دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دو اشکال روشنفکری ما

 دو اشکال روشنفکری ما 

 

عباس کاظمی جامعه‌شناس به هفته نامه صدا گفت :

دو اشکال در روشنفکری ما وجود دارد.
یکی این که روشنفکری ما بیش از اندازه از سیاست‌ورزی دور افتاده است و چون از سیاست‌ورزی دور است، دیدگاه و نظریاتش پراگماتیستی هم نیست.

 خیلی با فاصله از دولت و نهادهای اجتماعی که جامعه را مدیریت می‌کنند، قرار می‌گیرد.

از سمت دیگر روشنفکران در ایران از زندگی روزمره و جامعه هم دورند.
به نظر می‌رسد روشنفکران در ایران به ‌گونه‌ای خودشان را با فاصله گرفتن از چیزها تعریف می‌کنند؛ فاصله از دولت، از کارهای اجرایی و از بین مردم و معمولی بودن و مثل مردم زیستن و رفتار کردن و تلاش می‌کنند این‌گونه هویت روشنفکری خودشان را بسازند.

این خطای روشنفکری ماست و موجب شده که روشنفکری ما به روشنفکری‌ای تبدیل بشود که عملا خاصیت و نتایج عملی در اثرات و رفتارهایش نبینیم.

وقتی برای روشنفکر موضع فرادست در جامعه قائل می‌شویم، بیشتر حالتی انقلابی ایفا می‌کند.

روشنفکر مردمی روشنفکری است که به عنوان مثال در حال حاضر در شبکه‌های اجتماعی حضور دارد؛ مثلا در فیس بوک و تلگرام حضور دارد و از پدیده‌های جدیدی که اطرافش شکل می‌گیرد، بیگانه نیست؛ نه روشنفکری که هنوز از کتاب فراتر نرفته و هنوز با اینترنت و شبکه‌های اجتماعی آشنا نیست.
 یا روشنفکر مردمی روشنفکری است که در خیابان و کوچه‌هاست، در موزه‌ها و سینماهاست، در مراکز خرید و بازار است و به طور کلی زندگی روزمره را امری بی‌ارزش و پست نمی‌داند.
 این تلقی از مردمی بودن با پوپولیست بودن به کل فرق دارد.

پیک اندیشه

@otagh_fekr_e_ayandeh

جلب شادی و رضایت همسر

جلب شادی و رضایت همسر 

 

چکیده صحبت های حجت الاسلام محمد سروش محلاتی


چکیده صحبت های حجت الاسلام محمد سروش محلاتی

(سخنران شب سوم مراسم تعزیت آفتاب در کاشان):http://webaran.blogfa.com/post-13566.aspx

اصول تمرکز حواس

اصول تمرکز حواس

قسمت اول

از یکی از فیلسوفان و مرتاضان هندی پرسیدند: 

آیا پس از این همه دانش و فرزانگی و ریاضت هنوز هم به ریاضت مشغولی؟ 

گفت: آری. 

گفتند: چگونه؟ 

گفت: وقتی غذا می خورم، صرفاً غذا می خورم و وقتی می خوابم، فقط می خوابم.
این شاید بزرگ ترین ثمره تمرکز است. آیا شما هم هنگام غذا خوردن می توانید تمام توجهتان را روی غذا خوردن و لذت و مزه غذا معطوف کنید، یا این که معمولاً از افکار مربوط به گذشته و آینده آشفته اید و چون به خود می آیید، می بینید غذایتان تمام شده و جز امتلا و پری معده هیچ نفهمیده اید. 

تمرکز واقعی یعنی این که اگر شما در طول روز به پنج فعالیت مختلف مشغولید، در هر فعالیت صرفاً به آن فکر کنید و از افکار مربوط به کارهای دیگر آسوده باشید. موفقیت زندگی روزانه ما تماماًً به میزان تمرکز ما بر امور روزانه ارتباط دارد. 

اگر شما قادر باشید به هنگام کار فقط روی کار خود، به هنگام ورزش صرفاً روی انجام حرکات، در هنگام مطالعه فقط روی موضوع کتاب و به هنگام انجام فعالیت هنری از قبیل موسیقی، نقاشی، خطاطی و... به فعالیت هنری خود توجه و تمرکز کنید، عملاً موفقیت شما به میزان چشمگیری افزایش می یابد. 

تمام نوابغ جهان کسانی بودند که از قدرت تمرکز فوق العاده ای برخوردار بودند. آشفتگی و شوریدگی ذهنی، عملاً شما را به هیچ عنوان موفق نمی کند. وقتی کار می کنید، به خانواده می اندیشید، وقتی در خانواده به سر می برید، از شغل خود نگرانید و وقتی ورزش می کنید، در اندیشه تحصیل هستید و وقتی درس می خوانید، فکرتان هزار سو می رود. این عملاً اتلاف وقت و مؤثر نبودن است.

موفقیت یعنی تمرکز، تمرکز و تمرکز

 از سلسله فعالیت های نیازمند تمرکز، مطالعه، جدی ترین فعالیتی است که تمرکز در آن نقش اساسی و محوری دارد. خود شما بارها متوجه شده اید که پس از مدتی که از مطالعه تان گذشت، چشمانتان روی کلمات و خطوط می دود بی آن که حواستان به آن باشد و همین طور شاید چند خط و یا چند صفحه را دنبال کنید و یک باره متوجه شوید حرکت چشمانتان صرفاً از روی غریزه و عادت بوده، فوراً به عقب بر می گردید و شروع به خواندن دوباره می کنید، اما کمی جلوتر مشکل تکرار می شود. این موضوع شما را بسیار خسته و کسل می کند، وقت زیادی را از شما می- گیرد و کم کم میل به مطالعه در شما کم می شود. گاهی اوقات هم به کلمه ای از کتاب خیره می شوید و در افکار خود غوطه می خورید. 

پیش از هر چیز مطمئن باشید که این مشکل و مسأله شما نیست و همه افرادی که به نوعی با مطالعه و کتاب سر و کار دارند، از این موضوع در رنجند.
در آخر ذکر این نکته ضروری است که تمرکز حواس یک مهارت بی چون و چراست که نیاز به فراگیری تکنیک ها و تمرین مستمر دارد.

منبع:  نودهشتیا

https://telegram.me/hs_channel

گذار از انسان عاقل به شهروند‌ عقلانی


گذار از انسان عاقل به شهروند‌ عقلانی

دکترمحسن رنانی

توسعه را می توان فرایند تحول عقلانیت یک ملت نیز تعبیر کرد. در جامعه ما تفاوت روشنی میان عقل و عقلانیت قائل نمی شوند. در حالی که عقل یک پدیده فیزیولوژیک است و عقلانیت یک پدیده تاریخی و اجتماعی است.  برای توسعه یافتن ما نیازمند عقلانیت هستیم، نه نیازمند عقل. 

ظرفیت عقلی انسان آن چنان عظیم است که اگر در میان کم هوشان هم باشیم، باز آن ظرفیت چنان فراخ است که می‌تواند مرزهای وسیع توسعه را در خودش جای دهد. آنچه ما نیازمند آن هستیم، کسب عقلانیت است که یک مساله اکتسابی است. عقل یک موهبت الهی است که با خلق بدن فیزیولوژیک ما به ما اهدا می شود و جز در دوران جنینی و احتمالا ماه های نخستین نوزادی، دیگر در طول زندگی خیلی نمی‌توانیم بر میزان آن تاثیر بگذاریم. 

اما عقلانیت یک پدیده اکتسابی است که در بستری تاریخی و اجتماعی شکل می گیرد و تکامل می یابد و می تواند ارتقا یابد یا تخریب شود و نطفه توسعه نیز در همین عقلانیت یک ملت کاشته می شود.

در واقع اگر وجه تمایز انسان و حیوان را قوه «عقل»‌ بدانیم در میان ملت ها عامل اصلی تمایز، «عقلانیت» آن هاست. متاسفانه نظام آموزشی ما به گونه‌ای عقل محور طراحی شده است و نه عقلانیت محور. به همین علت این نظام بر بهره هوشی یا همان IQ تمرکز می کند، در حالی که اگر نظام آموزشی را کارخانه تولید مواد اولیه برای توسعه یعنی انسان هایی با ویژگی‌های توسعه خواهانه تعریف کنیم، این نظام باید با هدف گسترش و تعمیق عقلانیت طراحی شود و برای تحقق این منظور لازم است تمرکز خود را نه بر بهره هوشی که بر هوش اجتماعی قرار دهد.
 ملتی که عقل دارد، طبیعی است که می گردد تا راه های فرار مالیات را کشف کند، اما ملتی که عقلانیت دارد، ممکن است پرداخت مالیات را مفید و پرسود ارزیابی کند. ملتی که متکی بر عقل خویش است، ممکن است ثبت نام در یارانه های نقدی را مثبت ارزیابی کند، اما ملتی که عقلانیت دارد، ممکن است انصراف از دریافت یارانه نقدی را عقلانی بداند.

متاسفانه آنچه در دو دهه اخیر در جامعه ما رخ داده است، تقویت عقل بیشینه ساز در برابر عقلانیت بهینه ساز است. رشد، محصول بیشنیه سازی یک جامعه است و توسعه محصول بهینه سازی یک جامعه. رشد با عقل خام نیز حاصل می شود، اما توسعه با عقلانیت پخته حاصل می شود. پروژه توسعه در ایران همواره زمین خورده است، چون متکی به عقل خام بوده است؛ در حالی که توسعه یک پروسه است که باید متکی به رشد آرام عقلانیت باشد.

به گمان من یکی از نقص های جدی روشنفکری در کل دوران پس از مشروطیت این بوده است که تمام توان و همت خود را معطوف به مبارزه سیاسی و کسب آزادی کرده است. 

روشنفکری ایرانی همواره تمام توجه جمعی خود را به سوی اصلاح در سپهر سیاسی ایران معطوف کرده است. سپهر اجتماعی مساله دوم روشنفکری ایرانی بوده است و در سپهر اجتماعی نیز موضوعاتی هم چون عدالت اجتماعی، برابری جنسیتی، مذهب و نظایر این‌ها در مرکز توجه بوده است. هیچ تحولی در فرایند توسعه عمیق تر و ماندگارتر از تحول در عقلانیت یک ملت نیست و روشنفکری ایرانی باید با یک گردش بزرگ تاریخی مرکزیت توجه خود را به سوی مسائل زیربنایی تر تغییر دهد.

برای مثال آموزش زنان، به عنوان بخشی از هدف بزرگ آزادی و برابری زن و مرد در جامعه ما، و به عنوان یکی از دغدغه‌های روشنفکری ایرانی، زنان ما را دانشمندتر کرد، اما توانمندتر نساخت. توانمندسازی اجتماعی زنان، بخشی از پروژه عقلانیت است. اما دانشمندسازی آنان الزاما به افزایش عقلانیت عمومی زنان جامعه ما نمی انجامد.

امید که روزگاری شهرهای ما در کنار فرهنگسراها و دانشگاه ها و شهر کتابشان، خانه هایی پر از عقلانیت داشته باشند...