پلورالیزم یعنی چه؟
...بحث پلورالیزم، این نیست که همه حق اند.
این
یک درکی است که بعضی ها پیدا کرده اند و متأسفانه درک ناصوابی است. من در
مقاله ای «صراط های مستقیم» به صراحت آورده ام و این جا هم عرض می کنم، بحث پلورالیزم، تببین کثرتی است که در عالم است.
خواه این کثرت در حقایق باشد، خواه کثرتی باشد که در آن مخلوطی از حق و باطل باشد.
در
عالم کثرتی پدید آمده است. این کثرت را باید تببین کرد و این تبیین ها یا
با علت است و یا با دلیل، اما این که در میان این کثرت ها، باطل هایی هم
پیدا می شود که در این سخنی نیست. قطعاً اباطیلی هم در این وسط هست. قطعاً
مکاتب ناحقی در عالم وجود دارد بدون تردید به قول مولانا:
آن که گوید جمله حق اند احمقی است
آن که گوید جمله باطل، او شقی است
لذا
ما در مقامی نیستیم که با بحث از پلورالیزم، اثبات کنیم و به گردن دیگران
بگذاریم که همه را یکسان ببینید و هر فرقه ای را حق بدانید،بگوییم بین فرقه
های مختلف و ادیان مختلف، هیچ تفاوتی قائل نباشید. مطلقاً چنین بحثی نیست،
این درک ناصواب از مسأله است.
هم چنین در پی این نیستیم که نشان دهیم ما حق ایم یا حق تر از دیگرانیم، هیچ کدام.
این که در عالم کثرتی هست، حقی هست و باطلی هست، این که:
۱- ادیان مختلفی وجود دارند .
۲- هر کدام خودشان را حق می دانند.
۳- در درون هر دین، فرقه هایی هست .
۴- به اعتقاد هر فرقه ای اکثریت مردم دنیا گمراه اند و بر باطل اند.
۵- خدا رحیم و هادی است .
۶- مردم عاقل و مختار و حق طلب اند.
همه این ها را وقتی کنار هم می گذاریم، یک رشته سؤالات پدید می آید.
برای
حل این مسایل باید یک تئوری در باب عقل و یکی در باب هدایت الهی داشته
باشیم تا کثرت دلیلی با کثرت علتی موجود را به شرحی که عرض کردم، تبیین
کند.
در
تاریخ ادیان، ما چه قائل به توطئه باشیم، چه قائل به کژفهمی مردم و چه
قائل به عناد مردم، این ها هیچ کدام مسأله را حل نمی کند. چون بلافاصله ما
سوال می کنیم که چرا اکثریت معاند با حق اند؟
چرا اکثریت مردم کژفهمند؟
چرا اکثریت مردم، گول توطئه ها را خورده اند و حق را تشخیص نداده اند؟
باز هم می بینیم که کار تبیین پایان نیافته است.
لذا به فرض که ما درون یک دینی آمدیم و با این تدبیرها این مشکل ها را حل کردیم، سوال بزرگ تر هم چنان باقی است.
بحث
از معیار حق و باطل هم هیچ چیز را حل نمی کند. چون عقلای قوم معتقدند یا
به کارگیری معیارها و دلایل به طریقه خود، ملتزم شده اند.
یعنی همین ادله و معیارها، کثرت پدید آورده است ؛ لذا با آوردن اسم معیار، کثرت محو نمی شود.
...این
امر کافی نیست که ما بگوییم کسانی که در دین خودشان صمیمانه عمل کنند،
معفوّند یا معذورند، رأی صحیح این را به ما می آموزد که مادامی که کسی عناد
آگاهانه ای با حق (حقی که خود می فهمد) در این دنیا نورزد، بنده مرحوم
خداوند است.
این را به منزله یک امر بیرون دینی هم می توانیم اعلام بکنیم.
خداوند بهانه نمی گیرد که مردم را به جهنم ببرد،
بهانه می گیرد که مردم را به بهشت ببرد.
و آن رأی صوفیانه این جا حق است که:
بهشت را به بهانه دهند، نه به بها.
هم چنین بیفزایم که در پلورالیزم سخن از این نیست که هیچ دلیلی بر هیچ دلیل دیگری در عرصه ادیان غلبه نمی کند.
سخن
این است که پس از آن که عقاید قطعی البطلان را به فرض از صحنه خارج کردیم،
بازهم عقاید و ادله ای می مانند که با هم رقابت می کنند و قوت مساوی نشان
می دهند.
درست همان طور که در فقه داریم.
یعنی پلورالیزم بخشش از جایی آغاز می شود که پهلوانان، نبردها را کرده اند و ضعیفان میدان را ترک کرده اند، و هم آوردان مانده اند.
این نکته را تحت عنوان پلورالیزم مثبت در «صراط های مستقیم» آورده ام.
یک مشکل اساسی در جامعه
چرا رشد و پیشرفت دیگران برای برخی خوشایند نیست؟؟
روان
شناسی اجتماعی و سیاسی اداری تشریح کرد در برخی جوامع قطار افکار فردی به
سرعت جهش و پیشرفت دارد و برخی افراد جایگاه خود را در خطر و رشد اجتماعی
همه جانبه وی را به ضرر خود دانسته و برنمی تابند. در این شرایط راهی جهت
توقف پیدا می کنند. یک حربه برچسب زدن،تخریب، کوچک نمایی، انواع تفسیر
کوبشی و... هست.
اما پیام مدیر کشور پیشرفته ای چون آلمان علت عقب ماندگی این جوامع را به وضوح نشان می دهد ...
متن زیرخلاصه ای از توصیه نامه یک مدیر آلمانی پس از چندین سال کار در ایران است:
1-
به کار شناسان و نخبگان سیستم خود هیچ گاه فشار وارد نکنید، آن ها می
توانند کاری کنند که سیستم شما دچار بیماری هموفیلی شود و با کوچک ترین
زخمی خون ریزی مداوم نماید.
2- وجهه طلبکارانه داشتن و ندیدن نقاط مثبت کارکنان یک ضعف اساسی است که نوآوری و خلاقیت را می میراند.
3-
از ترس این که پرسنلتان جایگاه شما را بگیرند، اقدام به استخدام افراد
ضعیف و غیر حرفه ای ننمایید. قطعا کارکردن با حرفه ای ها مشکلات خاصی دارد،
ولی به پیشرفت سیستم و پیشرفت شما کمک می کند.
4- به جای ایجاد تفرقه بین کارکنان و ایجاد سیستم های جاسوسی به فکر ایجاد اتحاد و نظم بین کارکنان باشید.
5-
در موردی مسایلی که نمی دانید تظاهر به دانایی نکنید. گاهی با پرسیدن یک
سوال مناسب می توانید میزان هوش و سطح فکرتان را به دیگران اثبات کنید.
6- از کوچک ترین افراد مجموعه هم می شود چیزهایی یاد گرفت. از فرصت های یادگیری استفاده کنید.
7- به پرسنلتان فرصت مناسب برای تفریح بدهید.
8- استفاده نامناسب از ابزار اخراج باعث ایجاد ناامنی در محیط کار و و بالطبع تنزل کیفیت می شود.
تصاویری احساسی که ثابت می کند انسانیت هنوز وجود دارد
زندگی
ماشینی، جنگها، غرور و نخوت آدمها و تلاششان برای پیشرفت و دستیابی به
سود مالی به هر قیمت، حتی له کردن بقیه، گاهی باعث میشوند که بخش خوب ذات
آدمها را فراموش کنیم.
اما حتی در اوج
این ناامیدیها، گاه و بیگاه صحنههایی میبینیم که به ما یادآوری میکنند
هنوز چشمه مهربانی و انساندوستی در ما خشک نشده است.
در این پست برخی از این صحنهها را با هم مرور میکنیم که داستان هر یک، زمانی در اینترنت همهگیر شده بود.
روزهای یکشنبه این مرد پیرایشگر نیویورکی، موهای آدمهای بیخانمان را به رایگان اصلاح میکند.
کارگران یک شرکت نظافت در ممفیس، شبیه ابرقهرمانهای کتابهای کمیک و
فیلمها لباس پوشیدهاند تا حین پاک کردن شیشههای یک بیمارستان کودکان،
بچههای بیمار را خوشحال کنند.
این کودک دچار اوتیسم بود و هیچ همکلاسیای حاضر نشده بود برای تولدش
بیاید. اما زمانی که مادرش در فیسبوک کمک خواست، این آتشنشانها، افسرهای
پلیش و کودکان محلی، به تولدش آمدند.
این افسر پلیس زمانی از خودکشی این مرد جلوگیری کرده بود و نجاتش داده
بود. هشت سال بعد، همان مرد که حالا پدر دو کودک است، به آن افسر در بنیاد
مبارزه با خودکشی، جایزه میدهد.
این مرد نروژی، برای نجات جان یک اردک، داخل یک دریاچه منجمد میپرد.
این دختر عروسکهایش را فروخت تا پول آن را صرف تهیه پناهگاه برای حیوانات محلی کند.
این مادربزرگ ۸۴ ساله، در بیمارستان بستری بود و خجالت میکشید که آنجا
لباس خوابش را بپوشد، اما نوهاش برای ریختن خجالت وی، حاضر شد که خودش یک
لباس خواب زنانه بپوشد تا ماردبزرگش راحت باشد و بتواند استراحت کند!
در اینجا برای آدمهای بیکاری که به مصاحبه شغلی دعوت شدهاند، لباس و امکان استحمام فراهم شده است.
وقتی یک پیرمرد مشغول پارو کردن برف در حیاط منزلش بود، دچار حمله قلبی
شد. مددکارها، او را به بیمارستان رساندند، اما بعد از این که او را به
بیمارستان بردند، تصمیم گرفتند که کار نیمهتمام او را به پایان ببرند و
باقی برفها را هم برایش پارو کردند!
نگذارید حلقه عشق متوقف شود. این مطلب را برای دوستانتان نیز ارسال کنید.
هجده توصیه به کاربران تلگرام، واتساپ و ...
از نگاه یک جامعه شناس
1-
اگر در دنیای واقعی با کسی روابط رسمی دارید، در تلگرام هم با او رسمی
باشید. اگر در دنیای واقعی او را "خانم" یا "آقای" خطاب می کنید ، نمی شود
بدون هیچ زمینه یا اتفاق خاصی، در تلگرام او را عزیزم، جون، فدات و غیره
خطاب کنید.
2-
فرض را بر آن بگذارید که افراد به طور عادی همیشه آنلاین هستند. آدم ها
معمولا سیم تلفن را از برق نمی کشند. پس توجه داشته باشید که چه ساعتی از
شبانه روز دارید برای کسی پیام می فرستید.
3-
گاهی اوقات نوشتن بهتر از به کار بردن نشانه ها (استیکرها) است. مثلا این
پیام که "الان من خیلی خوشحالم"، در مقایسه با نشانه "(:
یوگای خنده چیست؟
بر
اساس مطالعات متعدّد؛ خنده، درمانی جادویی و واقعی است و از بین برنده
استرس، تقویتکننده سیستم دفاعی بدن، افزایشدهنده گردش خون، تولیدکننده
آندروفین، حفاظتکننده قلب و … است.
داشتن
روحیه شاد و بازیگوش و خندان به ما کمک می کند راحت تر با رویدادهای زندگی
روبه رو شده و بتوانیم برای تصمیم گیری های کوچک و بزرگ زندگی مان
خردمندانه تر رفتار نماییم.
دکتر
مادان کاتاریا، پزشک هندی و ساکن در بمبئی، در سال ۱۹۹۵ بر آن شد تا به
خود و دیگران کمک کند تا خنده را از قید و بند دلیل و برهان رهانده و استرس
ها و فشارهای زندگی پرشتاب امروزی را با کمک خنده از جسم و ذهن و روان
خویش بزدایند.
مشکل بیشتر ما این است که نمی توانیم همیشه و در کنار همه کس شاد و خندان باشیم.
باشگاه خنده ابداعی دکتر کاتاریا محلّ ایده آلی است که فرصت خوشی و شادی کردن در میان جمع را در اختیارمان می گذارد.
شاید
بسیاری از مردم فکر کنند اعضای باشگاه خنده، تنها برای تفریح و سرگرمی می
خندند، امّا اهداف متعالی فراوانی در این مسیر دنبال می شوند، مانند: شریک
کردن اعضای خانواده در این احساس رهایی و شادابی و تغییر در نگرش افراد در
رفتار با دیگران و داشتن منشی پر مهر و پُراحساس در سفر زندگی.
مبنای
کار بر این است که ما می دانیم بدن قادر به تشخیص خنده ساختگی از واقعی
نیست و در هر دو مورد موادّ شیمیایی شادی آفرین و ضدّ دردهای طبیعی در بدن
ترشّح می شوند.
کما
این که خنده های ساختگی به مرور و گاهی به سرعت تبدیل به خنده های طبیعی
می شوند و نیز خنده خاصیّت مسری بودن دارد و بسرعت بین افراد گروه منتشر می
شود.
در
باشگاه خنده بدون تکیه برشوخ طبعی (که خیلی ها آن را ندارند) یا تعریف
لطیفه ها و حکایات خنده دار؛ با استفاده از حرکاتی ابداعی که آمیزه ای از
تمرینات تنفّس عمیق و حرکات کششی و تمرینات خنده هستند، روحیه بازیگوشی
کودکانه ترویج داده می شود.
نخستین
باشگاه خنده هفده سال پیش در بمبئی هندوستان با حضور پنج عضو به راه افتاد
و با سرعتی شگفت، ابتدا سراسر هند و سپس شصت کشور جهان را در بر گرفت و به
رویدادی جهانی و پرطرفدار تبدیل شد.
باشگاه یوگای خنده در ایران درسال ۲۰۰۲ میلادی توسط مجید پزشکی برپا شد.
یوگای خنده تنها روشی است که به افراد امکان می دهد بدون درگیر ساختن تفکّر منطقی، از ته دل بخندند.
برخی مزایای خنده ازین قرارند:
۱- رها سازی آندورفین که مسکّن طبیعی بدن است و افزون بر کاهش دردها، حامل پیام های مهر و گذشت و احساس همبستگی و دلسوزی نیز هست.
۲- تقویّت دستگاه ایمنی بدن
۳- افزایش گردش خون
۴- افزایش اکسیژن دریافتی بدن و بافت ها
۵-
افزایش گنجایش شش ها و رساندن آن به میزان طبیعی و سودمند، زیرا در حالت
عادّی به دلیل تنفّس های سطحی و ناکارآمد، بیشتر حجم ریه بدون استفاده می
ماند.
۶- کاهش هورمون های استرس در خون و رفع آثار استرس.
۷- افزایش هوش هیجانی و پویایی گروهی.
۸- برون ریزی و تخلیه هیجانات نهفته و ایجاد رهایی و سبکبالی.
۹- به تاخیر انداختن روند پیری.
۱۰- زیبایی و جوانی چهره و نیز ورزشی مفید برای عضلات است.
هدف
یوگای خنده برقراری پیوندی صمیمی میان مردم به دور از پیش داوری است.
یوگای خنده فراتر از عمل خندیدن است، تندرستی افراد را افزایش داده، جلوی
افکار و هیجانات منفی را می گیرد و ما را با طبیعت روحانی مان درتماس قرار
می دهد. در فرد روحیّه گذشت، مهربانی و دستگیری می آفریند و موجب می شود
فعّالانه به دنبال شاد کردن دیگران باشد.