دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

تاثیر ساعات مختلف خواب شب در سلامتی بدن


تاثیر ساعات مختلف خواب شب در سلامتی بدن

ساعت 9 تا 11 شب: 

زمانی است برای از بین بردن مواد سمی و غیر ضروری که این عملیات توسط آنتی اکسیدان ها انجام می شود. در این ساعت بهتر است بدن در حال آرامش باشد. در غیر این صورت اثر منفی بر روی سلامتی خود گذاشته اید.

ساعت 11 تا 1 شب: 

عملیات از بین بردن مواد سمی در کبد ادامه دارد و شما باید در خواب عمیق باشید.

ساعت 1 تا 3 نیمه شب: 

عملیات سم زدایی در کیسه صفرا ، در طی یک خواب عمیق به طور مناسب انجام می شود.

ساعت 3 تا 5 صبح: 

عملیات از بین بردن مواد سمی در ریه اتفاق می افتد.. بعضی مواقع دیده شده که افراد در این زمان، سرفه شدید یا عطسه می کنند.

ساعت 5 تا 7 صبح: 

این عملیات در روده بزرگ صورت می گیرد، لذا می توانید آن را دفع کنید.

ساعت 7 تا 9 صبح: 

جذب مواد مغذی صورت می گیرد، پس بهتر است صبحانه بخورید. افرادی که بیمارند، بهتر است صبحانه را در ساعت 6 و 30 دقیقه میل کنند.

کسانی که می خواهند تناسب اندام داشته باشند، بهترین ساعت صرف صبحانه برای آن ها، ساعت 7 و 30 دقیقه می باشد و کسانی که اصلا صبحانه نمی خورند، بهتر است عادت خود را تغییر دهند.

گفتگو چیست ؟

گفتگو چیست ؟


 گفتگو جزء ذات انسان است. انسان موجود اجتماعی است و گفت وگو مهم ترین وجه این مدنیت است. گفت وگو فقط به معنای رد و بدل کردن افکار و احساسات و اطلاعات نیست. بلکه ذهن ها و شعورها را با هم مرتبط می‌سازد و وسیلۀ می گردد برای دسترسی به حوزه‌های مشترک وجود انسان . حوزه‌های مشترکی که بین انسان ها وجود دارد و بر رفتار و افکار و اعمال انسان تأثیر گذار است، ولی آگاهی نسبت به آن‌ها کم است و در صورت عدم آگاهی نسبت به آن ها تأثیر ناکارآمد بر اخلاق انسان دارد. 
گفت و گو دو جنبه دارد، جنبه‌ای به بیرون و در ارتباط با دیگران و جنبه‌ای هم در درون به عنوان گفت وگوی درونی که همه با آن آشنا هستیم. راه دسترسی به درون و گفتگوی واقعی با خود از طریق گفت و گو با دیگران حاصل می‌شود. در کنجی نشستن و با خود گفتگو کردن و در صدد فهم درون خود برآمدن راه به جایی نمی‌برد.
در گفت و گوی واقعی مطلبی را که بیان می‌کنیم سعی می‌کنیم آگاهی پیدا کنیم که چرا این مطلب را می‌گوییم. ریشه‌های سخن‌مان کدام است. و همچنین جویای زمینه حرف های دیگری می‌شویم. همیشه توجه داریم که آیا خوب گوش می‌دهیم. آیا توجه به حرف داریم، ساختار فکری و موضع خود و دیگری را نسبت به موضوع مورد بررسی می‌شناسیم. آیا موانع را شناسایی می‌کنیم و در جستجوی حقیقت مطلب هستیم.
گفت و گوی واقعی امکان رسیدن به هوش جمعی را میسر می‌سازد. گفت و گو اگر واقعی باشد سازنده وجود است و اگر تظاهر باشد، نابود کننده آن.
گفت و گوی واقعی شیوه ای است برای جویایی مشترک و دست یافتن به ریشه های سوء تفاهمات و پیش داوری هایی که مانع فهم درست بین انسان ها می شود. گفت و گو در پی اجماع نیست، بلکه در روند آن دیدگاه‌های مختلف افراد گفت و گو کننده برای یکدیگر قابل فهم می شود و موانع هم فکری برطرف می شود.
 گفت و گو بر چهار نوع می‌توان مشخص کرد، گرچه از هم جدا نیستند.

  1-     گفتگو با خود

 2-     گفتگو با دیگران

 3-     گفتگو با طبیعت

 4-     گفتگو با خداوند

 

کاربردهای گفت و گو

 

1-     درونی کردن نداهای اخلاقی

بحران اخلاقی نه تنها در جامعة ما، بلکه در جهان وجود دارد. بوسیله گفت و گو که مهم ترین ابزار ارتباط بین انسان ها است، می‌توان به تنظیم و تدوین الزامات اخلاقی پرداخت و  با همفکری راهکارهایی پیدا کرد که هم الزامات اخلاقی متناسب با مقتضیات زمان تدوین گردند و هم تجربه کارگاهی به درونی کردن آن نداهای اخلاقی بصورت مهارت یاری رساند.

 

2-     هویت یابی

 به همراه روند جهانی شدن، اگر زمینة هویت یابی جمعی و ملی و در عین جهانی فراهم نشود، مشکلات زیادی ایجاد می‌شود که اکنون شاهد آن هستیم . گفت و گوی افراد با یکدیگر و حتی با محیط پیرامون آن ها مانع بروز مشکلات جدی می‌شود. بحران هویت زمینه بسیاری از مشکلات اجتماعی است. در روند گفت و گوی واقعی زمینة دست‌یابی به هویت فردی و هم جمعی فراهم می‌گردد.

3-     از بین بردن گودال بین سنت گرایان و نو گرایان

مشکلات موجود اقتضا می‌کند تا تلاش گسترده‌ای برای بازاندیشی در تفکرات قدیم و پرورش آن ها به صورت های جدید صورت گیرد. بایستی برای یافتن ارزش ها و الزامات مشترک تلاش کرد. این کار نیازمند به درک و فهم دو جانبه بین سنت گرایان و نوگرایان است. امروز به دلیل کمرنگ شدن مرزها، تأثیرات فرهنگی متفاوت همه جا هست. منتها آگاهی نیست بایستی نسبت به آن ها آگاهی پیدا کرد و تاثیرات متقابل آن ها را شناخت.

 تنها بر تاریخ و سنت هم تکیه کردن بی‌توجهی به گذشت زمان و تحولات ایجاد شده است. حضرت علی می‌فرماید فرزندان زمان خود باشید.

4-     ایجاد جامعة مدنی

مشارکت مردم در تصمیم‌گیری های مربوط به جامعه و سرنوشت پیش زمینه ایجاد جامعه مدنی است. تا مردم با یکدیگر و با توجه به محیط پیرامون خود همفکری و گفتگو نکنند، جامعة مدنی شکل نمی‌گیرد. از خصوصیات فطری و طبیعی انسان تعادل بین منافع فردی او و سهیم بودن او در جمع است. هر کدام از این جنبه‌های شخصیتی اگر وزنة بیشتری بیابد، رشد همه جانبه مختل می گردد.

 تفاوت گفتگو با بحث و جدل

 

منظور از گفتگو، بحث و جدل و مناظره نیست. همه این ها برای به کرسی نشاندن غرض و منظوری از پیش تعیین شده هستند. البته گفتگو با بحث و جدل تفاوت های دیگری هم دارد .

1- در یک گفتگوی به دنبال راه حل می گردیم ،اما در بحث بیشتر می خواهیم دانش خودمان را به رخ دیگری بکشیم.

2.       ما در گفتگوی در پی یافتن پاسخ برای سوال هایمان هستیم، اما در بحث همیشه می خواهیم جواب سوال طرف مقابل را بدهیم.

3.       هدف یک گفتگو، صحبت کردن با دیگری است؛ به همین خاطر در پایان یک گفتگو هر دو طرف برنده اند، اما در بحث همیشه یک شکست خورده و یک برنده وجود دارد به این خاطر که هدف بحث برنده شدن است.

4.       در گفت و گو ما اصل را بر برابری خودمان با دیگری می گذاریم، اما در بحث روی تفاوت های خودمان با دیگری تاکید می کنیم.

5.       اساس یک گفت و گو احترام و توجه به دیگری استف اما در بحث پشت همه حرف ها اثبات قدرت ما نسبت به دیگری نهفته است.

6.       در گفتگو، ما به دیگری گوش می سپاریم و دیدگاه او را هم مد نظر قرار می دهیم، اما در بحث می خواهیم نظر خودمان را اثبات کنیم.

7 .   در نهایت این که در گفتگو ما می خواهیم امکان ها و چشم اندازهای جدید را کشف کنیم، اما هدف بحث دفاع از موقعیت فعلی خودمان است.

 

                                                                  جدول 1. تفاوت بحث با گفت و گو

 

 

بحث


 

گفتگو

 

 

اطلاعات و دانش

 

 

 

یافتن راه حل

ارائه پاسخ ها


طرح سوالات

 

 

 

 

برنده شدن و شکست خوردن

 

 

 

(برد، باخت)

 

 

صحبت کردن با یکدیگر

 

 

 

(برد، برد)

 

 

تفاوت
برابری

 

 

 

 

قدرت

 

 

احترام و توجه

 

 

 

 

 

اثبات مسئله

 

گوش سپردن

 

 

 

 

دفاع از یک موقعیت
 


کشف امکان های جدید 

 

  
 
  انواع گفتگو

1.       گفتگوی تصادفی 

گفتگو گاه می­ تواند در سطوح ساده و ابتدایی شروع شود. در گفتگوهای خیلی معمولی و بدون دقت وبدون موضوع خاص، گاهی یک نفر چیزی می­ گوید و دیگری می­ گوید بله یا خیر یا می­ گوید، این حرف من را به یاد فلان ماجرا انداخت و صحبت در حد مبادله­ محفوظات و مطالب متعارف باقی می ­ماند و یا گفتگو از حد بیان احساسات و شرح شرایطی که در آن هستیم، فراتر نمی ­رود.

 اما شاید هر کسی یک بار تجربه کرده باشد که به هنگام صحبت با یک یا چند نفر، در مسیری قرار گرفته که مثلا مطلب یکی از افراد جرقه ای در ذهن او ایجاد کرده و سخن او نیز طرف مقابل را به افکار تازه ای واداشته است.   این گفتگوی سیال می تواند جالب و برانگیزنده و مطلوب باشد. به هر حال به این گفتگوها، گفتگوهای تصادفی می گویند. گفتگوهایی که می توانند در خیابان، در راهرو ، در محل کار یا در هر جای دیگری که حد اقل دو انسان وجود دارند، شکل بگیرد. بسیاری اوقات احساس کرده­ ایم که شروع گفتگو در همین حد هم برای ما لازم است، گرچه این سطح از گفتگو بسیار ساده و بدون آگاهی است، ولی احتمالا بیشتر ما این تجربه را داشته­ ایم که وقتی با بیان مطالبی ساده، همدلی بین مان برقرار می­ شود، احساس خوشایندی به ما دست می ­دهد. در چنین حالتی فقط یک گفتگوی اتفاقی شکل گرفته­ است.
 

این گفتگوها خوبند، اما همه آن چیزی نیستند که ما از گفتگو به عنوان یک فرایند متعالی مد نظر داریم.گفتگو در مواردی که بتواند ما را از لحاظ روحی و ذهنی رشد دهد ، نیاز به آگاهی و برنامه ریزی دارد.

 
 2.       گفتگوی برنامه ریزی شده

 گفتگوهای برنامه ریزی شده همان طور که از اسمشان پیداست بر خلاف گفتگوهای تصادفی با برنامه ریزی قبلی شروع می شوند. البته گفتگوهای برنامه ریزی شده می توانند بدون هدف و موضوع از قبل تعیین شده باشند. به این نوع گفتگوها گفتگوی بالنده می گویند.

 با این که این گفتگوها با هدف خاصی شروع نشده است، اما باعث رشد و ایجاد احساس لذت می شود. برای این که قصد اصلی آن همدلی بوده است. همدلی کردن و به دنبال هم دل بودن. 

منبع:سایت کانون گفتگو:

http://dialogueproject.ir/default.aspx?pagename=goftegoo

امواج نامرئی تفکرات

 امواج نامرئی تفکرات 

 

وقتی برای کسی از ته قلب آرزوی موفقیت شادی و سلامتی می کنید، امواج نامرئی تفکرات و انرژی شما تشخیص نمی دهد که این آرزو متوجه دیگری است.
 این موج نیک خواهی ابتدا خود شما را سرشار از ماهیت خویش می کند.
در حالت دعا تمامی قوای معنوی، سلول های مغز و حتی سیستم عصبی، زیر بارش این ذرات بهشتی قرار می گیرند که خود شما آن را تولید کردید.
 اگر از کسی بیزار و متنفر باشید نیز ذرات و امواج کسالت و تنفر، نخست بر خود شما می بارد و سپس در ضمیرتان رسوب می کند.

با توجه به این واقعیت، ضمیر نا خودآگاه کسی که دعا و نفرین می کند، نمی تواند تشخیص دهد که این محصولات شفا بخش و یا مسموم کننده متعلق به فرد دیگری است و باید به سوی او صادر شود، بلکه در این شرایط، ضمیر ناخودآگاه، آن محصولات را ابتدا خودش جذب می کند.
همیشه به یاد داشته باشید آبی که در رودخانه جاری است، نخست بستر خود را تر و سرشار از ذات خویش می کند و در نهایت به دریا می رسد.

وحی، الهام است

وحی، الهام است

وحی، الهام است.
این همان تجربه‌ای است که شاعران و عارفان دارند؛ هر چند پیامبران این را در سطح بالاتری تجربه می‌کنند.

در روزگار مدرن، ما وحی را با استفاده از استعاره شعر می‌فهمیم.
چنان‌که یکی از فیلسوفان مسلمان گفته است:
وحی بالاترین درجه شعر است.

پیامبر درست مانند یک شاعر احساس می‌کند که نیرویی بیرونی او را در اختیار گرفته است.
اما در واقع شخص پیامبر همه چیز است، آفریننده و تولیدکننده.

این الهام از «نَفس پیامبر» می‌آید و نفس هر فردی الهی است.

اما پیامبر با سایر اشخاص فرق دارد، از آن رو که او از الهی بودن این نفس آگاه شده است.
او این وضع بالقوه را به فعلیت رسانده است.
نفس او با خدا یکی شده است.

این اتحاد معنوی با خدا به معنای خدا شدن پیامبر نیست و این اتحادی است که محدود به «قد و قامت خود پیامبر» است.

این اتحاد به اندازه بشریت است، نه به اندازه خدا.
مولوی، شاعر و عارف، این تناقض‌نما را با ابیاتی به این مضمون بیان کرده است که «اتحاد پیامبر با خدا، همچون ریختن بحر در کوزه است»

آنچه پیامبر از خدا دریافت می کند، مضمون وحی است.
اما این مضمون را نمی‌توان به همان شکل به مردم عرضه کرد، چون بالاتر از فهم آن‌ها و حتی ورای کلمات است.

این وحی بی ‌صورت است و وظیفه شخص پیامبر این است که به این مضمون بی صورت، صورتی ببخشد تا آن را در دسترس همگان قرار دهد.

 پیامبر، باز هم مانند یک شاعر، این الهام را به زبانی که خود می‌داند، و به سبکی که خود به آن اشراف دارد، و با تصاویر و دانشی که خود در اختیار دارد، منتقل می‌کند.

#دکترسروش #وحی #پیامبر_اسلام
@SchoolofRumi

اگر بناست که عوض شوید..

 

 اگر بناست که عوض شوید... 

 

اگر بناست که عوض شوید
 دست کم یکی از تعلقات یا روابط خود را عوض کنید .

شخص اگر از وضع خویش ملول است ،
باید بداند که در برخی از تعلقات و روابطی که تا آن روز داشته ، خللی هست .

بعضی از آن ها راباید ببرد
 و بعضی را عوض کند
 و بعضی را باید اصلاح و تکمیل کند

از غذا خوردن گرفته
 تا لباس پوشیدن
 سخن گفتن
 رابطه با دوستان
  نوع شغل

همه را باید بازنگری کند و تغییر دهد .

مشکلات از آسمان بر سر آدم نمی بارد

اشکال در یکی از این روابط است .



☑️ برگرفته از اوصاف پارسایان          


@SchoolofRumi