دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

خانه های قدیم اتاق خواب نداشت



  خانه های قدیم اتاق خواب نداشت

هر جایی که هوس می کردی می خوابیدی. چون خوابیدن اصالت نداشت...
پارسینه: خانه های قدیمی را که می بینم، این نکته را درک نمی کنم که آن زمان که امکانات در حد بسیار پایین تری از حالا بوده و قدرت و توان اقتصادی مردم نیز با امروز قابل مقایسه نبوده، چگونه پدران ما این قدر برای زیبایی و آراستگی محل زندگیشان تلاش و هزینه می کردند. آن ها به تک تک عناصر یک خانه به شکلی هوشمندانه شخصیت می دادند و به همه ابعاد فرهنگی و کارکرد یک منزل مسکونی به طرزی دقیق همت می گماردند و به خانه تنها به عنوان محل خواب و استراحت نگاه نمی کردند.

عناصر زیباشناختی به طرزی هنرمندانه آرامشی را به روح ساکنان این منازل تزریق می کردند که هم اکنون نیز این آرامش را با اندکی درنگ در این خانه ها عمیقا احساس می کنیم.

اما اکنون خانه های ما تنها زندان هایی هستند فاقد هر روح و معنایی. آپارتمان های قفس مانندی که تنها کارآیی شان دادن مجالی است برای خوابیدن و خستگی در کردن که آن هم با دغدغه ها و استرس های روزمره مان به سادگی قابل حصول نیست. اگر قرار باشد ساعاتی مداوم در یک آپارتمان بمانیم دلمان می گیرد و هر لحظه قصد فرار می کنیم. خانه های قدیم اما محل زندگی بودند. روزها هم که در آن سپری می کردی، خسته و آزرده نمی شدی.

حوض و باغچه، اندرونی و بیرونی، زمستانی و تابستانی، مطبخ و مصلی، پذیرایی و هشتی و... همه را داشت؛ اما جایی به نام اتاق خواب نداشت. هر جایی که هوس می کردی، می خوابیدی و رختخوابی پهن می کردی و دلت را صفا می دادی. گاهی در حیاط و روی تخت روی حوض، گاهی ایوان و گاهی پشت بام اتاق خوابت می شد. با این که فضای زیادی در خانه ها وجود داشت، جایی را اختصاص به خواب نمی دادند. چون خوابیدن اصالت نداشت. اصل بر زندگی و جلای روح در فضای گرم منزل بود. اما آپارتمان های امروزی ما حتی اگر 40- 50 متر هم زیربنا داشته باشد، اتاق خواب دارد. اتاقی برای خوابیدن که تختخوابی بزرگ و بی تناسب دائما در آن ما را به خوابیدن فرامی خواند. تنها کار مفیدی که می شود در آپارتمان کرد.

مبل ها و تخت خواب و وسایل و تلویزیون هر کدام جایگاه مشخصی دارند در زندگی آپارتمانی. برای همه این ها جایگاهی باید درنظر گرفت، اما جای خودمان معلوم نیست. جای تنفس روحمان تعیین نشده. قبله آپارتمان های ما هم تلویزیون است. همه وسایل خانه با تناسب با محل تلویزیون چیده می شوند و مهمانی های ما جای تلویزیون دیدن است و در پایان فیلم و سریال همگی از هم خداحافظی می کنیم و به قفس خودمان می رویم. زن و شوهرها با تلویزیون، کامپیوتر، تبلت و موبایلشان بیش از همسرشان تعامل و مصاحبت دارند. هیچ حرفی برای گفتن برای یک زوج وجود ندارد و هر کدام سر در تنهایی خویش، سر در لاک تکنولوژیک خود منتظر فرارسیدن ساعت خوابشان هستند.

دیگر خبری از گفتگو های صمیمانه نیست. خبری از شعرخوانی و ضرب المثل نیست. بازی های بچه گانه هم دیگر جای خود را به کامپیوتر و پلی استیشن داده اند و خانه ها مجموعه جزایری هستند که هر کسی در جزیره تنهایی خویش آرام گرفته و به دیگری کاری ندارد.

دلم می گیرد وقتی می بینم که چقدر در این آپارتمان های قفس مانند بی روح چیزهای ارزشمندی را از دست داده ایم. چقدر تنها شده ایم و چقدر زندگی هایمان بی کیفیت شده. این آپارتمان ها که خانه نیستند. خانه هم خانه های قدیم!

تیپ‌های شخصیتی پراسترس را بشناسید




مجله سیب سبز: بعضی‌ها همیشه اضطراب دارند، ممکن است این اضطراب را نشان ندهند، اما درون‌شان غوغایی است، این هم تا حدود زیادی ناشی از تیپ شخصیتی آن هاست.  در این مطلب شما را با 4 تیپ شخصیتی پراسترس و شیوه شناخت آن ها و راهکارهایی برای کمک به آن ها آشنا می‌کنیم.

تیپ شخصیت الف

 الف‌های در خطر: یکی از تیپ‌های شخصیتی پراسترس تیپ شخصیتی«الف» است.  شخصیت «الف» فردی است که در همه کارهایش سرعت داشته و خیلی عجله دارد و از این که چند کار را با هم انجام می‌دهد، لذت می‌برد و همیشه فکر می‌کند که خودش کارها را بهتر و به‌موقع‌تر انجام می‌دهد.  این افراد اعتیاد به کار دارند و حتی در تعطیلات هم نمی‌توانند از کار کنار بکشند.  اگر مشغول کاری نباشند، احساس بی‌قراری و اضطراب شدید می‌کنند.  همیشه زودتر از موعد سر قرار حاضر می‌شوند و جالب اینجاست که نمی‌دانند چه فشاری را متوجه جسم خود می‌کنند.  بیشترین فشار به این افراد زمانی وارد می‌شود که همکار، همسر یا دوست آن ها تیپ شخصیت مقابل آن ها یعنی تیپ «ب» باشد.  این خصوصیات بیشتر ناشی از ژن است؛ اما مقداری از آن هم ناشی از خصوصیات اکتسابی است، یعنی فرد مثلا 4 کار را با هم انجام می‌دهد و از این کار لذت می‌برد و همین روال را دائما تکرار می‌کند و به آن عادت می‌کند و در آن غرق می‌شود و آن را ادامه ادامه می‌دهد.

 تیپ شخصیت کمال‌گرا

اسمی که زیباست اما...:
تیپ‌های کمال‌گرا یا ایده‌آل‌گرا که یکی از شخصیت‌های پراسترس هستند. در اسم قشنگ هستند، اما در واقعیت نه، آن ها نتیجه و هدف برای‌شان آن‌چنان مهم است که روند و لحظه‌های زندگی را از دست می‌دهند. برای این که به هدف برسند، بسیار به خودشان سخت می‌گیرند و بسیاری از تجربه‌های لحظات زندگی را از دست می‌دهند. چرا که از اول فکر می‌کنند نمی‌توانند تا آخر آن تجربه را بروند و درنتیجه ممکن است اصلا شروع هم نکنند. برای این افراد نمره 20 مهم است و 19 برای‌شان شکست است.  این افراد بسیار به خود سخت می‌گیرند تا به نتیجه برسند؛ اما وقتی به نتیجه رسیدند ،از آن لذت نمی‌برند. شیوه  درست زندگی این است که در موقعیت‌های مختلف تجربه‌های متفاوتی داشته باشی و از آن ها لذت ببری، نه این که صرفا موفق شوی، مثلا زمانی را اختصاص به نقاشی کردن بدهی و از آن لذت ببری، اما لزوما نقاش معروفی نشوی یا آشپزی کنی، اما سرآشپز مشهوری نشوی.  کمال‌گراها اما این‌طور نیستند. آن ها همیشه درمورد موفقیت‌ها و هدف‌های‌شان فکر می‌کنند.  توصیه من به کمال‌گراها،  این است که به کودک درون خود اهمیت بدهند و با آن ارتباط برقرار کنند.  بازی‌هایی انجام دهند که برد و باخت ندارد. نقطه مقابل کمال‌گرایی ، تنبلی است که آن هم خیلی بد است، چراکه زندگی فقط تنبلی و لذت بردن نیست و باید هدف هم داشته باشی. تنبل‌ها اصلا تلاش نمی‌کنند و هیچ هدفی ندارند.

تیپ شخصیت معلم

معلم‌های سختگیر: تیپ شخصیتی معلم یا کنترل‌گر هرجا باشند، سعی می‌کنند درس بدهند. این افراد دوست دارند درس بدهند؛ حتی اگر کسی از آن ها سؤال نکند هم شروع به نظر دادن می‌کنند. این افراد همیشه قضاوت می‌کنند و خوب و بد مشخص برای خودشان دارند و به‌شدت کنترل‌گر هستند. این افراد همیشه متکلم‌وحده بوده و شنونده خوبی نیستند؛ چرا که فکر می‌کنند هر آنچه باید بدانند، می‌دانند. این گروه به‌خصوص برای افراد نزدیک خود باید و نباید دارند و می‌خواهند اصلاح‌گر آن ها باشند. این تیپ همیشه در استرس هستند؛ چراکه نزدیکان‌شان لزوما همیشه مطابق استانداردهای آن ها عمل نمی‌کنند.  آن ها معمولا با سؤال و جواب‌ها و اظهارنظرهایی که می‌کنند، خودشان را لو می‌دهند، مخصوصا با تاکیداتی که روی نظر خود داشته و اصراری که روی غلط و درست بودن از دید خود دارند.  این گروه به سختی توصیه‌پذیر هستند و نمی‌شود به آن ها راهکار ارائه داد؛ چراکه فکر می‌کنند همه راهکارها را می‌دانند. این افراد اصلا آموزش‌پذیر نیستند و درمقابل آموزش بسیار مقاومت می‌کنند. سر دیگر طیف معلم، آدم‌های بی‌مسئولیت و بی‌خیال هستند که درقبال خود و دیگران هیچ احساسی مسئولیتی ندارند و هیچ چیزی برای‌شان مهم نیست.

بیماری قلبی نگیرید

در تحقیقی که در دانشگاه هاروارد انجام شد، تمام بیماران قلبی بستری شده در بخش مراقبت‌های ویژه موردبررسی قرار گرفتند و از بیماران و همراهان آن ها درمورد خصوصیات شخصیتی آن افراد پرسیده شد و مشخص شد که بیشترین افرادی که دچار مشکلات قلبی می‌شوند، دارای تیپ‌های شخصیتی «الف» هستند. درواقع این تیپ به‌شدت پراسترس و مستعد حمله قلبی است.

متضاد بهتر است یا مشابه؟

همسران شخصیت‌های تیپ «الف» اگر تیپ متضاد با او داشته باشند، دچار ناراحتی می‌شوند؛ چراکه به هرحال تحت‌فشار همسرشان قرار می‌گیرند، اما بیشتر خود فرد دارای تیپ الف است که در این رابطه دچار ناراحتی می‌شود. این افراد تحمل آرام و کند بودن را ندارند و توقع دارند که دیگران همپای آن ها و به‌سرعت آن ها کار کنند و وقتی این اتفاق نمی‌افتد، ناراحت می‌شوند.  اگر زوج تیپ شخصیتی مشابه داشته باشند، همدیگر را درک می‌کنند و از این لحاظ کمتر دچار مشکل می‌شوند.  البته این ویژگی تنها عامل موثر در داشتن ارتباط موفق نیست.  تیپ شخصیتی صرفا در روابط تاثیرگذار نیست و در موفقیت‌ها یا شکست‌های شغلی، وضعیت سلامت یا رضایت از زندگی نمایان می‌شود.

«ب» نقطه مقابل «الف»

نقطه مقابل تیپ الف تیپ ب است که آرام و آهسته است و حتما باید یک کار را تمام کند و بعد سراغ کار بعد برود. این افراد دیر سر کار یا قرار می‌رسند. البته تیپ الف و ب دو سر یک طیف هستند و نمی‌شود گفت که حتما یک آدم تیپ «الف» با نمره 10 از 10 است و یکی دیگر تیپ «ب» با نمره 10، ممکن است هرکسی جایی از دوسر یک طیف باشد، درکل مهم این است که تلاش کنیم به نقطه تعادل نزدیک شویم، یعنی نه بیش از حد سریع و عجول باشیم نه بیش از حد کند و آرام.

افراد تیپ «الف» راحت تر به سمت تعادل می‌روند، اما افراد تیپ «ب» سخت‌تر به سمت تعادل می‌روند؛ چرا که کم کردن سرعت در رفتارها خیلی راحت‌تر از به سرعت انجام دادن کارهاست.

چرا سرعت‌گیر جلوی ما قرار می‌گیرد؟

باید بدانید هیچ چیز در جهان اتفاقی نیست. هر اتفاقی می‌افتد تا چیزی را به کسی نشان دهد یا او را هوشیار کند و به او هشدار دهد. عالم ما را با موانع روبه‌رو می‌کند تا متوجه نیاز به تغییر شویم. اگر کسی سرعت بیش از حد دارد، یکی از اشخاص مهم زندگی‌اش احتمالا کند و آرام است. این ترمزی است که جهان پیش پای او می‌گذارد تا متوجه شود بی‌دلیل سرعتش زیاد است و این وضعیت سلامت او را به خطر می‌اندازد.

چطور فرد «الف» را بشناسیم؟

برای این که بفهمید فرد مقابل شما تیپ الف است یا نه می‌توان از او پرسید که اگر یک‌بار با او قرار بگذارید و شما دیر کنید او چه احساسی پیدا می‌کند؟ (نباید پرسید چه کاری می‌کنی، چون انسان‌ها ذاتا می‌خواهند خود را محترم نشان دهند و ایده‌آل خود را به جای واقعیت وجودی خود می‌گذارند. درنتیجه درمورد رفتار خود واقعیت را نمی‌گویند).  این فرد اگر تیپ «الف» باشد، احتمالا می‌گوید حالم بد می‌شود و حس بدی خواهم داشت و...

تیپ شخصیت مهرطلب

همیشه به دنبال جلب محبت دیگران: افراد مهرطلب یا تاییدطلب کسانی هستند که برای راضی نگه داشتن دیگران هرکاری می‌کنند و در این راه خواسته‌های خود را زیرپا می‌گذارند. برای این افراد نه گفتن خیلی سخت است؛ چراکه نمی‌خواهند رضایت دیگران را از دست بدهند. این گروه هیچ‌وقت خواسته‌های خود را مطرح نمی‌کنند؛ چراکه از نه شنیدن به‌شدت گریزان هستند. برای آن ها فقط خواسته‌های دیگران مهم است و می‌خواهند همیشه رضایت دیگران را داشته باشند.  خودخواه‌ها به همه نه می‌گویند.

مهرطلب‌ها از کودکی با این پیام بزرگ شده‌اند که‌ «اگر می‌خواهی دوستت داشته باشند، آن طوری باش که دیگران می‌خواهند.» انسان‌های مهرطلب با این که معمولا خواسته خود را به زبان نمی‌آورند از درون بسیار پر توقعند. به‌دلیل استرس زیاد زیرپا گذاشتن خود فرسوده و دچار مشکل می‌شوند و سلامت‌شان تهدید می‌شود.  به افراد مهرطلب توصیه می‌کنیم روی حس ارزشمندی خود کار کنند و یاد بگیرند که برای خودشان وقت بگذارند و تمرین نه گفتن انجام دهند، به آن ها می‌گوییم که تمرین کنند چیزی بخواهند و نه بشنوند. 
 

دلایل اصلی که دختران ازدواج نمی کنند + راه حل!



دلایل اصلی که دختران ازدواج نمی کنند + راه حل!

 

 

 

زیاد از حد عشقِ کارید؟

 


شاید شما آنقدر غرق مناسبات شغلی‌تان شده‌اید که نمی‌توانید فکری اساسی برای زندگی عاطفی‌تان کنید. ممکن است فکر کنید هیچ چیز در دنیا شما را به اندازه پیشرفت کاری راضی نمی‌کند و البته احتمالا آنقدر غرق این تفکر شده‌اید، که حتی فکر تغییر هم در سرتان چرخ نمی‌زند. نگاهی به محیط کارتان بیندازید. افرادی که مثل شما عشق کارند کم نیستند.
کسانی که حتی در چهارمین و پنجمین دهه زندگی‌شان، تنها با پرونده‌های روی میز‌شان زندگی می‌کنند. حالا کمی دقیق‌تر به آن ها نگاه کنید. آیا واقعا این افراد خوشبخت و راضی هستند؟

 

راه حل
شمایی که کارتان همه زندگی‌تان بوده، قرار نیست یک شبه خانه‌نشین شوید. پس باید مردی را انتخاب کنید که توان پذیرش محدودیت‌های شما را داشته باشد. او باید با نوع کار شما و شرایطی که دارید آشنایی داشته باشد تا بتواند تصویر دقیقی نسبت به مشکلات احتمالی که در این مسیر پیش می‌آید را در ذهنش شکل دهد.
اگر نمی‌خواهید که در میانه راه هم خودتان و هم او را ناامید کنید، پس سعی کنید تصویری دقیق از اهداف و شرایط‌تان را برای خواستگارتان شکل دهید و قبل از هر تصمیمی، ببینید که چقدر اهداف‌تان در یک راستا هستند و تا چه حد می‌توانید با محدودیت‌های یکدیگر کنار بیایید. البته این تمام ماجرا نیست. شما نمی‌توانید بدون ‌هیچ تغییری پیش بروید و تنها انتظار داشته‌باشید که همسر آینده‌تان شما را درک کند. شما باید بپذیرید که بعد از ازدواج، شرایط کاری‌تان هم شکل دیگری به‌خود می‌گیرد و شما دیگر نمی‌توانید تمام لحظه‌های زندگی‌تان را با پرونده‌های کاری‌تان بگذرانید.

 


 

استانداردهای غیر قابل عبوری دارید؟

 

 

شاید معیار‌های سفت و سخت شما در مورد همسر آینده‌تان دلیل این تنهایی باشد؛ حق هم دارید. پای یک عمر زندگی در میان است و نمی‌خواهید که بی‌گدار به آب بزنید. احتمالاً شما با دیدن مردهای اطرافتان و همسر دوستان‌تان فورا ایرادهایشان را می‌بینید و در دلتان می‌گویید اگر من بودم، با مردی که این ویژگی را داشته باشد، ازدواج نمی‌کردم و از آنجا که خواستگارهایتان هم یکی از مردهای همین کره خاکی هستند و از همین دسته عیب و نقص‌ها را در خود دارند، پس شما نمی‌توانید دلتان را راضی کنید و به مردی که چنین عیب‌هایی داشته باشد « بله » بگویید. از آنجایی که خودتان سال‌ها در مورد ازدواج‌های دیگران قضاوت کرده‌اید، احتمالا در دلتان می‌گویید، مردم در مورد انتخاب من چه می‌گویند....

 

راه حل
وقتی پای یک عمر زندگی در میان است، قطعا نمی‌توانید به مردی که هیچ کدام از معیارهایتان را ندارد «بله» بگویید. اما قبل از این که با این قضاوت تنهایی را به جان بخرید، نگاهی به خودتان و معیارهایتان بیندازید.
در درجه اول بهتر است نقاط ضعف و ایراد‌های خودتان را ببینید. آیا شما یک فرد بی‌عیب و نقصید که به دنبال یک مرد بی‌عیب و نقص هستید؟
در درجه دوم، باید فهرستی از این معیارها که عمری شما را تنها نگه‌داشته‌ است، بنویسید. آن ها را به ترتیب اهمیت فهرست کنید.
حالا دوباره مرورشان کنید، از کدام ویژگی‌هایی که نوشته‌اید می‌توانید بگذرید و کدامشان غیرقابل چشم‌پوشی هستند. حالا که این فهرست را پاک سازی کردید، نگاهی به گزینه‌هایی که برای ازدواج دارید بیندازید. شاید یکی از این افراد، چند نمونه از این ویژگی‌های منفی را داشته باشد؛ اما این ویژگی‌ها ممکن است جزء اصلی شخصیت او نباشد. اگر این خصوصیات در او کم رنگ هستند و در مقابل خصوصیات بسیار مطلوب دیگری دارد که می‌توانید به آن ها تکیه کنید، بهتر است کمی بیشتر در مورد این گزینه فکر کنید.

 


 

بودن با دوستان‌تان برای شما کافی‌است؟

 

 


ازدواج به چشم افرادی که یک لحظه هم بدون دوستان‌شان زندگی نمی‌کنند، یعنی محدودیت. این افراد گروه‌های متفاوتی از دوستان را در کنار خود دارند و برایشان تنهایی معنایی ندارد. آن ها نمی‌توانند بپذیرند که بعد از ازدواج، باید دور خیلی از این لحظه‌ها را خط بکشند.
دوستان نزدیک و صمیمی، نمی‌گذارند که این افراد هیچ خلأ عاطفی‌ای را در زندگی‌شان احساس کنند و به همین دلیل خود را وارد زندگی‌ای بکنند‌ که باعث می‌شود در ظاهر تنهاتر از قبل شوند.

 

 

راه‌ حل
اگر شما در گروه این افراد هستید، ازدواج برایتان تصمیم سختی است.
اما بهتر است به‌جای این سخت گیری، چند قدم جلوتر را هم ببینید و به آینده نگاه کنید. این دوستان صمیمی تا کجا با شما پیش می‌آیند؟ تجربه دیگران می‌گوید، احتمالا آن ها هم یکی یکی ازدواج می‌کنند و این گروه‌های سرشار از صمیمیت هم روز به روز کوچک‌تر می‌شوند. اگر مراقب نباشید، این ماجرا خیلی زود از شما یک فرد همیشه تنها می‌سازد.
فردی که در گروه متاهل‌ها احساس خوشبختی نمی‌کند و البته دیگر دوستانی ندارد که هر لحظه برای بودن در کنار او حاضر باشند. گذشته از این، ازدواج قرار نیست به معنای از دست دادن دوستان و تنها شدنتان باشد. شما می‌توانید با کسی ازدواج کنید که از بودن در کنار گروه دوستان‌تان هم لذت ببرد و بعد از شکل دادن زندگی‌تان، با پذیرش محدودیت‌هایی که یک زندگی متاهلی دارد، تلاش کنید تا از این دوستان هم فاصله نگیرید.

 


 

به دنبال موقعیت‌های بهترید؟

 


فکر می‌کنید که «بله» گفتن به یک گزینه، یعنی «نه» گفتن به باقی گزینه‌ها و به همین دلیل نمی‌توانید خودتان را برای تصمیم‌گرفتن راضی کنید؟ شاید گمان می‌کنید همیشه فرصت‌های بهتری در مقابل‌تان قرار خواهند داشت و لیاقت شما بیشتر از مواردی است که تا امروز به شما پیشنهاد شده. اگر شما گرفتار چنین تفکراتی هستید، احتمالا نمی‌توانید به گزینه‌هایی که تا چند وقت پیش به نظر‌تان ایده‌آل می‌آمدند هم « بله » بگویید و به همین دلیل فرصت‌هایی که روزی برایتان آرزو بوده‌اند را هم رد می‌کنید.

 

 

راه‌حل
در مورد گزینه‌های بهتر، نمی‌توان حکم قطعی‌ صادر کرد. شاید حق با شما باشد و کسانی شایسته‌تر از خواستگاران فعلی‌تان هم روزی به شما پیشنهاد ازدواج دهند. اما نگاهی به خودتان بیندازید؛ احتمالا در آن زمان هم شما برای رسیدن یک پیشنهاد بهتر به آن ها «نه» می‌گویید.
فکر بهترین بودن را از سرتان بیرون کنید. سری به همان فهرست اولویت‌ها بزنید و خواستگارتان را با آن اولویت‌های اساسی بسنجید. اگر فکر می‌کنید مهم‌ترین ویژگی‌هایی که برایتان مطرح بوده را در خود دارد، مته به خشخاش نگذارید. بپذیرید که بهترینی وجود ندارد و همه افراد ضعف‌های خاص خودشان را دارند. ضعف‌هایی که در همه وجود دارد؛ اما نوعشان از فردی به فرد دیگر فرق می‌کند. پس به‌جای این آرمان گرایی، تلاش کنید سراغ کسی که ویژگی‌هایش با خط قرمز‌های شما هماهنگی ندارد، نروید.

 


 

از این که کسی واقعیت را بفهمد، می‌ترسید؟

 


ممکن است شما و خانواده‌تان، تفاوت‌های زیادی داشته باشید. از عقاید شخصی‌تان گرفته تا سبک زندگی اجتماعی شما که می‌تواند متفاوت یا حتی متضاد با خانواده‌تان باشد. شمایی که به سن ازدواج رسیده‌اید و نسبت به این اتفاق بی‌میل هم نیستید، به‌خاطر این تفاوت‌ها به خواستگارهایتان « نه » می‌گویید.
از طرفی کسانی‌که خانواده به شما پیشنهاد می‌کنند، مرد رۆیاهای شما نیستند و از طرف دیگر نمی‌توانید مردی که در مقابلش خود را به شکل دیگری معرفی کرده‌اید را، با خانواده‌تان آشنا کنید. شما گمان می‌کنید که « بله » گفتن به انتخاب خانواده‌تان؛ یعنی یک عمر زندگی سرد و «بله» گفتن به خواستگاری که هنوز خانواده‌تان را ندیده، یعنی یک زندگی شکست خورده یا جدایی از همه عزیزان‌تان.

 

 

راه‌حل
اشتباه نکنید. ازدواج یک جعبه کامل است که نمی‌توانید هیچ کدام از محتویاتش را گل‌چین کنید. خانواده و دوستان شما، خانواده و دوستان او و تمام محدودیت‌ها و شرایط‌تان در این جعبه قرار می‌گیرند و اگر بخواهید زندگی موفقی داشته باشید، باید با همه آن شرایط روبه‌رو شوید. برای شمایی که در مورد ازدواج بی‌میل نیستید، چنین دلیلی نباید مانع بزرگی تلقی شود. کافی است خودتان باشید؛ همان طور که هستید نه آن طور که خانواده‌تان می‌خواهد. از طرف دیگر، باید پنهان کاری را کنار بگذارید.
با خواستگارتان در مورد شرایط خانوادگی‌تان صحبت کنید و تفاوت‌ها را روشن کنید. به او بگویید که حفظ خانواده و ارتباط‌تان برای شما یک اولویت اساسی است و اگر می‌خواهد که در کنار شما خوشبخت باشد، باید این موضوع را بپذیرد و در کمال احترام با این تفاوت‌ها کنار بیاید.
فکر نکنید با این خط و نشان کشیدن‌ها خودتان را بی‌ارزش کرده‌اید. اهمیتی که شما به عزیزان‌تان و شرایطی که دارید می‌دهید، می‌تواند ارزش شما را در نظر او چند برابر کند.
شاید روبه‌رو کردن این 2‌ گروه با هم آسان نباشد؛ اما اگر منطقی پیش بروید و از مسیری مناسب با خانواده‌تان وارد مذاکره شوید که برایشان قابل پذیرش باشد، می‌توانید خیلی زود و با کمترین تنش، به نتیجه برسید.

 

چگونه بیماری آلزایمر را مغلوب کنیم؟



 چگونه بیماری آلزایمر را مغلوب کنیم؟

مطالعات انجام شده در دانشگاه کلمبیا نشان می دهد که اسید فولیک از بیماری آلزایمر پیشگیری می کند.

برای انجام این تحقیق 965 فرد میانسال که هیچ نشانه ای از زوال عقل (دمانس یا آلزایمر) نداشتند، انتخاب شدند. رژیم غذایی و میزان دریافت ویتامین های گروه B در این گروه به مدت 7 سال مورد بررسی قرار گرفت. در پایان این دوره، 192 نفر به آلزایمر مبتلا شده بودند.

نتایج نشان داد در گروهی که بیشترین میزان اسید فولیک را دریافت کرده بودند، خطر ابتلا به آلزایمر، 50 درصد کمتر از سایر افراد بود.

متخصصان معتقدند که ویتامین های گروه B به ویژه اسید فولیک، ویتامین B6 و B12 ترکیبی به نام هوموسیستئین را در خون کاهش داده و به این ترتیب مانع از تخریب سلول های عصبی می شوند.

اسید فولیک یکی از ویتامین های گروه B است که نقش مهمی در سلامت و پیشگیری از بیماری ها ایفا می کند.

مصرف مقادیر کافی این ویتامین از دوران جنینی تا سالمندی ضروری است. متخصصان به مادران توصیه می کنند قبل از شروع بارداری و پس از آن از مکمل های اسید فولیک استفاده نمایند، زیرا کمبود این ویتامین منجر به نقص لوله عصبی جنین می شود. بر اساس مطالعه اخیر، مصرف اسید فولیک در دوران میانسالی و سالمندی نیز به دلیل پیشگیری از آلزایمر ازاهمیت بالایی برخوردار است.

 

منبع : سیمرغ

بازنشر : ایران گراند

آجیل خام در رژیم غذایی روزانه



آجیل خام در رژیم غذایی روزانه


تحقیقات انجام شده توسط پژوهشگران آمریکایی نشان می دهد مصرف انواع مغزها و آجیل خام در کاهش کلسترول خون نقش بسزایی دارد.

در این تحقیق، 25 مطالعه مختلف مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد مصرف روزانه حدود 67 گرم انواع مغزها، سطح کلسترول تام خون را به میزان زیادی کاهش می دهد. افزایش کلسترول خون یکی از عوامل پرخطر در بروز بیماری های قلبی- عروقی و حملات قلبی به شمار می رود.

البته باید این نکته را نیز مدنظر داشت که مغزها به دلیل دارا بودن اسیدهای چرب، کالری بالایی دارند، بنابراین مصرف بی رویه آن ها نه تنها اثرات مفید این خوراکی را خنثی می کند، بلکه موجب افزایش وزن و چاقی می شود. بنابراین توصیه می شود برای بهره مندی از اثرات مفید مغزها، مقدار کمی آجیل خام در رژیم غذایی روزانه خود لحاظ کنید.

 

منبع : سیمرغ

بازنشر : ایران گراند