دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

ده روش برای تقویت انرژی

10 روش ساده و عملی

 برای تقویت فوری انرژی !


 

صدای زنگ ساعتی که صبح روزهای شنبه به صدا درمی آید، برای هیچ گوشی خوشایند نیست . این صدا که صبح زود شما را بیدار می کند

 آخرین وداع ما با تعطیلات آخر هفته است...

 


ولی نگران نباشید، روش های ساده ای نیز وجود دارند تا این احساس آرامش کمی بیشتردر ما باقی بماند؛ حتی روزهایی که داریم از خستگی می میریم .
 


1- نوشیدن آب
کمبود آب در بدن ایجاد خستگی می کند . پس برای این که سرحال بمانید سعی کنید آب بدنتان را حفظ کنید . شاید کافئین انرژی شما را بازگرداند؛ اما مطمئناً دوست ندارید مرتب از آن استفاده کنید . ممکن است نوشیدنی های انرژی زا و قهوه بتوانند با تحریک هورمون ها موقتاً انرژی شما را افزایش دهند؛ اما به محض این که اثر آن از بین برود ، خستگی ، شما را از پا درمی آورد . روز خود را با نوشیدن یک لیوان آب آغاز کنید . بعد در طول روز یک فنجان قهوه بنوشید و دوباره به سراغ آب بروید .
2- مقداری پروتئین مصرف کنید
اگر کافئین ، شما را سرحال می آورد ، پروتئین با حفظ قند خون شما ، همه چیز را متعادل نگه می دارد . می توانید پروتئین های بسته بندی شده صبحانه را امتحان کنید .
3- از بینی تان استفاده کنید
بوی مرکبات می تواند موجب شادابی شما شود . بنابراین ، مقداری گریپ فروت ، پرتقال یا لیمو در آب بچکانید و میل کنید . ( درعوض : احساس می کنید از بهترین چشمه آب معدنی بهره می برید ) .

موهایتان را با صابون یا شامپوهایی که رایحه مرکبات دارند بشویید، یا اسانس نعناع را امتحان کنید؛ زیرا نعناع ، قسمتی از مغز را که مسؤول بیداری است ، تحریک کرده و شما را هوشیارتر می سازد . بیرون که می روید یک آب نبات نعناعی در دهانتان بگذارید .
4- ام پی تری پلیر خود را روشن کنید
موسیقی می تواند تمرکز فکری شما را بالا ببرد و روحیه شما را تقویت کند . موسیقی هایی را گوش کنید که اصولاً صبح ها هنگام رفتن به محل کارتان گوش می کنید یا وقتی دارید لباس های شسته شده را تا می کنید ، سعی کنید برقصید .
5- تحرک داشته باشید
دانشمندان طی مطالعه ای از دانشگاه گورج دریافتند هنگامی که افراد دچار کمبود خواب ، ورزش می کنند، تا 20٪ سطح انرژی آن ها افزایش یافته و 65٪ از خستگی و کسلی آن ها کاسته می شود . می توانید سگتان را برداشته و برای پیاده روی به بیرون بروید و در راه با خرید یک کرانچی تجدید قوا کنید، یا سری به دی وی دی های ورزشی بزنید .
 


  " این چیزها انرژی ای را که باید صرف مواردی دیگر بکنید، از شما می گیرند؛ پس با این گونه درگیری های خسته کننده روزمره کنار بیایید تا بتوانید انرژی خود را صرف مسائل مهم تری بکنید ".
10- زیبا و قدردان باشید
این که وقتی سرتان شلوغ است و استرس دارید بخواهید قدر سلامتی خودتان و خانواده و شلوار جدیدی را بدانید که خریده اید و خیلی هم بهتان می آید ، کار آسانی نیست . روی نقاط مثبت زندگی اتان تمرکز کنید و آن را به همه منتقل کنید . در را باز کنید ، به غریبه ای لبخند بزنید و به همکارتان بگویید که چقدر امروز زیبا شده . این به هردوی شما انرژی می بخشد .

6- وقتتان را با افرادی بگذرانید که شما را شاد می کنند
قطعاً در زندگی شما افرادی وجود دارند که اوقات خوبی برایتان فراهم می کنند و تلخی های زندگی را برای شما قابل تحمل می سازند . منظور ما فقط دوستان یا خانواده نیستند . همکاران ما نیز به عنوان افرادی که ارتباط متقابل با آن ها داریم، مانند پستچی می توانند به تقویت انرژی در ما کمک کنند . پس سعی کنید حتی به جک های بی مزه هم لبخند بزنید که شاید تا موقع ناهار انرژی تازه ای به شما ببخشد .
7- سعی کنید تا می توانید خوب باشید
تلاش برای بهترین بودن می تواند انرژی شما را از بین ببرد . همین طور غیرممکن نیز هست . پس سعی کنید به جای بهترین بودن تلاش کنید تا حد لازم خوب باشید . سخت تلاش کنید و به سوی پیشرفت حرکت کنید .
8- گل ها را بو کنید
آیا برای خرید گل های داوودی 4 دلاری به بهانه ای نیاز دارید ؟ طبق مطالعه ای ساده و حقیقی که در هاروارد صورت گرفت نشان داده شد ، افرادی که هنگام صبح به شکوفه های باطراوت نگاه می کنند، انرژی بیشتری در طول روز دارند . همیشه یک دسته گل کوچک کنار میزتان بگذارید، یا برای زیبایی ، آن را در گوشه ای از اتاقتان قرار بدهید .

9- با درگیری های روزمره خود کنار بیایید

برخی از ما درگیری هایی داریم که هر روز با آن ها دست و پنجه نرم می کنیم . مثلاً شاید لولای در کابینت شما یا یک گوشه از آجرهای راهروی در ورودی خانه افتاده باشد، یا قفل در گیر کرده باشد و 3 دقیقه وقت گذاشته باشید تا بتوانید آن را باز کنید . فرنج شووی می گوید : 

تحلیلی از ماجرای خیانت به همسر

تحلیلی از یک ماجرای خیانت به همسر
پاسخی به یک نامه و تحلیلی از یک ماجراوبلاگ > گلزاری، محمود - نامه ای که به دستم رسیده :

۲۴ ساله بودم که پس از استخدام در یک شرکت معتبر با بهروز ازدواج کردم. درآمد خوبی هم داشتم. شوهرم آن موقع سرباز بود. آن روزها می‌گفت آرزو دارد بتواند یک کار معمولی پیدا کند و خانه‌ای کوچک هم اجاره کند تا برای تأمین خرج و مخارج زندگی چشمش به حقوق من نباشد. می‌گفت: «نمی‌خواهم پدرت فکر کند من آدم نالایقی هستم. بنابراین می‌خواهم به او ثابت کنم که می‌توانم دخترش را به خوشبختی برسانم.»

‌دختر بزرگ خانواده بودم. تنها برادرم هنوز در دبیرستان درس می‌خواند. پدرم همیشه می‌گفت: «دختر فهمیده و باگذشتی هستی.» به همین خاطر مرا تکیه گاه و سنگ صبور خانواده می‌دانست و آرزویش عاقبت به خیری‌ام بود. اما هنوز هم بعد از گذشت این همه سال نمی‌دانم چرا به چنین سرنوشتی دچار شدم مراسم عروسی من و بهروز بعد از یک دوره نامزدی یک ساله برگزار شد. البته کمک‌های مالی پدرم و کم توقعی و گذشت‌های من در برگزاری یک مراسم ساده بی‌تأثیر نبود. بعد از چند روز که از حال و هوای ازدواج و رفت و آمدهای تشریفاتی درآمدیم دوباره زندگی روال عادی خود را از سر گرفت. صبح زود از خانه بیرون می‌آمدم و نزدیکی‌های غروب خسته از کار روزانه به خانه برمی‌گشتم. بعد هم مشغول انجام کارهای روزمره و خانه‌داری می‌شدم. سربازی بهروز تمام شده بود و دنبال کار می‌گشت. خوشبختانه با سفارش اطرافیان و البته تلاش و لیاقتی که در وجودش نهفته بود خیلی زود کار مناسبی پیدا کرد و مشغول شد.

روزها پشت هم می گذشت. در دومین سالگرد ازدواجمان صاحب فرزند شدیم. خداوند دختری زیبا و باهوش به ما هدیه کرد که نامش را «سپیده» گذاشتیم. حضورش گرمابخش زندگی و آشیانه‌مان بود. مرخصی‌های چند ماه اول پس از بارداری به سرعت گذشت و من مجبور شدم دوباره سرکارم برگردم. اما کار کردن در چنین شرایطی خیلی سخت بود. بهروز اجازه نمی‌داد سپیده را به مهد کودک بفرستیم. خانه مادر من و بهروز هم خیلی از ما دور بود و امکان این که آنها از بچه نگهداری کنند، نبود. بدین ترتیب توافق کردیم من دیگر سر کار نروم و در عوض بهروز با سعی و تلاش بیشتری هزینه‌های زندگی را تأمین کند.

این گونه بود که من در خانه ماندم تا وظیفه همسرداری و مادری را به بهترین شکل انجام دهم. سه سال از تولد سپیده گذشته بود که باز هم باردار شدم. با به دنیا آمدن سالار، خوشبختی‌مان تکمیل شد. وضع کار بهروز هر روز بهتر از قبل می‌شد. خداوند برکت فراوانی نصیب زندگی ما کرده بود و من دیگر هیچ آرزویی غیر از خوشبختی فرزندانم نداشتم. ۱۵ سال از زندگی مشترکمان می‌گذشت. بهروز رئیس قسمت خرید اداره شده و دائم به مسافرت‌های داخلی و خارجی می‌رفت. با بزرگ شدن بچه‌ها و کم شدن مسئولیتم در خانه و نگهداری از آنها احساس تنهایی و افسردگی می‌کردم. بهروز که مدام مسافرت بود، بچه‌ها هم مثل سابق نیازی به نگهداری شبانه‌روزی من نداشتند بنابراین تصمیم گرفتم دوباره به سر کار برگردم. پس از چند ماه تلاش بالاخره کار مناسبی پیدا کردم. حقوقش خیلی زیاد نبود اما برای من پول مهم نبود می‌خواستم از افسردگی و تنهایی رها شوم. شاید بیشتر دلم ‌می‌خواست از فکر و خیالاتی که این اواخر به سرم زده بود نجات پیدا کنم. تصوراتی که یک لحظه رهایم نمی‌کرد. گاه فکر می‌کردم خیالاتی شده‌ام به همین خاطر سعی می‌کردم مثل سابق به زندگی خوشبین باشم اما تغییر رفتار بهروز مانع از آن می‌شد که با اطمینان و اعتماد قبلی و قلبی به او نگاه کنم. غیبت‌های طولانی، بی‌تفاوتی و رفتار سرد و بی‌محبتش مرا مشکوک کرده بود.

بالاخره تصمیم گرفتم کاری کنم تا از این شک و دودلی خارج شوم. یک شب که بهروز به بهانه مسافرت به شهرستان، از من و بچه‌ها خداحافظی کرد تا به قول خودش به فرودگاه برود، مخفیانه او را تعقیب کردم حس بدی داشتم. می‌ترسیدم. چند بار بین راه تصمیم گرفتم به خانه برگردم و با توهمات نابجا زندگی‌ام را خراب نکنم اما انگار نیروی قوی‌تری مرا به دنبال او می کشاند و...

او می‌کشاند و می‌گفت: از خواب غفلت بیدار شو، زندگی‌ات در حال تباه شدن است. در همین افکار غوطه‌ور بودم که متوجه شدم بهروز حرکتش را از فرودگاه به سوی شمال شهر تغییر داده است. تعقیبش کردم چند دقیقه بعد مقابل خانه‌ای شیک در یکی ازخیابان‌های شمال شهر ایستاد. با کلیدی که از جیبش درآورد در خانه را باز کرد. از شدت هیجان و ناراحتی و شاید هم کنجکاوی، تمام بدنم می‌لرزید. پاهایم سست شده بود. اول فکر کردم دنبالش بروم و وارد خانه شوم اما صبر کردم یک ساعت همانجا ایستادم خبری از بهروز نشد با تلفن همراهش تماس گرفتم. پرسیدم: کجا هستی با وقاحت تمام گفت: بندرعباس!

از شدت عصبانیت داشتم منفجر می‌شدم اما هر طور بود خودم را کنترل کردم و حرفی نزدم. بی‌درنگ به خانه برگشتم. آن شب بدترین شب زندگی‌ام بود. هیچ وقت فکر نمی‌کردم نتیجه اعتماد بیش از حدم این باشد. نمی‌دانستم در آن خانه چه خبر است و چه گذشته اما همین قدر که شوهرم به من دروغ گفته بود گناهی نابخشودنی بود. عصر روز بعد بهروز به خانه برگشت. مثل همیشه از خستگی و کار زیاد می‌نالید. خیلی سعی کردم به روی خودم نیاورم. سردرد را بهانه کردم و از حرف زدن با او طفره رفتم. صبح روز بعد مقابل همان خانه چهار طبقه ایستاده بودم. نمی‌دانستم چه باید بگویم و چه کار کنم. فقط می‌خواستم بدانم آن خانه متعلق به کیست و شوهرم آنجا چه کار داشته زنگ زدم. از طبقه اول شروع کردم، کسی جواب نداد. زنگ دوم را زدم، مردی از پشت آیفون جواب داد. بلافاصله اسم شوهرم را گفتم، اما گفت: اشتباه آمده‌اید، ما اینجا چنین کسی را نداریم.

زنگ طبقه سوم را که زدم، زنی جواب داد. گفتم: منزل آقای ...

گفت: بله، ولی الآن تشریف ندارند.

سرم گیج رفت. به سختی خودم را نگه داشتم و به دیوار تکیه کردم. زن از پله‌ها پائین آمد و در را باز کرد. نگاهم که به صورتش افتاد، از حال رفتم. چند دقیقه بعد درحالی به هوش آمدم که زن جوان لیوان آب قند در دست داشت. تقریباً هم سن و سال خودم بود، پسربچه کوچکی هم کنارش ایستاده بود و او را مامان صدا می‌زد. همان روز فهمیدم این زن همسر دوم شوهرم است. او چهار سال قبل شوهرش را از دست داده بود و از یک سال قبل به عقد موقت بهروز درآمده بود. هرچه فکر کردم این کار بهروز مجازات کدام گناه من است، به نتیجه‌ای نرسیدم. از تمام زجر و سختی‌ها، گذشت و قناعت‌ها و احترام و توجهاتی که در این زندگی و برای بهروز متحمل شدم، احساس پشیمانی کردم. به ۱۵ سال عمر تباه شده‌ام فکر کردم، از اینکه جوانی را در این زندگی تباه کرده بودم، احساس خوبی نداشتم. نمی‌توانستم مثل بعضی زن‌ها خودم را فریب دهم، حتی اگر شوهرم آن زن را رها می‌کرد و از کارش هم ابراز پشیمانی می‌کرد، باز هم نمی‌توانستم او را ببخشم. مزد زحمات من در زندگی این نبود. تصمیم گرفتم از او جدا شوم. بهروز حاضر به طلاق من نبود. اول فکر می کردم به خاطر عشق و علاقه یا شاید هم به خاطر بچه‌هایمان نمی‌خواهد این زندگی از هم بپاشد، اما وقتی فهمیدم مشکل بهروز شرطی است که ضمن عقد با هم داشتیم و بر اساس آن او مجبور است علاوه بر پرداخت مهریه، نیمی از دارایی‌اش را هم به من ببخشد، غرورم جریحه‌دار شد. فهمیدم که از آن همه عشق و محبت سال‌های اول زندگی مشترک حتی سر سوزنی هم باقی نمانده است. داشتم دیوانه می‌شدم، وضع بچه‌ها هم از من بهتر نبود. درس و مدرسه را رها کرده و دنبال من به خانه پدرم آمده بودند. از این همه آشفتگی و نابسامانی در حال ویرانی بودم. دیگر حاضر نبودم حتی یک لحظه با بهروز زندگی کنم. اما نمی‌خواستم به راحتی هم از زندگی‌اش خداحافظی کنم. باید او هم مثل من طعم بدبختی را می‌چشید. افکار شیطانی یک لحظه هم رهایم نمی‌کرد. به هر راهی که بتوان با آن از بهروز انتقام گرفت، فکر کردم، به عاقبتش نمی‌اندیشیدم، فقط تشنه انتقام بودم. همین شد که به سراغ آن ماده لعنتی رفتم. می‌خواستم سر تا پای وجودش را بسوزانم. سوختنی که تا ابد رنگ آرامش را نبیند. بهروز همیشه به صورت جذاب و ظاهر دلپسندش افتخار می‌کرد. حالامن با ریختن اسید روی صورتش، او را تا ابد خانه‌نشین کرده‌ام. اکنون که یک سال از آن روز سیاه می‌گذرد، بهروز همچنان خانه‌نشین است و من خاکسترنشین. او در میان فامیل و دوستان مورد ترحم و دلسوزی قرار گرفته و من در کنار دیوارهای سرد و سیاه زندان حتی از محبت فرزندانم نیز محروم مانده‌ام. اعتراف می‌کنم که اشتباه کرده ام. هرچند بهروز در حق من جفا کرده بود، اما من کاری کردم که نه تنها آرامش را از او که از خودم، بچه‌هایم و پدر و مادرم تا ابد گرفتم. نمی‌دانم چه سرنوشتی در انتظارم است. شاید قصاص، شاید هم...

چند ماه است که بچه‌هایم را ندیده‌ام. برایم پیغام فرستاده‌اند که من زندگی شان را تباه کرده‌ام. دخترم گفته: وقتی بابا ما را رها کرد و زنی بیگانه را به ما ترجیح داد، هنوز دلخوش بودیم که مادری مهربان و دلسوز داریم، تکیه‌گاهی که می‌تواند جای خالی پدر را برایمان پر کند، اما حالاکه تو هم پشت میله‌های زندان در انتظار سرنوشت نامعلومی نشسته‌ای، به چه کسی امیدوار باشیم. در این دنیای مهربان تنها و بی‌پناه مانده‌ایم. ای کاش مادر، ای کاش قبل از این اقدام عجولانه برای یک لحظه به آینده ما و خودت هم فکری می‌کردی، همین!

تحلیلی بر این ماجرا

خیانت به همسر، یکی از آسیب‌های دردناک زندگی است. روان‌شناسان آسیب دردناک (تروما) را رویداد منفی بزرگی می‌دانند که باورهای اساسی انسان را درباره جهان و افرادی خاص ویران می‌کند و بر افکار، احساسات و رفتار او به شدت اثر می‌گذارد.

متاسفانه، در سال‌های اخیر، به گواهی گزارش‌های مراجع قضایی، روان‌شناسان و مشاوران امور خانواده، پدیده زشت خیانت به همسر افزایش یافته است. با این حال ما در ایران برخلاف کشورهای دیگر آمار شفاف و درستی از آسیب‌های اجتماعی و از جمله این مشکل، علل و پیامدهای آن نداریم. نویسندگان کتاب «بازسازی پس از خیانت» (2007، انتشارات گیلفورد) می‌نویسند: «در آمریکا حدود 20 درصد مردان و 10 درصد زنان در بخشی از دوران زندگی زناشویی خود، با فردی غیر از هسمرشان رابطه جنسی برقرار می‌کنند و 45 درصد مردان و 25 درصد زنان از طریق سرمایه‌گذاری عاطفی با دیگران به همسران خود خیانت می‌ورزند.»

اگر خدای ناکرده شما جزو قربانیان، یعنی افراد خیانت دیده باشید به طور معمول واکنش‌های شناختی، عاطفی و رفتاری زیر را بروز می‌دهید:

واکنش‌های شناختی

اعتماد قبلی خود را نسب به همسرتان زیر سوال می‌برید، برای مثال دیگر او را حمایت‌کننده و مورد اعتماد خود نمی‌بینید.

باورهایتان درباره روابط با او به عنوان منبع حمایت، شادی و رضایت فرو می‌پاشد.

دید بسیار منفی و نادرستی نسبت به همسرتان پیدا می‌کنید. می‌اندیشید که او به عمد می‌خواسته به شما ضربه شدیدی وارد سازد.

در مورد آینده زندگی خود دچار تردید جدی می‌شوید.

به نظرتان می‌رسد که توان مهار و اثرگذاری بر آنچه را که بین شما و همسرتان روی داده است ندارید.

واکنش‌های عاطفی
دچار هیجان‌های شدید و ناخوشایندی مانند خشم، اضطراب و افسردگی می‌شوید.

احساس حماقت، گناه و شرمندگی می‌کنید.

اطمینان خاطر خود را درباره ارزشمندی و جذابیتتان از دست می‌دهید.

ناامن و آسیب پذیر می‌شوید.

احساس‌هایتان در هر روز و حتی در هر ساعت به صورت پیش‌بینی ناپذیری تغییر می‌کند.

با مرور خاطرات گذشته و یادآوری تصویرهایی از خیانت همسر در اندوهی عمیق فرو می‌روید.

واکنش‌های رفتاری
طوری رفتار می‌کنید که انگار گیج و سرگردان هستید و هیچ هدف و برنامه‌ای ندارید.

دچار انزوای عاطفی و فیزیکی می‌شوید. مدت‌ها سکوت اختیار می‌کنید و از مردم کناره می‌گیرید.

مرتب در پی توضیحی برای رفتار همسرتان هستید. برای مثال بارها و بارها از او می‌پرسید: «چطور توانستی این کار را بکنی؟»

به فکر انتقام می‌افتید. به صورت کلامی و جسمی به او صدمه می‌زنید، وسایلش را خراب می‌کنید و آبروی او را پیش دوستان و آشنایانش می‌‌برید.

برای اطمینان دادن دوباره به خود، به ظاهرتان می‌رسید. فراوانی و سطح تماس جنسی با همسرتان را افزایش می‌دهید تا جلو گلایه‌ها و بهانه‌های او را در این باره بگیرید.

درباره عوامل و زمینه‌های بی‌وفایی به همسر، مطالعات و بررسی‌های فراوانی صورت گرفته است که ما در دو شماره از «سپیده دانایی» به صورت پرونده ویژه به آن پرداخته‌ایم. در اینجا به ضرورت حادثه‌ای که شرح آن را خواندید نگاهی گذرا به واکنش‌های رفتاری قربانیان این رویداد می‌کنیم.

رفتارهای انسان زمانی سالم، مثبت و سازنده است که با راهنمایی «عقل» صورت گیرد. عقل، پیامبر باطنی و حجت نورآفرین و روشنگر خداوند است عقل برخلاف احساس، انسان را به جای پیروی از خواهش گذرای زمان حال، به مصلحت دیرپای آینده رهنمون می‌شود. خواهش گذرا می‌تواند لذت و هوس جسمی، عاطفی و جنسی باشد یا فرو نشاندن خشمی تند. مهم‌ترین عامل بیچارگی و سقوط درماندگان دنیا و دوزخیان آخرت این است که هوای نفس را امیر و عقل راهگشا را اسیر می‌سازند. این کلام تابناک پروردگار در قرآن «و گفتند اگر می‌شنیدیم یا خرد خود را به کار می‌بردیم اینک از یاران آتش سوزان نبودیم.» (ملک/10)، تنها زبان فرو افتادگان در کام آتشناک جهنم نیست، بلکه بیان تیره‌روزان دنیا نیز هست. بهروز با زن جوان بیوه‌ای آشنا می‌شود به او کشش پیدا می‌کند، هشدارهای عقل خود را نادیده می‌گیرد، رفت و آمدها و نشست و برخاست‌هایش را با او افزایش می‌دهد تا جایی که هوای نفس که آمیزه‌ای است از میل جنسی و دلبستگی عاطفی بر هر دو چیره می‌شود و نمی‌گذارد آن دو به خصوص بهروز آینده را ببینند. عقل می‌پرسد:

- تو از این رابطه دزدکی چه بهره‌‌ای می‌بری که همسرت به طور رسمی و آشکار به تو آنها را نمی‌بخشد؟

- چه توجیه شرعی برای کاری داری که به خاطر آن مجبور می‌شوی حقوق همسرت را پایمال کنی، او را برنجانی و در ازای یک امر حداکثر مباح، به ده‌ها گناه بزرگ از قبیل دروغ، غیبت و گاه پرخاشگری، دشنام دادن، قسم یاد کردن و تهمت زدن آسوده شوی؟

- اگر روزی موضوع ارتباط تو با این زن یا به عبارتی خیانت تو به همسرت معلوم شد-که دیر یا زود می‌شود- ظرف بلورین اعتمادی را که شکسته است چگونه بازسازی می‌کنی؟

- فرزندانت که در بحران خشم، افسردگی مادر و تحقیر و طرد تو قرار می‌گیرند چه سرنوشتی پیدا می‌کنند؟

- به دوستان و آشنایانت چگونه مسئله را توجیه می‌کنی؟

تشنه‌، ای بس که به آغوش گنه رفتی و باز آمدی تشنه‌تر از روز نخستین به کنار؛

همسرت، ناله برآورد که: «ای اف به تو شوی»!

دلبرت چهره برافروخت که: «ای تف به تو یار!»

می‌بینیم اگر بهروز و بهروزها در گوشه‌ای تنها می‌نشستند و کمتر از یک ساعت به این پرسش‌ها می‌اندیشیدند می‌توانستند خود را از سقوط در منجلاب هوس و رسوایی دور سازند.

قربانی حادثه خیانت نیز باید به هشدارهای خرد راهگشای خود توجه کند. به ذهن او می‌آید که:

- طلاق بگیرم

- خودکشی کنم

- آبرویش را ببرم

- من هم خیانت کنم

- از آن زن- دزد زندگی و بچه‌هایم- انتقام بگیرم

- به همسرم آسیب جدی برسانم.

این کارها نیز از روی هوای نفس است زیرا هیچ کدام از آنها مورد پسند عقل دوراندیش نیست. هیجان‌های تند اجازه نمی‌دهند که به آینده خود، فرزندان و خانواده توجه شود. از امام حسن مجتبی (ع) پرسیدند: «عقل چیست؟» حضرت فرمود: «غصه‌ها را جرعه جرعه نوشیدن و منتظر فرصت مناسب بودن» (میزان‌ الحکمه ص 3880)

خیانت به همسر هر چند آسیبی دردناک است که باورهای انسان را درباره جهان و همسر ویران می‌سازد و بر افکار، احساسات و رفتار به شدت اثر می‌گذارد اما می‌توان با راهنمایی خواستن از مشاوری خردمند، آگاه، رازدار و پارسا راه‌حلی مثبت و سازنده برای بازسازی زندگی آسیب دیده پیدا کرد.
 
منبع: پارسینه

۲۵ غذای مفید برای طول عمر

 
25 ماده غذایی سودمند برای افزایش طول عمر

عکس های میوه ارایی و تزئینی

 

کارشناسان تغذیه می‌گویند اگر به دنبال راهکاری موثر برای افزاش طول عمر خود هستید، بدون شک روش های سالم و طبیعی بیشترین تاثیر را با کمترین عوارض جانبی دارند. 
 تغذیه سالم و انتخاب مناسب مواد غذایی قابلیت آن را دارد که روند پیری بیولوژیک را کندتر کند و پیامدهای سالمندی را به تعویق بیندازد.
روزنامه کلوب اند میل چاپ کانادا در یک مقاله جدید فهرستی از 25 ماده غذایی سودمند را ارائه کرده که همگی در افزایش طول عمر نقش بسزایی دارند.
این 25 ماده غذایی حاوی آنتی اکسیدان‌ها و ریز مغذی‌هایی هستند که تا حد زیادی سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کنند، با مولکول‌های مخرب رادیکال آزاد می‌جنگند و میزان قند خون و انسولین را در حد طبیعی و سالم نگه می‌دارند که در نهایت این فاکتورها به دور نگه داشتن التهاب از بدن منجر می‌شوند.

در این مقاله آمده است:
بادام
به عنوان منبعی سرشار از ویتامین E‌ و چربی‌های اشباع نشده تک زنجیره‌ای خاصیت آنتی اکسیدانی و ضد التهابی بالایی دارد.

آووکادو
نیز یک منبع غذایی از چربی‌های اشباع نشده تک زنجیره‌ای و فولیت است که به ترمیم مولکول DNA در سلولها کمک می‌کند.

خوردنی بعدی چغندر است
که سرشار از «آنتی اکسیدان‌ها» و «بتایین» بوده است و از سلول ها در برابر پیری محافظت می‌کند.

گزینه بعدی توت‌ها هستند که به دلیل دارا بودن سطح بالایی از فیتو مواد شیمیایی به عنوان آنتی اکسیدانی قوی عمل می کند.

لوبیای سیاه
نیز یک ماده غذایی با ارزش حاوی مقادیر زیادی پروتئین گیاهی و آنتی اکسیدان ها است که نسبت به سایر دیگر گونه‌های لوبیای خوراکی خاصیت ضد سرطانی فوق العاده‌ای دارد.

سایر مواد غذایی که در این فهرست گنجانده شده‌اند شامل کلم، کلم بروکلی، شکلات تلخ، دانه کتان، سیر، چای سبز، کلم پیچ،‌ عدس، جوی دو سر، روغن زیتون،‌ پرتقال، انار،‌ فلفل قرمز، انگور قرمز، ماهی آزاد (سالمون)، دانه‌های سیاه، اسفناج، سیب زمینی شیرین، گوجه فرنگی و گردو هستند.
این خوردنی‌ها هر کدام به نوبه خود حاوی انواع مختلفی از آنتی اکسیدان های ضد التهابی، ضد سرطانی و ضد پیری، فیبرهای خوراکی مفید، منابع طبیعی انواع ویتامین‌های سودمند و ضروری و چربی‌های مفید هستند که به حفظ سلامت بدن کمک می‌کند و در نتیجه مصرف آن ها در افزایش طول عمر موثر و حائز اهمیت است.

 

گردآوری: گروه اینترنتی تاجریان
منبع: ایسنا

بیست فرمان مدیریتی

بیست فرمان مدیریتی

 

 

 

1) در انجام کارها روی شیوه‌ای خاص تاکید نکنید. شاید کسی بتواند از مسیر کوتاه تر و بهتری شما را به مقصد برساند.

2) توجه داشته باشید دانش و تجربه هیچ کدام به تنهایی رهگشا نیستند، مثل اکسیژن و هیدروژن که از ترکیب معینی ازآن ها آب تامین می‌شود، می‌توان با آمیختن دانش و تجربه ، راهکارهای حیاتی و استثنایی خلق کرد.

3) از هر فرصتی برای استخدام و به کار گیری افراد برجسته استفاده کنید.

4) به خاطر داشته باشید رعایت استانداردهای محیط کار در کارایی کارمندان مؤثر است.

5) از مشورت و نظرخواهی با نیروهای جوان ابایی نداشته باشید.

6) با رفتارهای ضد و نقیض، اعتماد زیردستان را از خود سلب نکنید.

7) در بوجود آوردن فضای رقابتی سالم، کوشا باشید.

8) دقت کنید که توبیخ کارمندان خطاکار، باید متناسب با اشتباهاتشان تعیین شود.

9) در صورت لزوم با قاطعیت "نه" بگویید.

10) سعی کنید با اصول ساده روانشناسی آشنا شوید.

11) هرگز در حضور کارمندان با دیگر معاشران خود پشت سر افراد بدگویی نکنید.

12) رعایت سلسله‌مراتب کاری را به مسئولان و سرپرستان گوشزد کنید.

13) برای آزمودن کارمندانتان با آزمایش‌های فاقد ارزش و بی‌اساس، شخصیت آنان را زیر سوال نبرید.

14) با شروع به موقع جلسات، وقت‌شناسی را عملا به حاضران بیاموزید.

15) برای گیراتر شدن سخنان خود، همیشه چند عبارت کلیدی از بزرگان و افراد برجسته در ذهن داشته باشید و در موقع لزوم آن ها را به کار ببرید.

16) در انجام کارها به سه نکته بیش از بقیه نکات توجه کنید: 

 اعتماد به نفس، اعتماد به نفس، اعتماد به نفس.

17) انتقاد پذیر باشید.

18) با بی توجهی، تلاش و زحمات زیردستان را بی ارزش نکنید.

19) با وسواس بیهوده در انتخاب، زمان را هدر ندهید و به خاطر داشته باشید زمان برای شما متوقف نمی‌شود.

20) برای حل مشکلات احتمالی، دوراندیش باشید و مطمئن باشید با در نظر داشتن چند راهکار تخصصی، هرگز در موارد اضطراری غافلگیر نخواهید شد.

 

هشدار درباره شکستن لامپ های کم مصرف

باسمه تعالی

هشدار درباره شکستن لامپ های کم مصرف 

هشدار کمیسیون اروپا
در صورت شکستن لامپ های کم مصرف بلافاصله اتاق را حد اقل برای مدت 15 دقیقه ترک کنید.

لامپ های کم مصرف محتوی جیوه هستند که شدیداً سمی و خطرناک است و در صورت تنفس کردن آن می تواندموجب بروز میگرن، اختلال حواس، عدم تعادل، و عوارض دیگر شود.
 در کسانی که آلرژی دارند می تواند موجب التهاب شدید پوستی شود.
همچنین برای جمع کردن شکسته ها نباید از جاروی برقی استفاده کرد، زیرا آلودگی را در خود نگاه داشته و به اتاق های دیگر منتقل می کند. بهتر است خرده ریزه ها را با جاروی معمولی توی پاکتی ریخته و درش را بسته و هرچه زود تر از خانه خارج کرد.