☘️ جایی که خدا هست «هم» همه چیز مجاز است!
چاپ شده در نشریه پرتو سیاست، انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه تهران
پرسش پیش روی من این است:
آیا روشنفکری دینی با همه فراز و فرودش در جوامع دینی و بالاخص قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران اصلا به درد می خورد؟ و اگر بله، به چه «درد» می خورد؟
من تلاش می کنم تا نشان دهم روشنفکری دینی به «درد» می خورد، ولی تا «درد» چه باشد و «درمان» کدام.
سارا
را در نظر آورید که فرد دینداری است. عالم را خالی و تاریک نمی بیند، به
گونه ای که حوادث برای او معنا دارند و تصادفی روی نمی دهند. متاسفانه طی
حادثه ای او فرزندش را از دست می دهد. ناگهان خداوند مهربان برای او منتقم
ظاهر می شود. علایق دینی او رفته رفته کمرنگ می شود و عالم در نظر او پوچ
جلوه می کند. پوچ شدن عالم در نظر او سبب می شود تا تصور کند خداوند ناظر
بر افعال او نیست. از آنجا که سارا در بانک مشغول به کار است، به همراه
همکارش تلاش می کند تا از بانک اختلاس کند تا زندگی پر رفاه تری برای خودش
فراهم کند. کاری که قبل از رخ دادن این حادثه انجام نمی داد.
اکنون
حسین را در نظر بگیرید. او نیز فرد دینداری است؛ در جوانی شاهد انقلاب
ایران بوده است. یکی از دوستان روحانی او اکنون در ظل نظام جدید از مقامات
بلند پایه شده است. حسین با خبر می شود که دوست روحانی او ثروت عظیمی (از
راه نادرست) به چنگ آورده است. حسین به این فکر می کند چطور یک روحانی چنین
کرده است؟ اگر دین مانع چنین چیزی نشده است، پس شاید بتوان چنین کرد. حسین
تلاش می کند تا از راه دین و دیانت سرمایه (نادرست) کسب کند تا زندگی
بهتری فراهم کند.
روشنفکری
دینی برای سارا و حسین چه می تواند بکند؟ سارا نماینده کسانی است که طی
حادثه ای روانی نگاه دینی به عالم را از دست می دهند و این سبب می شود تا
تصور کنند
«جایی که خدا نیست، همه چیز مجاز است».
حسین نماینده کسانی است که نظام روحانیت بر آمده از انقلاب اسلامی ایران به آن ها القا کرده است از دین امر خطا سر نمی زند. ایشان تصور می کنند
«جایی که خدا هست همه چیز مجاز است»!
https://www.academia.edu/33233689/Even_if_there_is_a_God_everythings_permitted
https://t.me/hossein_dabbagh/94
چرا ما مخترع «فیسبوک» نشدیم؟
مهرداد حجتی
شاید
تابهحال کودکی از شما پرسیده باشد که چرا ما مخترع هواپیما نشدیم؟ یا
مخترع قطار، اتومبیل، موبایل، کامپیوتر، ماهواره یا فضاپیما؟ شما چه پاسخی
دادهاید؟ آیا نسل امروز همچون آن کودک حق دارد بپرسد که سهم ما از اینهمه
اختراع مهم در جهان چیست؟
وسایلی
حیاتی که جهان را متحول و فرهنگ جوامع را نیز با خود دگرگون کردهاند.
جهانی آکنده از وسایل جدید که بشر را به آینده میبرند. جهان بهسرعت با
این وسایل مدرن بهسوی هوشمندشدن میرود. تا آنجا که اتومبیلها دیگر نیاز
به راننده ندارند و خانههای هوشمند خود اداره امور را در دست گرفتهاند!
در
این سرعت سرسامآور تکنولوژی جای ما کجاست؟ ما در کجای این مسابقه قرار
گرفتهایم؟ اینهمه دانشآموز نابغه که همهساله مدال المپیاد علمی
میگیرند، کجای این پیشرفت قرار دارند؟ اینسو درون مرزها مشغول تولید
تکنولوژیهای مدرناند؟ یا در آنسوی مرزها مشغول کار روی پروژههای
جدیدند؟ پروژههایی که فاصله آن کشورها را همچنان با ما زیادتر و رقابت با
آن ها را روزبهروز برای ما ناممکنتر میکند. لابد خبر فرار مغزها را
شنیدهاید؟
همان
خبر که میگوید ایران در این مورد مقام اول را در جهان دارد. بزرگترین
محصول صادراتی ما بهجای کالا، انسان نخبه است! نخبههای جوانی که از مدارس
ما بیرون میآیند تا آینده خود را در آنسوی مرزها جستوجو کنند! آرزوی آن
ها راهیافتن به دانشگاههای معتبری است که نوابغ بسیاری در طول سالیان از
آنجا فارغالتحصیل شدهاند؛ دانشگاههایی که گاه قدمتشان به چند قرن هم
میرسد؛ همان دانشگاههایی که بزرگان و مشاهیری را تربیت میکنند تا دنیای
آینده را بسازند. بیدلیل نیست که آن دانشگاهها معتبرند.
از
چنین جایی است که جوان رنگینپوست آفریقاییتباری میتواند به کاخ سفید
راه پیدا کند تا سکان هدایت قدرتمندترین کشور جهان را در دست بگیرد و نیز
از چنین جایی است که جوان کمسنوسال نابغهای میتواند با اختراع یک
نرمافزار، جهان را به دورانی تازه پرتاب کند و میلیاردها نفر کاربر را در
پی خود به آینده بکشاند. در چنین جایی است که پروژههای بزرگ علمی کلید
میخورند و با فاصله کوتاهی سر از بازار درمیآورند.
دانشجو
در چنین دانشگاهی به این باور میرسد که تحقق هر رؤیایی ممکن است. از
همین رو آرزوی هر جوان نخبهای تحصیل در چنین دانشگاهی است. او آرمانش را
میخواهد در جایی جستوجو کند که احتمال تحققش در آنجا زیاد است. چون
بعینه دریافته است در آنجا فاصله میان رؤیا تا واقعیت بسیار کوتاه است.
«باراک اوباما» و «مارک زاکربرک» هر دو محصول چنین دانشگاهیاند، اما چرا
جوان نخبه آرمانگرای ما راضی به ماندن در دانشگاههای خودمان نیست؟ به این
دلیل که دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ما افق روشنی پیشروی این جوان
نخبه نمیگذارند. جوان با ورود به این مراکز همچنان نگران آینده خود است.
چون نمیداند پس از فارغالتحصیلی چه آیندهای در انتظارش است؟ در اینجا
دانشگاه کارخانه تحقق رؤیاهایش نیست. پس ترجیح میدهد رؤیایش را با خود به
جایی ببرد که امکان تحققش در آنجا هست و اینچنین او به جایی میرود تا هم
آینده خود را بسازد و هم در ساخت آینده جهان نقش داشته باشد؛ آیندهای که
محصول رؤیای هزاران نخبه چون اوست که به آنجا رفتهاند!
منبع : روزنامه شرق - شماره ۲۸۷۸ - ۱۳۹۶ چهارشنبه ۱۰ خرداد
قصد چک کردن خط شما
خبر مهم :
سلام لطفا این خبر رو تا می توانیددرگروه ها منتشر کنید:
توجه!!
در
صورتی که با تلفن همراه شما تماسی بر قرار شد و درآن شخص یا اشخاصی ادعا
کردند که از مهندسان شرکت مخابرات هستند و قصد چک کردن خط شما را دارند و
از شما تقا ضا نمودند که هر عددی را شماره گیری کنید، بدون هیچ گونه شماره
گیری فورا تماس را قطع کنید؛ چون شرکتی جعلی از این طریق به سیم کارت شما
دسترسی خواهد یافت و از طریق خط شما و با هزینه شما تماس های تلفنی بر قرار
خواهد کرد. تمامی کاربران تلفن همراه توجه داشته باشند که در صورتی که با
شما تماسی برقرار شد و در نمایشگر گوشی شما این پیغام ظاهر شد( XALAN)، از
پاسخ دادن به آن خودداری نمایید و تماس را به سرعت قطع کنید. در صورت جواب
دادن به تماس گوشی شما ویروسی خواهد شد. این ویروس اطلاعات IMEI و IMSI را
از روی گوشی و سیم کارت شما پاک خواهد کرد که این امر باعث قطع ارتباط شما
با شبکه تلفن خواهد شد و شما مجبور خواهید شد گوشی دیگری خریداری نمایید.
لطفا به منظور متوقف کردن این کار پیغام را برای دیگر دوستان نیز ارسال
کنید.
منبع : پلیس فتا
لطفا سریع اطلاع رسانی فرمایید این ویروس بسرعت در حال پخش شدن است.