خشونت تبدیل شده است.
ترس در قرآن با واژه های مختلفی ذکرگردیده است.
«خوف» و«خشیت» و «وجل» و «رهبت» و «هیبت».
در قرآن ایگوی ترس در بسیاری از پیامبران دیده می شود. جزو ایگوهای قوی و ریشه دار بشری است و به راحتی از بین نمی رود.
در قران صفت «لاتخف» « و لاتحزن» به اولیاء الهی تعلق دارد، یعنی مقامی که در آن فرد نه ایگوی ترس دارد و نه ایگوی غم و اندوه.
انَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ(یونس/62)
آگاه باشید (دوستان و) اولیای خدا، نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند!
در روانشناسی گفته می شود که اگر بر ترس های خود غلبه کنیم، احساس آزادی و راحتی خواهیم کرد.
ترس ها، زواید بسیار عمیقی در ناخودآگاه ما دارند و معمولا در خواب و بیداری در کنار ما هستند.
ما بسیاری از فرصت های خود در جهان های درون را به خاطر ترس از دست می دهیم.
ما
تصور می کنیم که در جهان بیرونی همانند شیر قوی و پر زور هستیم، ولی وقتی
موقعیتی پیش می آید ترسو بودن خود را کاملا حس می کنیم. ترس در همه زوایای
وجود ما رخنه کرده است.
ببینید در طی 24 ساعت گذشته در چه مواقعی ایگوی ترس همراه شما بوده است.
ببینید از چه چیزهایی ترسیده اید؟
ببینید ترس شما ریشه اقتصادی دارد یا ترسی روانی است و ریشه در ناخوداگاه شما دارد؟
ترس ها را باید یادداشت کنید و نوع آن ها را مشخص نمایید. در برخی اوقات ما از عناصری همانند آب یا آتش به طور ناخوداگاه می ترسیم.
در برخی اوقات از حیواناتی همانند سگ یا گرگ می ترسیم.
در برخی اوقات از مکان هایی سربسته و تاریک می ترسیم.
در برخی اوقات از برخی شغل ها و انجام برخی کارها می ترسیم.
در برخی اوقات از نامادری یا ناپدری می ترسیم و در برخی اوقات ما از ارتفاع می ترسیم.
ترس از مرگ و نابودی نیز، یکی از ترس های بزرگ انسان هاست.
در
برخی مواقع نیز ترس از ناشناخته ها می آید. ترس ها چنان با گوشت و پوست ما
عجین شده اند که می پنداریم جزء وجودی ما هستند. در حالی که بدون آن ها ما
آزاد و رها خواهیم بود و آرامش بیشتری خواهیم داشت.
هرچند شجاعت لبه دیگری از ایگوی ترس به شمار می رود، اما فقط به وسیله
شجاعت و جرات مقابله و رو در رو شدن با ترس، این ایگو را می توان از بین
برد. به همین خاطر باید برای غلبه بر این ایگو، از همتای مثبت آن کمک
بگیریم. باید با ترس هایمان رو به رو شویم. هنگامی که این مقابله و رو به
رویی اتفاق بیفتد، شاهد خواهیم بود که بیشتر ترس ها وجود خارجی ندارند و
تنها حالت ذهنی آن ها در ما وجود دارد و اگر با ترس های درونی در رویاها
روبه رو شویم، اگر فرار نکنیم و آن ها را لمس کنیم، آن ها به دود سیاهی
تبدیل خواهند شد و از بین خواهند رفت.
ترس هایتان را مشاهده و آن ها را یادداشت کنید.
آن ها می توانند جنبه بیرونی و درونی داشته باشند. ببینید از چه چیزی می ترسید و چه چیزی در پشت این ترس قرار دارد؟
نوع
ترس را تعیین کنید. ریشه و خاستگاه آن را در درون و در بیرون جستجو
نمایید. باور داشته باشید که بیشتر ترس ها در درون شما وجود دارند، ولی
هرگز اتفاق نمی افتند.
(؟)
کانال شفیعی مطهر https://telegram.me/joinchat/BIdJOjvugFypj0yYYZKetw
چه کنیم تا امواج منفی را جذب نکنیم؟؟
دنیای اطراف ما پر است از امواج مثبت و منفی
روح ما هر دو نوع موج را از محیط اطراف جذب می کند.
شاید تجربه کرده اید، بعضی روزها صبح خیلی بشاش و شاداب باشید ، اما هنگام ظهر در محل کار احساس بدخلقی و کسلی می کنید.
این بدخلقی در اثر جذب نیروهای منفی از دیگران بوجود آمده است.
⚛چه کنیم تا امواج منفی را جذب نکنیم؟؟⚛
1-
تا می توانید از افراد منفی باف، غرغرو و بداخلاق دوری کنید. سعی کنید
کاری کنید که در کنار آن ها نباشید و تا جایی که ممکن است آن ها را به محیط
اطرافتان راه ندهید.
2