دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

قدرت تخیل چه نقشی در دوست داشتن دیگران دارد؟

سوال: قدرت تخیل چه نقشی در دوست داشتن دیگران دارد؟


 هر چه قدرت تخیل ما بیشتر باشد، بیشتر می توانیم دیگران را دوست بداریم. زیرا چون قدرت تخیل است که می تواند فاصله ام را با شما کم کند. 

من الان در یک جایی هستم که احساس امنیت می کنم. فقط قدرت تخیل است که می تواند من را به جایی ببرد که افرادی در آنجا هستند که احساس امنیت نمی کنند. 

من الان وضع مالی خوبی دارم. فقط قدرت تخیل است که می تواند مرا در پوست کسانی ببرد که وضع مالیشان خوب نیست. 

این که می بینید ادبیات به تعبیر بعضی فیلسوفان، یار و یاور اخلاقی زیستن است، به دلیل این است: که ادبیات قدرت تخیل ما را افزایش می دهد. خودمان ثروتمندیم، ولی می توانیم در کفش کسی پا کنیم که فقیر است. بر فرض مثال من با شما قرار می گذارم که در فلان جا بیاییم و همدیگر را ببینیم. فرضا اگر من در منزلم باشم، زیر کولر و یا کنار بخاری نشسته باشم، قاعدتا احساس خوبی خواهم داشت. اما فرضا شما در همین زمان در سرما یا گرما، در میدان منتظر من ایستاده اید. پس فقط قدرت تخیل می تواند فاصله من و شما را کاهش دهد. اگر چه من اینجا راحت و آسوده ام و در امنیت به سر می برم، ولی او در سرما یا گرما ایستاده و امنیت ندارد. 

پس آنچه باعث می شود، من خلف وعده نکنم، قوه تخیل من است که با استفاده از آن خودم را جای شما بگذارم. وقتی خودم را جای شما می گذارم، آن وقت هیچ وقت نمی توانم خلاف وعده عمل کنم. دیگر می دانم زیر برف ایستادن در سرمای زمستان در محیط ناامن چه مزه ای دارد. 


«بخشی از سخنرانی استاد ملکیان در دارالکرام»

درمان معجزه آسای سرماخوردگی با این معجون گیاهی

 درمان معجزه آسای سرماخوردگی با این معجون گیاهی


 



این روزها آنفولانزا یا سرماخوردگی زیاد شده است..منم دیروز آنفولانزای شدیدی داشتم ،بدنم کوفته وسیستم ایمنی بدن تحلیل رفته بود. این جوشانده را خوردم و الان آثاری از سرماخوردگی و بدن درد ندارم.. 

این جوشانده گیاهی رو به دوستان عزیزم معرفی می کنم که برای پیشگیری از این بیماری سرماخوردگی (درمان سرفه ،گلو درد ، سردرد تقویت کننده سیستم ایمنی و کاهش دردهای رماتیسمی بدن) به طور چشمگیری موثر است :

مواد ترکیبی این جوشانده :

*اسطوخودوس : تقویت سینه و سرفه، سردرد
*گل محمدی : تقویت اعصاب و معده و رفع بعضی از سردردها
*زنجبیل : برای گلو درد ، تقویت کننده بدن
*دارچین : آنتی بیوتیک قوی برای بدن جهت خستگی و کوفتگی از سرماخوردگی
*عناب : درمان گلو درد ، اعصاب و آرام بخش و تسکین دردهای رماتیسمی
*آویشن: برای آرام کردن ریه و سرفه در مواقع سرماخوردگی
*بابونه : آرام بخش و موثر جهت سرماخوردگی

طریقه استفاده : از هر کدام یک قاشق غذاخوری پودر این گیاهان را در قوری ریخته به همراه دو استکان آب داغ و به مدت 25 دقیقه روی حرارت ملایم بگذارید تا دم بکشد. در زمان سرماخوردگی روزی دو بار از این معجون درست کرده یک فنجان صبح و عصر با عسل میل کنید، ..

و در غیر سرماخوردگی یک روز در میان یک فنجان از این معجون نوش جان شود..فقط در مصرف افراط نفرمایید. به طور کلی مصرف بیش از اندازه و بی‌قاعده از هر ماده خوراکی عوارض جانبی به همراه دارد. پس برای رعایت اصول ایمنی و سلامتی هرگز نباید بیش از میزان معمولی آن مصرف گردد.

خواص دیگر این معجون .. تعادل قند خون در بیماران دیابتی می شود.

تقویت کنده قلب و اعصاب است ،

مقوی سیستم هضم است ،

تب را پایین می آورد 

و برای تسکین درد رماتیسم مفید و ضد مسمومیت است...

حتما از این معجون گیاهی استفاده کنید تا معجزه آن را در بهبودی آنی سرماخوردگیتان ببیند..

*یکی ازبهترین دمنوش ها در فصل سرما نوشیدن یک فنجان دم کرده دارچین در طول روز است. به غیر خواص دارویی بی نظیری که گیاه دارچین دارد ، سیستم دفاعی بدن را نسبت به ابتلا به سرماخوردگی و زکام بسیار مقاوم و ایمن تر می کند..یک قاشق چای خوری دارچین را در یک لیوان اب جوش ریخته مانند چای 10 دقیقه دم و سپس روزی یک بار یک فنجان نوش جان کنید،در ضمن میزان قندخون را بسیار کاهش می دهد ..

نکته: این گیاهان دارویی برای کودکان زیر 10 سال و در دوران بارداری و شیردهی ممکن است مضر باشند..لطفا قبل از مصرف حتما با پزشک خود مشورت کنید. و همچنین مبتلا به بیماری خاصی و یا در حال مصرف داروهای شیمیایی باشید و قصد استفاده از این معجون را داشته باشید،که در این صورت هم باید حتما پزشکتان را در جریان بگذارید،

حتما از این معجون گیاهی استفاده کند تا اثر شگفت انگیز درمانی این اکسیر طبیعی را در بهبودی سلامتیتان احساس کنید. 

لطفا به اشتراک بگذارید تا دیگر دوستان هم بخوانند.

حسین(ع) رفتار می خواهد،نه عزادار!

حسین(ع) رفتار می خواهد،نه عزادار!


از کودک حسین (ع) گرفته تا برادرش، و از خودش تا غلامش، و از آن قاری قرآن تا آن معلم اطفال کوفه، تا آن مؤذن، تا آن مرد خویشاوند یا بیگانه، و تا آن مرد اشرافی و بزرگ و باحیثیت در جامعه خود و تا آن مرد عاری از همه فخرهای اجتماعی، همه برادرانه در برابر شهادت ایستادند تا به همه مردان، زنان، کودکان و همه پیران و جوانان همیشه تاریخ بیاموزند که باید چگونه زندگی کنند

از هنگامی که به جای شیعه علی (ع) بودن و از هنگامی که به‌جای شیعه حسین (ع) بودن و شیعه زینب (س) بودن، یعنی «پیرو شهیدان بودن»، «زنان و مردان ما» عزادار شهیدان شده‌اند و بس، در عزای همیشگی مانده‌ایم!

حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود.افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگ ترین دردش را بی آبی نامیدند.

مسؤولیت شیعه بودن یعنی چه، مسؤولیت آزاده انسان بودن یعنی چه، باید بداند که در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین ـ که همه صحنه‌ها کربلاست، و همه ماه ها محرم و همه روزها عاشورا ـ باید انتخاب کنند: یا خون را، یا پیام را، یا حسین بودن یا زینب بودن را، یا آن‌چنان مردن را، یا این‌چنین ماندن را …

امام حسین‏ علیه السلام یک شهید است که حتى پیش از کشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودى قتلگاه، بلکه در درون خانه خویش، از آن لحظه که به دعوت ولید – حاکم مدینه – که از او بیعت مطالبه مى ‏کرد، «نه» گفتُ .این، «نه» طرد و نفى چیزى بود که در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است.

حسین، ضعیفی که باید برای او گریست نبود… آموزگار بزرگ شهادت اکنون برخاسته است تا به همه آن ها که جهاد را تنها در توانستن مى ‏فهمند و به همه آن ها که پیروزى بر خصم را تنها در غلبه، بیاموزد که شهادت نه یک باختن، که یک انتخاب است؛ انتخابى که در آن، مجاهد با قربانى کردن خویش در آستانه معبد آزادى و محراب عشق، پیروز مى ‏شود و حسین «وارث آدم» – که به بنى ‏آدم زیستن داد – و «وارث پیامبران بزرگ» – که به انسان چگونه باید زیست را آموختند …

آن ها که تن به هر ذلتى مى ‏دهند تا زنده بمانند، مرده‏ هاى خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا کسانى که سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمده ‏اند و مرگ خویش را انتخاب کرده ‏اند – در حالى که صدها گریزگاه آبرومندانه براى ماندنشان بود و صدها توجیه شرعى و دینى براى زنده ماندن شان بود – توجیه و تأویل نکرده ‏اند و مرده‏ اند، این ها زنده هستند؟ آیا آن ها که براى ماندن‏شان تن به ذلت و پستى، رها کردن حسین و تحمل کردن یزید دادند، کدام هنوز زنده ‏اند؟
(دکتر علی شریعتی)


سخنانی چند را از آموزگار علم و شهآدت و اخلاق برای فرهیختگان عزیز گذاشتم
تا یاداوری شود رسالت فرهیختگان جامعه در آگاهی بسیار بسزاست،رسالتی که از اول تاریخ بوده و هست،روشنگری عاشورای حسینی رسالتی پایان ناپذیر ،انچه که معلم شهید تا اخرین لحظه های زندگیش بر ان استوار ماند.
آگاهی و بینش لزوم پیشرفت جامعه است،پس تدوین این رسالت بر دوش هر فرد فرهیخته جامعه است.

درنگی بر موانع توسعه یافتگی ایران

درنگی بر موانع توسعه یافتگی ایران


مخابرات ما -(پیام- عصر ایران) – بنا به اعلام رسمی در حال حاضر بیش از ۴۴۰ هزار نفر به عنوان مدیر در دستگاه های اجرایی کشور اشتغال به کار دارند. این در حالی است که تعداد کارمندان کشور ژاپن با جمعیت ۱۲۷ میلیونی جمعاً ۳۰۰ هزار نفر است و ما در ایران با ۷۵ میلیون جمعیت ۱.۵ برابر کل کارمندان ژاپن، فقط مدیر داریم!

طبق آخرین آمارها، در حال حاضر در کشور حدود ۳۶۰۰ سازمان و دستگاه اجرایی، نزدیک به ۴ میلیون کارمند حقوق بگیر و ۴.۵ میلیون نفر بازنشسته مستمری بگیر داریم.

در این بخش از یادداشت“درنگی بر موانع توسعه یافتگی ایران“، به هفت شیوه مدیریتی ضد توسعه در کشور می پردازم که باعث توقف و ایستایی در روند توسعه یافتگی کشور هستند.

با پوزش از مدیران متخصص، دلسوز و عاشق میهن، با وجدان، متعهد و لایق، خوانندگان گرامی را با سبک های مدیریتی زیان بار و خسارت آور آشنا می کنم.

مدیران و شیوه های مدیریتی که وجودشان در مسند امور مساوی است با عقب ماندگی، هدررفت منابع و تأخیر در روند توسعه کشور:

۱- مدیران معامله گر و بی هویت

مدیرانی هستند که از سبک پوشش تا طرز سخن گفتن خود را با گفتمان دولت ها تنظیم می کنند و دوری و نزدیکی به گروه ها و افراد ذی نفوذ سیاسی را با شامه قوی خود می سنجند که چه زمانی راهنمای چپ و چه زمانی راهنمای راست را بفشارند.

این تیپ مدیران از همه بیشتر تحول کشور را قفل می کنند. اخلاق، جوانمردی و پایبندی به قیود انسانی هرگز در قاموس این مدیران جایگاهی ندارد. این ها را باید دلالان سیاسی و اقتصادی نامید. برای ایشان هرگز مهم نیست چه کسی در رأس کار باشد. مهم تارهای در هم تنیده ای هست که روی آن می غلتند و از منابع و مزایای دولتی و بیت المال ارتزاق می کنند. وقتی پای اصلاح طلبی در میان باشد، ژست اصلاح طلبی می گیرند و وقتی اصول‌گرایی روی بورس باشد، گوی سبقت را از اصول‌گرایان می ربایند.

پیش چشم این جماعت معامله گر، دغدغه های اخلاقی، ملی و میهنی، پیشرفت کشور، جوانمردی و وطن پرستی خنده‌دار ترین واژگان است. تنها دو چیز در نظر این مدیران مقدس است: ما باشیم و منافع ما برقرار باشد!

۲- مدیران پاره وقت و از راه دور

این دسته از مدیران اگر چه به اسم مدیر تام و تمام یک سازمان یا اداره هستند، اما واقعیت چیز دیگری است. دو روز تدریس در دانشگاه، یک روز مشاور یک شرکت، دو روز سفر کاری! اینان سازمان خود را از راه دور اداره می کنند. این مدیران سعی می کنند سازمان را با ساعات حضور خود تنظیم کنند. گاهی از خود می پرسم در حکم کارگزینی این مدیران مگر فوق العاده مدیریت و سایر مزایا بابت «یک ماه کار تمام وقت» پرداخت نمی شود ،پس چگونه می پذیرند که نیمی از هفته را در محل خدمت نباشند و از این مزایا برخودار شوند؟

۳- مدیران قبیله ای و عشیره ای

این بلیه همیشگی سازمان های دولتی و اجرایی در کشور ماست. مدیری فقط همشهری های خود را به کار می گمارد و امور عشیره خود را رتق و فتق می کند. این دسته مدیران هیچ گونه درکی از نگاه ملی به مسائل ندارند. ایران و آینده کشور را در روستا و زادگاه خود می بینند. وقتی با یک ارباب رجوع یا کارمند سازمان خود مواجه می شوند که در زمره همشهریانش نیست، گویی با یک غیر ایرانی و بیگانه طرف هستند. ماحصل فامیل گرایی چیزی جز تضییع حقوق مردم و جلوگیری از شایسته سالاری نیست.

۴- مدیران آکادمیک و غیر اجرایی

این قبیل مدیران از مدیریت فقط دانش آن را به ارث برده اند. مدیران دانشگاهی اما کم توان و غیر اجرایی! به همه چیز از منظر مسأله و موضوع پژوهشی نگاه می کنند. سازمان را با کلاس درس اشتباه گرفته اند.
نمی دانند که منابع، زمان و انرژی در حدی نیست که به پای افکار و آرمان های انتزاعی آن ها تلف شود. این مدیران نمی دانند در کنار ارزشمندی نگاه پژوهشی به مسایل، سرعت عمل هم مهم است. این مدیران به اسم کار علمی، خواسته یا ناخواسته فرصت های طلایی توسعه را می سوزانند.

۵- مدیران ترسو و مطیع

مدیرانی که می بینند و می‌دانند نتیجه تصمیم مقام مافوق آن ها چقدر زیان بار است، اما به دلیل شخصیت ضعیف و منفعل خود هرگز لب به نقد و نظر نمی گشایند.

خطر این قبیل مدیران بزدل به حدی است که امیرمؤمنان علی (ع) پرهیز از انتصاب این ها را در نامه ۵۳ نهج البلاغه به مالک اشتر متذکر شده اند. دلیل اطاعت پذیری و بله قربان گویی این مدیران یا از سر به خطر نیفتادن منافع آن هاست یا به دلیل این که تصور می کنند شایستگی یعنی اطاعت پذیری محض از مافوق و بی نیازی به نظریات کارشناسان.
این دسته از مدیران اتفاقاً اجازه ابراز نظر را از کارمندان و کارشناسان می گیرند. تجربه نشان داده در این قبیل سازمان ها عموماً پدیده “سکوت سازمانی” و “انزوای کارشناسان” رخ می دهد.

۶- مدیران انتخاباتی- تبلیغاتی

این مدیران اساساً با هدف شرکت در انتخابات، وارد یک سازمان می شوند و تلاش می‌کنند محبوب دل ها شوند. تمام کارهایی که می کنند تب انتخاباتی دارد.