دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

فیس بوک چیست؟


فیس بوک چیست؟


 
فیس بوک (Facebook) یک سایت اجتماعی است که توسط سازنده جوان خود مارک زاکربرگ (Mark Zuckerberg) در چهارم فوریه سال 2004 راه اندازی شد.این سایت هم اکنون از نظر تعداد کاربر عضو و نیز از نظر کارشناسان، در زمینه سایت های اجتماعی، برتر از مای اسپیس و امثال آن و در حقیقت در زمینه کاری خود، سایت شماره 1 جهان محسوب می شود.
"مارک زاکربرگ" سایت فیس بوک را از اتاق خود در دانشگاه هاروارد آمریکا طراحی کرد و در تاریخ 4 فوریه 2004 آن را به عنوان یک وب سایت اجتماعی مخصوص دانشجویان هاروارد راه اندازی کرد. اما سایت او فراتر از محدوده یک دانشگاه و دانشجویان آن، خیلی سریع مورد توجه قرار گرفت و چنان محبوب شد که تا آخر هفته دوم راه اندازی آن، بیش از نیمی از دانشجویان هاروارد درآن نام نویسی کرده بودند و از آن به عنوان راهی برای ارتباط با یکدیگر استفاده می کردند و در کوتاه مدت، میلیون ها نفر در همان چند ماه نخست، به عضویت آن در آمدند و یک شبکه اجتماعی بسیار گسترده، وسیع و با نفوذ و تأثیر گذار را بنیان نهادند.
پس از موفقیت چشمگیر فیس بوک، زاکربرگ تصمیم گرفت کارش را گسترش دهد. بنابراین او در این راه از هم اتاقی خود "داستین موسکوویتز" (Dustin Moskovitz)هم کمک گرفت. آن دو ابتدا سایت را برای دانشگاه های استانفورد(Stanford)، کلمبیا (Columbia)و ییل (Yale) راه اندازی کردند و سپس چندین دانشگاه دیگر در ایالت بوستون آمریکا را نیز به این سایت مجهز کردند. تا آغاز تابستان همان سال، فیس بوک توسط هزاران نفر در بیش از 45 دانشگاه آمریکا استفاده می شد. در همان موقع زاکربرگ به همراه چند نفر از دوستان خود که او را در اداره سایت کمک می کردند، به پالو آلتو کالیفرنیا رفت و در آنجا خانه ای کوچک اداره کرد. این خانه اولین محل کار رسمی آن هابود. رفتن زاکربرگ به کالیفرنیا، مقدمه آشنایی او با اولین سرمایه گذارفیس بوک یعنی پیتر تیل (Peter Thiel) بود.
هم اکنون فیس بوک تشکیلات اداری مجهزی، شامل 7 ساختمان در پالوآلتو و صدها نفر کارمند دارد و زاکربرگ آن را یک اردوگاه شهری می نامد.
طبق آماری که دوازدهم آگوست 2008 توسط موسسه "کام اسکور" منتشر شده است، هم اکنون سایت فیس بوک پر مخاطب ترین وب سایت اجتماعی جهان است و حدوداً 132 میلیون نفر کاربر دارد که 63 درصد آن ها خارج از آمریکای شمالی قرار دارند.
در مورد فیس بوک خیلی چیزها می توان گفت، اما قطعاً هیچ کدام نمی توانند مانند عضویت در آن و تجربه عینی آن، بیانگر حس و حال و دنیای این پایگاه اجتماعی مجازی و مزایای آن باشد. بنابراین در ادامه این نوشتار، به توضیح مراحل عضویت می پردازیم تا در صورت تمایل به عضو شدن در این سایت، خود شخصاً بتوانید آن را تجزیه نمایید و در صورت تمایل، از اعضای آن به شمار روید. ضمن این که در ادامه متوجه خواهید شد که روش عضویت در این سایت تا چه اندازه ساده است.

نحوه عضویت در فیس بوک:

مرحله اول: ابتدا به سایت فیس بوک با نشانیFacebook.com بروید و اطلاعات اولیه خود را در فرم عضویت وارد کنید.
مرحله دوم: در مرحله دوم، کادری بر روی صفحه ظاهر می شود که مربوط به کاراکترهای کپچا می باشد. کافی است آن ها را در مکان مشخص شده تایپ کنید (برای این که سایت مطمئن شود که شما یک کاربر واقعی هستید نه یک روبات نرم افزاری).
مرحله سوم: در مرحله سوم و پس از تایید اطلاعات شما، نوشته ای بر روی صفحه ظاهر می شود به این مضمون که یک ای میل به آدرس ای میل شما فرستاده شده است. شما با باز کردن آن ای میل، و کلیک بر روی لینک داده شده، در آن به عضویت فیس بوک در خواهید آمد.
امید است از اینحا به بعد خود شخصاً فیس بوک و خدمات و سرویس های آن را مورد تجربه و دقت نظر قرار دهید.
منبع:ماهنامه دانش و کامپیوتر، شماره 85 /س -راسخون -نویسنده: متین منوریان

اگر می خواهید مدیر موفقی باشید...

اگر می خواهید مدیر موفقی باشید ...


1- در مصاحبه استخدامی افراد به سوابق کاری آنان توجه کنید و به خاطر داشته باشید کارمند موفق کارنامه ای پربار به همراه دارد.
2- انعطاف پذیر باشید.
3- بدون توهین به عقاید دیگران، با آن ها مخالفت کنید.
4- سر قول خود بمانید.
5- در موقعیت های بحرانی برخود مسلط باشید و نگذارید زیردستان از اضطراب شما آگاه شوند.
6- برای حرف زدن، زیباترین و خوش آهنگ ترین الفاظ را انتخاب کنید.
7- خطر پذیر باشید.
8- نحوه استفاده از نرم افزارهای مرتبط با کار خود را بیاموزید.
9- برای ثبت ایده های درخشانی که ناگهان به ذهن می رسند، همیشه یک قلم و کاغذ به همراه داشته باشید.
10- کتابخانه اداره یا سازمان خود را به روز کنید و اسامی کتاب هایی را که اضافه می شود ،به صورت فهرست چاپی شده در اختیار کارمندان قرار دهید.
11- مطمئن شوید ابراز رضایت شغلی افراد به سبب ترس از توبیخ مسئولان و سرپرستان نیست.
12- به واسطه مدیر بودن خود، از دیگران توقع بیجا نداشته باشید.
13- در اولین فرصت در خاتمه دادن به مشاجرات و کدورت هایی که بین کارمندان پیش می آید، حکمیت کنید و برقرار کننده صلح و آشتی باشید.
14- نکات جالب و پندآموز کتاب هایی را که می خوانید، در دفتری یادداشت کنید و در موارد مناسب آن ها را به کار ببندید.
15- از انحصاری کردن خدمات رفاهی سازمان پرهیز کنید و اجازه دهید همه سطوح از این خدمات بهره مند شوند. 

(منبع :کشکول مدیریت)

نکات ناب از تعلیم و تربیت

                    نکات ناب تربیتی

  سال تحصیلی آغاز شد و ۱۲ میلیون و ۸۰۰هزار نفر از نونهالان این سرزمین به سوی مدارس رهسپار شدند.

  در آستانه سال تحصیلی جدید نکاتی ناب از چشمه سار آفتاب تعلیم و تربیت را به خانواده های فرهیخته تقدیم می کنم:

۱- در طبیعت و اخلاق انسانی هیچ ضعف وانحرافی نیست که با تعلیم مناسب اصلاح نشود.

2- دل هایی که روی آن کلمه تقوی و محبت نوشته شده، به هر جایی که بخواهند پرواز می کنند و کائنات در مقابل آن ها سرتعظیم فرود می آورند.

3- از دانش آموزی که فکر روشن دارد، ناامید مشو.

4- اطفال بیشتر به دستور و سرمشق محتاجند تا انتقاد و عیبجویی.

5- استاد پرورنده  روان است و پدر و مادر پرورش دهنده جان.

6- تعلیم بزرگ ترین هدیه ای است که مردم نیکوکار می توانند به گدایان و بینوایان بدهند.

7- آن که از دست روزگار به خشم می آید، هر چه آموخته بیهوده بوده است.

8- آینده  کودکان بسته به تربیت آن هاست.

9- میراث پدر و مادر به فرزندان علم و ثروت نیست، تربیت و اخلاق است.

10- آموزش و پرورش بدون تجربه بی فایده است.

11- بهترین زمان برای تربیت اراده ، ایام جوانی است.

12- استعداد چیزی است که در جوانی پیدا می شود، اگر آن را تربیت کردید و درصدد تقویت آن بر آمدید، مانند بذری که در مزرعه خوب کاشته شده باشد، محصول خواهد داد و اگر آن را به حال خود گذاشتید و آن را تربیت نکردید، مانند تخمی است که در زمین شوره زار افتاده باشد ، از بین می رود و محصول نمی دهد.

13- اساس آموزش و پرورش ساختن ماشین نیست، بلکه ساختن انسان است.

14- اگر امروز حتی یک کلمه از دیروز بیشتر بدانید، مسلماً شخص دیگری هستید.

15- آموزش و پرورش البته مهم است ، ولی زندگی کردن خیلی از آن مهم تر است . بنابراین هدف آموزش و پرورش صحیح باید در مرحله اول بهبودی وضع زندگی باشد.

16- تربیت ، علم زندگی و هنر خوب زیستن است.

17- اگر به بچه کمی محبت نشان بدهید، وی صد چندان به شما مهر خواهد ورزید.

18- فکر ساخته تعلیم و تربیتی است که تا امروزه گرفته ایم ، برای فکر بهتر باید از فردا تعلیم و تربیت بهتری بگیریم .

19- اگر بزرگان ، خویش را خوب تربیت کنند ، کودکان خوب بزرگ می شوند.

20- تعلیم و تربیت علم است و معلمی هنر .

21- اگر در خانواده ، با محبت محاکمه شویم، در جامعه با خفت مجازات نمی شویم .

22- قبل از آن که کودک را کتک بزنید، یقین حاصل کنید که خود سبب خطای او نبوده اید.

23- کسی که از ادب و تربیت پدر بهره ندارد ،روزگار او را تربیت خواهد کرد .

24- بهتر است پدر و مادر را مسبب مسائل و مشکلات خود ندانید . آن ها آنچه می دانستند در حق شما انجام دادند ، ناامیدی شما ناشی از این است که تصور می کردید آن ها انسان های کاملی هستند .

25- دشواری های خود را با فرزندانتان در میان بگذارید و آن ها را از کوچکی متعهد و مسئول بار بیاورید.

26- تعلیم و تربیت باید در جهت انسان سازی باشد، نه پرورش انسان نماهای تحصیل کرده .

27- بکوشید فرزندانتان را از کودکی با واقعیات آشنا نمایید و یک مرتبه و بی تجربه و ناآگاه در صحنه اجتماع ، آن ها را رها نکنید .

28- به جای دستوردادن ، با بچه ها ارتباط قلبی برقرار کنید . خودتان را تا سطح آن ها پایین بیاورید ، خود را به جا و در سن آن ها تصور کنید ، به آن ها گوش کنید و به احساساتشان احترام بگذارید .

29- مربیان باید از گفتارهای سرزنش آمیز، ترساندن ، تهدید ، رشوه دادن ، مسخره کردن و پندهای دستوری تا آنجا که ممکن است، پرهیز نمایند .

30- به بچه ها بیاموزید بین عشق و نومیدی ، عشق را انتخاب کنند ، چون از دست دادن عشق به منزله از دست دادن زندگی  است .

31- یادگیری روندی دلخواه و داوطلبانه است .

32- بچه ها بیشتر از روی الگو و نمونه های عملی ، مطالب را فرا می گیرند تا از طریق کتاب و قلم .

33- با مشاهده ، دیدن ، انتخاب کردن و با تمرین می توان دانش آموخت .

34- ما از فرزندان خود انتظار داریم انسان های مسئول ، متوجه ، متعهد و پرمهری باشند، در حالی که نمونه های صحیحی در اختیار آن ها قرار نمی دهیم . کودکان آنچه می بینند، یاد می گیرند و به آن عمل می کنند .

35- بچه ها از کودکی باید به ارزش و شخصیت خود پی ببرند و یاد بگیرند که به خود احترام بگذارند.

36- به فرزندان خود بیاموزید که در زندگی فرصت های بی شماری در اختیار دارند . البته هنگامی این باور را می پذیرند که فرصتی در اختیار آن ها گذاشته شود . 

37- کوشش کنید حس تعاون و همکاری و احساس مسئولیت را از کودکی در فرزندانتان تقویت کنید.

38- بعد از تنبیه کردن بچه ها، آن ها را در آغوش بگیرید و نوازششان کنید.

39- به بچه ها بگویید که خیلی فوق العاده اند و به آن ها اعتماد دارید.

40- انسان شدیداً نیازمند به تربیت و اصلاح خویش است ، همان گونه که کشتزار تشنه آب باران است.

41- به فرزندان خود هنر و تقوی بیاموزید، چون آن ها زنده نگه دارنده  نام هستند.

42- بهترین میراثی که پدران برای فرزندان خود می گذارند، تربیت نیکو است .

43- یتیم آن نیست که پدرش مرده باشد ، بلکه آن است که از علم و ادب بی بهره باشد .

44- تربیت زیباترین چیزی است که مردان بزرگ ذخیره می کنند.

45- کودکان به نمونه و سرمشق بیش از انتقاد نیازمندند.

46- نگذارید بچه ها گریه کنند؛ زیرا باران هم غنچه را ضایع می کند.

47- آنچه را که فرزند در توان داشته و انجام داده، از او بپذیر و از او کارهای طاقت فرسا مخواه.

48- وقتی خونسردی خودتان را از دست می دهید – به خصوص در مورد فرزندان– فوراً عذر خواهی کنید.

49- یادگرفتن در کودکی مانند نقش روی سنگ ، ثابت و راسخ می ماند.

50- دوست آن است که در نبودن انسان ، حق دوستی را رعایت کند .

51- غریب کسی است که دوست نداشته باشد .

منبع:http://mja2011.blogfa.com/

استقبال از انتقاد

استقبال از انتقاد

 برای همه ما موقعیت هایی پیش آمده است که می خواسته ایم از کسی

 انتقاد کنیم و نقاط ضعف او را گوشزد نماییم , اما واهمه کرده ایم که شاید بیان

 مطالب منفی , او را آزرده سازد و بدین جهت از انتقاد چشم پوشیده ایم . اما آیا

 نمی توان راهی یافت که ضمن انتقاد , آزردگی به وجود نیاورد وبا ایجاد فضائی

 مثبت , به بیان کاستی ها و ضعف ها پرداخت, دوستانه انتقاد کرد , صمیمانه خرده

 گرفت و با لحنی مسایل را بیان کرد که طرف مقابل پذیرای آن ها شده و با شما به

 تفاهم برسد . 

 شما در مقام مدیر در برابر همکاران و زیر دستان , به عنوان کارمند در مقابل فرادستان , به عنوان پدر یا مادر در مقابل دیگر اعضای خانواده و … مکلف

 هستید که اگر نقطه ضعف و نقایصی را مشاهده می کنید , آن را بیان کنید و از

 کنار آن ها , بی تفاوت نگذرید .

 انتقاد پیچیده است , کلماتی که شما برای انتقاد استفاده می کنید , حالات

 روحی طرفین , ماهیت روابط شما با منتقد یا کسی که مورد انتقاد قرار می

 دهید , محتوی انتقاد , زمان انتقاد , همراه با متغیرهای بسیار دیگری , باعث

 پیچیدگی و سختی انتقاد می شود . تحقیقات بی شماری نشان می دهد که

 مردم در بیشتر مواقع این کار را به درستی انجام نمی دهند.

 انتقاد مهم است . عملکردها و موقعیت هایی که ارزش انتقاد کردن دارند ,

 عملکرد ها و موقعیت هایی هستند که باید ارزیابی شوند , زیرا آن ها بر زندگی فردی وسازمانی افراد تاثیر می گذارند. هنگام کار رفتاری مورد انتقاد قرار می گیرد که

 احتمال می رود بر نتیجه و بازده کار تاثیر داشته باشد . در جامعه عملکردها و

 موقعیت هایی مورد انتقاد قرار می گیرند که تصور می شود بر زندگی روزمره تاثیر

 داشته باشند؛ بنابرین شایسته است که مورد ارزیابی قرار بگیرند .

 انتقاد ضروری است . ارزیابی عملکرد , کارکرد تیم , کنترل کیفیت , ارایه

 خدمات به مشتریان , بهبود مدیریت و رهبری و مدیریت مسائل , جملگی وظایف

 روزمره سازمانی هستند که باعث رفاه و آرامش یک سازمان می شوند. در هر یک

 از این وظایف , انتقاد کردن و مورد انتقاد واقع شدن , عاملی ضروری و مهم است

 که میزان درستی اجرای آن ها را نشان می دهد. برای مثال نمی شود یک تیم

 کارآمد داشت مگر این که اعضای تیم بتوانند به راحتی از یکدیگر انتقاد کنند . اگر یک

 مدیر انتقاد پذیر نباشد، یا کسانی که با او کار می کنند نتوانند به درستی از او

 انتقاد کنند، او برای بهبود و افزایش مهارت های مدیریتی و رهبری خود شانس کمی

 خواهد داشت .

 انتقاد امری قدرتمند است . می تواند باعث تقویت و یا تخریب کار شود, می

 تواند باعث رشد یا سقوط یک سازمان شود .

 هر شغلی , انتقاد به همراه دارد. فرقی نمی کند شما چه شغلی داشته

 باشید . کار شما به هر حال انتقاداتی در پی داشته و به همین دلیل شما باید با

 روحیه ای مثبت از انتقاد استقبال کرده و از آن در جهت بهبود کار خود انتفاد

 کنید.

 متاسفانه اکثر افراد این کار را دشوار می پندارند و بسیاری نیز آن را کاری غیر

 معقول می دانند .معمولا اگر در یک جمعی از آن ها سوال شود که چراشما دوست

 ندارید مورد انتقاد قرار بگیرید؟ . معمولا جواب هایی که دریافت می شود این است

 که انتقاد جنبه منفی دارد, انتقاد یعنی من اشتباهی مرتکب شده ام و باید آن را

 جبران کنم, من به آن خوبی که فکر می کنم نیستم, انتقاد عیب های من را نشان

 می دهد؛ یعنی من کار خودم را انجام نمی دهم . و اگر این سوال مطرح شود که

 چه تعداد از شما دوست دارد انتقاد کند؟ تعداد زیادی جواب می دهند که من

 دوست ندارم به احساسات دیگران آسیب بزنم , من حق انتقاد ندارم , نمی دانم

 به انتقاد من چگونه پاسخ می دهند, انتقاد هیچ فایدهای ندارد , نمی خواهم

 مشکلی به وجود آورم, از جواب آن ها نگران هستم .

 وقتی این جواب ها را می شنویم در می یابیم که چرا بیشتر مردم با انتقاد کردن

 و مورد انتقاد واقع شدن مشکل دارند. آنان با یک دید منفی به انتقاد فکر می

 کنند.

 این یک حقیقت روانشناسانه است که افکار افراد بر چگونگی احساس و رفتار

 آنان تاثیر می گذارد . اصطلاح علمی آن ارزیابی شناختی می باشد و آن یک

 فرایند ذهنی می باشد که در تعریف آنچه که برای ما یا در اطراف ما رخ می دهد ,

 به ما کمک می کند . ریشه های آن در ویژگی های خاص و شرایط محیطی نهفته

 است که شحصیت ما را شکل می دهند . مجموع این عوامل , اساس روش

 منحصر به فردی را پدید می آورد که هر یک از ما برای تفسیر محیط اطراف خود و

 تعبیر وقایع خارجی و ارزیابی موقعیت هایی که در کار یا در منزل با آن مواجه می

 شویم , از آن استفاده می کنیم . چگونگی تفسیر هر موقعیت با توجه به شرایط

 محیطی فرق می کند , اما نکته اینجاست که ارزیابی ما به هر صورتی که باشد

 باعث تحریک عواطف و رفتارهایی است که در پی آن ظاهر می شود.

 شما انتقاد را چگونه ارزیابی می کنید؟ اگر جواب شما مشابه جواب هایی است

 که در بالا توسط برخی افراد در خصوص انتقاد مطرح کردند باشد , بهتر است

 فرض شود که شما نسبت به انتقاد یک ارزیابی منفی دارید و با توجه به این

 ارزیابی منفی می توان دریافت که شما تقریبا همیشه احساس نگرانی را در برابر

 انتقادات , تجربه خواهید کرد و رفتارهایی متضاد با منافع خود بروز خواهید کرد.

 البته هر چقدر افراد بیشتر نسبت به انتقاد با دید منفی بنگرند , احتمال آن

 که نسبت به انتقاد عکس العمل منفی نشان دهند، بیشتر است . چون همواره با

 انتقاد مواجه می شوند , بدون شک در خواهند یافت که عکس العمل خشن آنان

 نسبت به انتقاداتی که از سوی دیگران مطرح می شود باعث بروز اضطراب بالایی

 در آن ها خواهد شد.

 برای کسب قدرت انتقاد سازنده , باید اول آن را دوست داشته باشید و از آن

 استقبال کنید. معنی این کلام این نیست که شما در مقابل انتقادات بی دفاع

 بمانید یا به کارهای محیرالعقول بپردازید؛ بلکه باید انتقاد را بشنوید و پیام سازنده

 آن را دریافت کنید.

 استقبال از انتقاد وظیفه مهمی است . برای این کار, شما به یک ذهنیت

 جدید نیاز دارید و آن نهادینه کردن این عقیده است که انتقاد , یک عامل ضروری

 برای موفقیت شما در تمام جنبه های زندگی می باشد.

 منبع : آتاب ” قدرت انتقاد سازنده “ نوشته : هندری وایزینگر , ترجمه : سید

 مهدی الوانی , انتشارات : موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی

هثت شیوه در جلب اعتماد کارکنان

هفت شیوهٔ جلب اعتماد کارکنان

 

 

ایجاد ارتباط مبتنی بر اعتماد بین مدیر و کارکنان در تحقق اهداف کسب و کارها اهمیت بسیار زیادی دارد، زیرا در عمل و در نهایت کارکنان هستند که شرکت را پیش می برند. در این میان اعتماد کارکنان به شما بیش ترین اهمیت را دارد. این مقاله به هفت اقدام اشاره دارد که میزان اعتماد کارکنان را به شما بالا برده و همزمان بهره وری و کارآیی شما را در تمام فعالیت هایتان افزایش می دهد.

۱) حقیقت را بگویید. این مهم ترین عامل در ایجاد اعتماد است. در هر شرایط واقعیت را به درستی بازگو کنید. بسیاری از مدیران در دوران سخت ترجیح می دهند با کتمان حقیقت از ایجاد جو منفی در محیط کار جلوگیری کنند؛ اما با این کار، نیروی انسانی در آینده حتی به سخنان راست شما نیز اطمینان نخواهند کرد. این توصیه به آن معنا نیست که تمام اسرار شرکت را به کارکنان بگویید؛ بلکه معنای آن این است که هر گاه صحبت می کنید، باید حقایق را بازگو کنید.

۲) ثبات شخصیت داشته باشید. برای آن که مدیری قابل اعتماد باشید ،باید سخنانتان با رفتاری که کارکنان از شما می بینند، سازگار باشد. واقعیت این است که اعمال تاثیر بسیار بیش تری نسبت به سخنان دارند و بخش عمده قضاوت کارکنان درباره شما براساس رفتارهای شما شکل می گیرد. اگر خود را به سازگار کردن اعمال و سخنانتان پایبند کنید و توصیه اول را نیز رعایت کنید، وادار خواهید شد تغییرات بسیار مثبتی در شخصیت خود ایجاد کنید.

۳) اغلب جدی باشید. روحیه شوخ طبعی برای هر محیطی ضروری است؛ اما هرگز نباید بخش عمده سخنان تان به شوخی بگذرد. اگر چنین باشد کارکنان نمی توانند بین مواقعی که جدی هستید و مواقعی که مشغول شوخی هستید، تمایز قایل شوند و واقعیت این است که افراد بیش از حد شوخ طبع جدی گرفته نمی شوند. بنابراین کارشناسان رفتار سازمانی معتقدند مدیران باید شوخ طبع باشند؛ اما در این زمینه نباید زیاده روی کنند. کارکنان باید دقیقا بدانند مدیر چه وقت جدی است.

۴) اطلاعات بیش تری در اختیار کارکنان قرار دهید. برخی مدیران معتقدند صرفا باید اطلاعات ضروری در اختیار کارکنان قرار گیرد و در ارایه اطلاعات به آن ها سختگیرانه عمل می کنند؛ اما این رویکرد همواره بیش ترین اعتماد را در کارکنان برای مدیر به وجود نمی آورد. ضروری است صاحبان کسب و کارها درباره محیط کار، اتفاقاتی که رخ می دهد. اهداف شرکت و نیز برنامه هایی که برای تحقق اهداف در حال اجراست توضیحات کافی به کارکنان بدهند. در این حالت نه تنها کارکنان احساس نمی کنند شما در حال مخفی کردن برخی حقایق هستید؛ بلکه زمینه برای مشارکت بیش تر آن ها در امور و ارایه ایده های خلاق نو از سوی آن ها فراهم می شود. تقریبا در تمام محیط ها هنگامی که افراد تصور می کنند شما به عنوان مدیر جزییات را بیان نمی کنید، به روش های مختلف سعی می کنند به این جزییات دست یابند و همین امر زمینه ساز بروز شایعات است. ترتیبی دهید که کارکنان توضیحات را از زبان شما بشنوند. این روش در ایجاد اعتماد به شما موثر است.

۵) اطلاعات را زودتر منتشر کنید. اکثر افراد از غافل گیر شدن متنفر هستند به ویژه هنگامی که می فهمند از پیش اطلاعات وجود داشته، اما کسی آن را منتشر نکرده است. همان طور که برای شما در نقش کارآفرین اطلاعات باید به موقع دریافت شود، کارکنان نیز در مسیر کارهای خود در زمان مناسب باید اطلاعات را دریافت کنند. برای صحبت با کارکنان حتما لازم نیست اتفاق جدیدی افتاده باشد. گفت وگو و ارایه اطلاعات کافی در مورد روند امور بر مشارکت نیروی کار و اعتماد آن ها به شما می افزاید.

 
۶) اشتباهات خود را بپذیرید. آیا کسی را می شناسید که تاکنون مرتکب اشتباهی نشده باشد؟ تا وانمود کند هرگز اشتباهی نکرده است؟ مسلما این رفتار باعث می شود شما نسبت به تمام نظریات و رفتار چنین شخصی بی اعتماد شوید.

هنگامی که شما اشتباهات خود را می پذیرید، دیگران شما را فردی صادق قلمداد می کنند. همزمان مجبور می شوید در آینده حداکثر تلاش خود را صرف پرهیز از اشتباه کنید. این رفتار از سوی شما برای کارکنان نیز الگو خواهد شد. به این ترتیب هیچ کس اشتباهات خود را پنهان نمی کند.

 
۷) از «نمی دانم» استفاده کنید. به استفاده از این فعل عادت کنید. مسلما ما همیشه همه چیز را نمی دانیم و اقرار به آن هیچ اشکالی ندارد. «نمی دانم» عبارتی است که با بیان آن صداقت خود را به دیگران نشان می دهید.

به یاد داشته باشید بخش بزرگی از رفتار کارکنان از رفتار شما الگو گرفته شده است. بنابراین همان گونه رفتار کنید که مایلید کارکنان رفتار کنند. بسیاری از مشکلات در محیط کار حاصل رعایت نکردن اصول هفت گانه بالاست.

 منبع:کشکول مدیریت