دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

چرا ایران با نظام بین المللی تا این حد در ستیز است؟

چرا ایران با نظام بین المللی تا این حد در ستیز است؟

دکتر محمود سریع القلم

انسان چه بلایی بر سرِ زمین می آورد؟!

 انسان چه بلایی بر سرِ زمین می آورد؟!


Bildergebnis für ‫کره زمین‬‎

فرض کنید که بتوانیم سن زمین را فشرده کنیم و هر صد میلیون سال آن را یک سال در نظر بگیریم !
در این صورت کره زمین مانند فردی ۴۶ ساله خواهد بود!

هیچ اطلاعی در مورد هفت سال اول این فرد وجود ندارد و درباره سال های میانی زندگی او نیز اطلاعات کم و بیش پراکنده ای داریم !
اما این را می دانیم که در سن ۴۲ سالگی، گیاهان و جنگل ها پدیدار شده و شروع به رشد و نمو کرده اند، اثری از دایناسورها و خزندگان عظیم الجثه تا همین یک سال پیش نبود !
یعنی زمین، آن ها را در سن ۴۵ سالگی به چشم خود دید و تقریبا ۸ ماه پیش پستانداران را به دنیا آورد. در اوایل هفته  پیش میمون های آدم نما به آدم های میمون نما تبدیل شدند و آخر هفته گذشته دوران یخ سراسر زمین را فرا گرفت.
انسان جدید فقط حدود ۴ ساعت روی زمین بوده و طی همین یک ساعت گذشته کشاورزی را کشف کرده است !!!
بیش از یک دقیقه از عمر انقلاب صنعتی نمی گذرد و…حالا ببینید انسان در این یک دقیقه چه بلائی بر سر این بیچاره  ۴۶ ساله آورده است!!!

این ، براستی ، یکی از زیباترین پست های علمی است !

آسیب شناسی حکومت روحانیون

 آسیب شناسی حکومت روحانیون


http://www.irdc.ir/storage/Images/20130525145339c200-66661.jpg

خلاصه نامه‌ آخوند خراسانی (بزرگ‌ترین مرجع زمان خود) به آیة الله نائینی، در 100 سال پیش، درباره مضراتِ حکومت اسلامی (بسیار خواندنی‌ است):

1. دیگر ادیان هم ترغیب می‌شوند حکومتِ متعصب دینی تشکیل دهند و نزاع دینی شکل می‌گیرد.
2. وقتی روحانیون پا به حکومت بگذارند، دیگر نمی‌توانند عیوب خود را ببینند و توجیه می‌کنند و فسادها را نادیده می‌گیرند.

3. مسند روحانیت، مسندِ مبارزه با فساد است؛ و مسندِ حاکمان، همواره توأم با فساد. با این کار، هم مسند مبارزه با فساد را از دست می‌دهیم و هم روحانیت را مفسد می‌کنیم.

وای به روزی که بگندد نمک /

حتی اگر فاسد نشویم ،همه مفاسد را به گردن روحانیت می‌نویسند و دین نابود می‌شود.

4. علم حکومت‌داری و سیاست، یک علم و فن است؛ و روحانیون از این علم، حداقل تا الان کاملاً تهی هستند. ورود بدون علم و تجربه و فن به این حوزه بدون طی مراحل آن باعث آبروریزی برای روحانیون می‌شود. صرف این‌که روحانیون انسان‌های خوبی هستند که دلیل نمی شود هر علمی و هر فنی را بلد باشند.
5. آمال و آرزوی ما تبعیت حکومت از دین است ؛ در حالی‌که اگر حکومت را در دست گیریم، به تبعیتِ دین از حکومت دچار خواهیم شد.
6. چون مردم، ما را نایبان امام_زمان می‌دانند، انتظار دارند حکومت دینی هم، همان شرایط را ایجاد کند. و وقتی نتوانیم در آن سطح، عدالت را برقرار کنیم، نسبت به امام زمان و دین، سست عقیده می‌شوند.
7. اکنون که مناصب حکومتی نداریم ، این‌همه اختلاف نظر وجود دارد. اگر به حکومت برسیم، این اختلاف نظر، باعثِ چندپارگیِ دین و ایجاد فرقه‌های جدید و آسیب به دین می‌شود
8. ما فقط سواد فقهی داریم. و چون فقیهِ خوبی هستیم (که تازه، همه‌‌ ابوابِ فقه را هم نمی‌دانیم)، دلیل نمی‌شود که به علوم دیگر مانند مدیریت و ... هم تسلط داشته باشیم. علم فقه، یک علم است با مسائل خودش؛ و ربطی به اداره‌ جامعه و مسائل آن ندارد.
9. اسلام را در طول چندین قرن، حکومت اسلامی نگه نداشته است، بل‌که حوزه های علمیه نگه داشته‌اند.
10. اکنون که دست ما به حکومت نرسیده است، اطرافیان ما چه کارها که نمی‌کنند! ... وای به روزی که دست‌مان به حکومت برسد! بستگان ما، در صورت حکومت، از موقعیت استفاده خواهند کرد و باعث آبروریزی برای مرجعیت و دین اسلام خواهند شد و مردم آن‌ها را به پای ما می‌نویسند.
11. کسانى که مناصب حکومتى را در اختیار دارند، فریب‌کارى و ناراستى و دروغ‌گویى، از لوازم اولیه‌ کار و شغل خود مى‌دانند؛ و شاید هم در پاره‌یى از موارد، امور آن‌ها بدون دروغ نمى‌گذرد؛ زیرا محتمل است که در پاره یى جاها به دلیلِ مصالحِ مهم‌ترى، دروغ گفتن براى آن‌ها مجاز باشد. اما به همین دلیل که اشغال این مناصب، با پرهیز از دروغ، منافات دارد (خوب و بد و درست و نادرست‌ش به کنار) علماى دین باید از این مناصب بپرهیزند؛ زیرا اگر بخواهند پابند راستى و صداقت باشند، امورشان نمى‌گذرد؛ و اگر هم بخواهند مثل بقیه سیاستمداران، هرجا که صلاح دیدند دروغ بگویند، این کار دو خطر بزرگ دارد؛ یکى این‌که خرده خرده، قبح دروغ در نظرشان از بین مى‌رود و تقید آنان به صداقت، در موارد دیگر متزلزل مى‌شود؛ و این امر، گرچه براى همه بد است، ولى براى عالِمِ دین، از همه بدتر و خطرناک‌تر است. دیگر این که عامه مردم وقتى ببینند علماى دین (با هر عذرى، و لو موجه) در موارد متعدد دروغ مى‌گویند، کم کم این شبهه برای‌شان پیش مى‌آید که پس نکند در موارد دیگر، از جمله در احکام الهى و اعتقادات دینى و مذهبى نیز علماى دین به دلیل عذرهاى ولو موجه دروغ می‌گویند و آنگاه ایجاد چنین تصورى در اذهان عامه مردم، بسیار خطرناک است و بالمآل موجب بى اعتقادى آنان به مبادى و آداب دینى خواهد شد.
(از کتاب«دیدگاه‌های آخوند خراسانی و شاگردانش»، نوشته آقای اکبر ثبوت، فصل اول، صفحه 18 به بعد.)

ﻣﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺎﺏ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ

 ﻣﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺎﺏ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ!


ﺻﻔﺤﻪ ﺭﺳﻤﻰ ﺩﻛﺘﺮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻜﺮﻳﻢ ﺳﺮﻭﺵ

ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﺳﻼﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﻢ ﻣﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺎﺏ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ.
ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺎﺏ ﮔﺸﺘﻦ ﺁﺧﺮﺵ ﺳﺮ ﺍﺯ ﺑﻨﯿﺎﺩﮔﺮﺍﯾﯽ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺧﺸﻮنت ها ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ
... هیچ کس ﺗﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺎﺏ ﭼﯿﺴﺖ.
ﺑﺮﺍﯼ ﺍین که ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺎﺏ ﻣﺪﻋﯿﺎﻥ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ  ﺩﺍﺭﺩ ﻭ  ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﻢ  ﺗﮑﻔﯿﺮ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ  ﺍﺳﺖ ...
ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺎﺏ ﺩﺳﺖ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺍﺳﺖ .
ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺳﻨﯽ ﻫﺎ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﺎﻓﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺷﯿﻌﻪ ﺍﭘﻮﺯﻭﺳﯿﻮﻥ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ .
ﻭ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﻫﻢ ﮐﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺕ ﻭ ﻃﺎﻋﺎﺕ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ هیچ کدﺍﻡ  ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ .
ﺣﺎﻻ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺎﺏ ﯾﺎ ﺍﺻﻠﯽ ﺩﺳﺖ ﮐﯿﺴﺖ؟
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﺮﺽ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ هیچ کس ﻧﯿﺴﺖ.
ﺑﺮﺍﯼ ﺍین که ﺍﺻﻼ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﺪﻋﯽ ﺩﺍﺷﺘﻨﺶ ﺑﺎﺷﺪ.
ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﺳﻼﻡ ﯾﮏ ﺑﺬﺭﯼ ﺭﺍ ﮐﺎﺷﺖ،
ﺩﺭ ﺧﺎﮎ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﻦ ﺑﺬﺭ ﺭﺷﺪ ﮐﺮﺩ،ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺩﺭﺧﺖ ﺷﺪ . ﯾﮏ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻨﺎﻭﺭ.
ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺎﺏ ﻣﻌﻨﯿﺶ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ  ﺑﻪ ﺑﺬﺭ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﻭ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﻭﻟﯿﻪ. ﭼﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﺍﻭﻻ ﻧﺸﺪﻧﯽ ﺍﺳﺖ.
ﺷﺪﻧﯽ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﺪ، ﺳﻮﺩﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
ﺩﺭﺳﺖ ﺷﺒﯿﻪ ﯾﮏ ﻃﻔﻞ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻭﻗﺘﯽ ﺟﻨﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ،ﺩﺭ ﺭﺣﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻮﺩﻩ،ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻩ،ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩ ﻭ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﻟﻎ ﻋﺎﻟﻢ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺗﻮﺍﻧﺎ ﺷﺪﻩ،ﻣﺎ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ،ﻣﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺟﻨﯿﻦ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ.
ﺍﻭﻻ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﮔﺸﺖ. ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﻣﻮﻻﻧﺎ ﻫﯿﭻ ﺍﻧﮕﻮﺭﯼ ﺩﮔﺮ ﻏﻮﺭﻩ ﻧﺸﺪ،
ﺍﮔﺮ ﻫﻢ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ ﭼﻪ ﺳﻮﺩﯼ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﺑﺮﺍﯼ ﺍین که ﺁﻧﭽﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺁﻭﺭﺩ ،ﺑﺬﺭ ﺭﺷﺪﯾﺎﺑﻨﺪﻩ  ﺑﻮﺩ،ﺍﻭ  ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﮐﺎﺷﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﺎ ﺁﺏ ﻭ ﻫﻮﺍﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺭﺷﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ شکل ها  ﻭ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺑﻮﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﺮﻓﺖ
ﻟﺬﺍ ﺍﺳﻼﻡ ﻧﺎﺑﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ .
ﺍﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﭘﺮﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻩ،
ﺭﺷﺪ ﮐﺮﺩﻩ،
ﺗﻨﻮﻣﻨﺪ ﺷﺪﻩ،
ﻣﯿﻮﻩ ﺩﺍﺩﻩ،
ﺍقلیم هاﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺟﺎ ﺷﮑﻞ ﻭ ﺷﻤﺎﯾﻞ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

ﻫﻤﻪ  ﺍﯾﻦ ﺗﻨﻮع ها ﺭﺍ ﻣﻨﮑﺮ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻫﻤﻪ  آن ها ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﮑﻞ ﺧﺸﮏ ﻭ ﺧﺎﺹ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩﻥ ﻭ  ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﺧﺎﺹ  ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﺍﻧﻪ  نخستین  ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻥ، ﻫﺪﻑ ﻭ ﺣﺴﺮﺕ ﺑﻨﯿﺎﺩﮔﺮﺍﻫﺎﺳﺖ .


(ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﻰ ﺩﺍﻋﺶ ﻭ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺍﺳﻼﻣﻰ/ ﺩﻛﺘﺮ ﺳﺮﻭﺵ)

سواد سیاسی


سواد سیاسی

تعریف واژه ها واصطلاحات علوم سیاسی:


آشنایی با"سوادسیاسی" بعداز"سوادزندگی" ازضروریات زندگی امروزی است و منجر به انتخاب سیاستمداران حرفه ای برای اداره حکومت توسط شهروندان می شود .
درصورت ناآشنایی شهروندان با دانش سیاسی ، پوپولیست ها برعرصه قدرت رسوب می کنند و فقر و فساد را در جامعه حاکم می نمایند.
بدترین بی سواد، بی سواد سیاسی است:
بی سواد سیاسی کور و کر است، درک زندگی ندارد و نمی‌داند که هزینه‌های زندگی از قبیل قیمت نان، آزادی،مسکن، دارو و درمان همگی وابسته به تصمیمات سیاسی هستند.
او حتی به جهالت سیاسی خود افتخار کرده، سینه جلو می‌اندازد و می گوید که…............: “از سیاست بیزار است، من سیاسی نیستم”.
چنین آدم عوام و بی مسئولیتی نمی‌فهمد که بی‌توجهی به سیاست است که زنان فاحشه و کودکان خیابانی می‌سازد، قتل و غارت را زیاد می‌کند و از همه بدتر بر فساد صاحبان قدرت می افزاید و استبداد را دامن گیر می کند و. ..
-برتولت برشت"اندیشمندآلمانی"-

این نوع از بی سوادی نه سن می شناسد نه جنس نه تحصیلات ، می توان تحصیل کردگانی بی شماری یافت که دچار شکل حادبی سوادی سیاسی هستند و فقدان داده های سیاسی درذهنشان تمام قوای آنان را متمرکز بر تزاید منافع فردی کرده و بیگانه با منفعت جمعی نموده.
شعور سیاسی حس مالکیت اجتماعی می آفریند و نبودش فرد را محصور در دایره تنگ منافع شخصی می کند.
سواد وشعور سیاسی مدیریت کلان را برای دولتمردان وحاکمان پوپولیست سخت می کند ؛ازاین رو در حکومت های مستبد از رشد سواد سیاسی در جامعه جلوگیری می کنند و دشمن آزادی بیان و شفافیت سیاسی هستند؛ ولی بی شعوری سیاسی کار دولتمردان را سهل و بالطبع زندگی شهروندان را مشکل و طاقت فرسا می کند.
شعور سیاسی در دنیای امروز نه اطلاعاتی فانتزی، بلکه یک نیاز اساسی است برای راحت نفس کشیدن ،دررفاه زندگی کردن و احساس شهروند حق مدار کردن.
‏ قدم‌گذاشتن به میدان سیاست عاری از دغل‌بازی و فریب و کاسب کاری معمولا" کار انسان‌های ازخودگذشته و بزرگ است که تنها به منافع و بهروزی جمع و به مردم و وطن خود می‌اندیشند.
یک ملت غیرسیاسی و ناآگاه را به آسانی می‌توان فریب داده، به هر راهی که سود طبقات ستمگر و مستبددر آن مثمر باشد، کشانید.
فرد غیرسیاسی قادر نیست که رویدادهای جامعه را تحلیل نموده، عوامل پنهان در پس تبلیغات جاری را دریابد،بایک ساندیس و یک کیلوسیب زمینی رای می دهد و...

«کسانی که خودشان را از سیاست به دور نگه‌ می‌دارند،توسط احمق‌هااداره می شوند. »"