دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

هشدار درباره بیماری ابولا

 هشدار درباره بیماری ابولا

براساس آخرین اخبار سازمان بهداشت جهانی،ویروس"ebola"به کشورهای اروپایی و ایالات متحده نیز وارد شد ..

این ویروس که به راحتی از راه هوا و تماس با بیمار مبتلا سرایت می یابد و ویروسی است کشنده، به سرعت در حال انتشار است و تا اکنون واکسن های ساخته شده به مرحله نهایی نرسیده و این ویروس جان افراد را در سرتا سر دنیا مورد تهدید قرار داده..

متاسفانه این ویروس در عربستان نیز شایع شده و با موج بازگشت حجاج به ایران و کشورهای دیگر امکان شیوعی بیشتر را پیدا خواهد کرد...

این بیماری علایمی مانند سرماخوردگی دارد..پس اگر کسی را دچار علایم سرماخوردگی دیدید، از او دوری کنید حتی اگر یه سرماخوردگی کوچک باشد..

از رفتن در مکان های عمومی بدون ماسک خودداری کنید..

از نوشیدن آب از مکان های عمومی مانند شیرهای آب خودداری کنید. 

از دست دادن و روبوسی خودداری کند...

از دید و بازدید حجاج تا حد امکان خودداری کنید..

به میزان زیاد آب بنوشید؛ چون این ویروس باعث از دست دادن آب زیادی از بدن می شود..

لطفا در تمامی شبکه های اجتماعی و همچنین در اماکن بهداشتی و آموزشی و ادارات اطلاع رسانی کنید.

آموزش رابطه جنسی برای خانم های تازه عروس

آموزش رابطه جنسی برای خانم های تازه عروس

 

1 Amozesh JensiWww.KamYab.ir  آموزش رابطه جنسی برای خانم های تازه عروس

آموزش رابطه زناشویی برای زوج های جوان

 

آموزش رابطه جنسی برای خانم های تازه عروس
با توجه به بررسی های صورت گرفته لازم است خانم ها ضمن به دست آوردن اطلاعات جامع در خصوص دنیای جنسی مردان ، روش های تحریک کردن و ارضا نمودن همسر خود را نیز بیاموزند در همین راستا مطالعه مطالب ذیل توصیه می شود.

آشنایی با دنیای جنسی مردان
چیز پیچیده ای نیست ؟ اتفاقا خیلی پیچیده است. حتما فکر می کنید و بر این باورید  خود را در اختیار همسرتان قرار داده و خودش همه کارهای لازم را انجام می دهد ! این گونه نیست .دنیای جنسی مردان بسیار گسترده و پیچیده است و برای اکثر خانم ها غیر قابل حدس ، خانم ها به صورت غیر ارادی تمایل به خود نمایی دارند و آقایان نیز  به صورت غیر ارادی جذب این خودنمایی ها می شوند و البته قوه تخیل آقایان در این لحظه فعال می شود.

جنس مذکر در طول زندگی خود بارها و بارها  ذهن خود را درگیر فکر کردن به رابطه جنسیمی کند ، خیال پردازی جنسی در مردان گسترده و دقیق است ، این گستردگی باعث شده است سلیقه های مختلفی را شامل شود. در نتیجه مردی زن چاق می پسندد و از زن چاق تحریک می شود و مردی دیگر زنی لاغر ، مردی جذب  زنان با موهای بلوند می شود و مردی جذب زنی با موهای تیره ، مردی جذب پوست سفید و مردی جذب زنی با پوست گندمی ، این که همه خانم ها تلاش در تغییر صورت ، اندام ، رنگ پوست ، رنگ موی خود دارند و از یک الگو پیروی می کنند، لزوما به جذب همه مردان منجر نمی شود.

موارد جذب و تحریک پذیری مشترک در آقایان

لحن صحبت کردن زنان:
اگر چه گفته می شود مردان بیشتر با نگاه و دیداری تحریک و جذب می شوند، اما فراموش نکنید مردان قوه خیال پردازی قوی دارند ، همه ما آدم ها بر اساس روابط اجتماعی و برخوردهایی که در طول زندگی با افراد مختلف داریم، از هر صدا یک تصویر ذهنی ایجاد می کنیم. این تصویر سازی برای مردان به شدت زنان نیست  ، اما لحن صحبت کردن باعث می شود مرد تصویری از طرف مقابل خود ایجاد کند ، صدای زن برای مرد می تواند محرک جنسی باشد  ، پس خانم های محترم در فرآیند تحریک کردن همسر خود لحن و تون صدای خود را تغییر دهید. همچنین در روابطه جنسی با همسرتان سکوت اختیار نکنید ، با صداهای تحریک آمیز او را به کارهایی که از آن لذت می برید، تشویق کنید.

بوی عطر
در تبلیغات عطرها دیده ایم که عنوان می شود استفاده از این عطر باعث جذب جنس مخالف می شود ، اما لزوما در مورد همه یکسان نیست ، همیشه از همسر خود در مورد بوی عطر خود سوال کنید و به سلیقه وی عطر خریداری کنید ، همیشه از یک نوع عطر استفاده کنید ، خصوصا قبل از رابطه زناشویی به مقدار کم و ملایم استفاده کنید.

 

لباس
بد نیست بدانید یک زن عریان تحریک پذیری کمتری نسبت به یک زن نیمه عریان برای مردان به همراه دارد ، بارها در مشاوره ها شاهد هستیم که خانم ها عنوان می کنند لباس های خیلی باز بر تن می کنند، اما همسر آن ها تحریک نمی شوند ،  لباس نقش مهمی در تحریک جنسی و جذب شوهر شما ایفا می کند ، لباس های باز برای هر اندامی باعث جذابیت مردان نمی شود ، مردانی که اندام بلند برای آن ها مهم است ، لباس هایی که شما را بلند نشان دهد، با رنگ های تیره می تواند باعث جذابیت شما برای شوهرتان بشود.

اگر همسر شما از آن دسته از مردانی است که از پوست سفید خوشش می آید ، لباس تیره بر تن کنید تا رنگ پوست شما بیشتر نمود کند ، معمولا رنگ های سیاه و قرمز برای مردان جذابیت جنسی بیشتری به همراه دارد.  در این خصوص برای اطلاع از سلیقه شوهرتان با او صحبت کنید.

موی سر
خداوند در آفرینش انسان  تنوع ایجاد کرده است و از طرفی سلیقه های مختلف ، مردی از موهای فر ، مردی از موهای موج دار ، مردی از موی سیاه و مردی دیگر از موی بلوند ، خیلی از خانم ها موهای خود را بلوند کرده  و متوجه می شوند که نگاه های بیشتری به سمت آن ها کشیده می شود ، لزوما این نگاه ها نشانه این نیست که شما جذاب هستید، بلکه به علت تفاوت رنگ موی سرتان با رنگ موی اقوام ایرانی دیگران به شما خیره شده اند. پس هر نگاهی را نشانه جذابیت خود برداشت نکنید؛ کما این که در کشورهای غربی زنان مو سیاه با پوست بدن برونزه نگاه های بیشتری را به خود جذب می کنند. این نگاه ها به واسطه تفاوت است نه جذابیت.

نکته مهم و کلیدی برای این که مردان جذب شما شوند، نیاز نیست صورت و بینی و لب و گونه و مو و رنگ مو و رنگ پوست و اندام خودتان را تغییر دهید و یک خانم مصنوعی شوید. اجازه ندهید دیدگاه ابزاری به شما شود  ، اجازه دهید فردی که شما جزء سلیقه های وی هستید، شما را همان گونه که هستید ، انتخاب کند و شان خود را حفظ کنید.

اندام های بدن
بسته به تخیلات جنسی مردان  متفاوت است ، اما خداوند زن را موجودی لطیف و با احساس آفرید ، تمامی گلبرگ های یک گل زیبا هستند ، بدن زنان از انگشتان پا تا موی سر می تواند جاذبه جنسی و محرک جنسی برای مردان باشد ، اما در همه مردان یکسان نیست ،شما به عنوان یک زن لازم است در این خصوص با شوهرتان صحبت کنید؛ چرا که همان طور که ذکر شد، در همه مردان یکسان نبوده ، به عنوان مثال شاید موی سر برای مردی محرک و برای مردی عادی باشد و ….

حین  رابطه جنسی برای  شوهرتان چگونه باشید ؟
بی حیا باشید
برای روابط جنسی و حین آن ، بی حیا باشید ، خجالت نکشید،  لذت ببرید و لذت رو به همسرتان تقدیم کنید ، برخی خانم ها تصور می کنند اگر در این خصوص راحت صحبت کنند و بی حیا باشند، شوهرشان به گذشته وی شک می کند ، ما در دستورات دینی و احادیث امامان داریم که موقع آمیزش و همبستری زن می باست لباس حیا را از تن خود در آورد و بعد از آن مجددا بر تن کند ، پس راحت باشید و خود را رها کنید.

 

حرکت کنید ، فعال باشید
خیلی از خانم ها متاسفانه موقع رابطه زناشویی خود را تنها در اختیار همسرشان قرار می دهند و هیچ فعالیتی انجام نمی دهند  ، طبیعی است که بعد از چند ماه همسرتان نسبت به شما سرد شود ، در حین رابطه جنسی مبتکر باشید و رابطه را مدیریت کنید.

ناز کنید
شوهرتان را سیر کنید، اما سیراب نکنید ، برای تحریک بیشتر بلافاصله شروع نکنید ، وقفه ایجاد کنید ، برای شوهرتان برقصید ، ناز کنید.

 

هیجانی و با اشتیاق رفتار کنید
برخی خانم ها به علت عدم آمادگی قبلی یا دلایل دیگر ، فقط تمایل دارند شوهرشان زود کارش را انجام دهد و تمام شود ، اگر مشکلات زناشویی و احساسی در زندگی شما وجود دارد، حتما آنرا برطرف کنید و با شوق و هیجان همبستر شوید.

پیش قدم شوید و تنوع ایجاد کنید
شب های تکراری، مکان تکراری، حرف های تکراری ، حرکات تکراری ، نکنه همیشه شوهرتان پیش قدم می شود ؟ نکنه فقط در رختخواب رابطه دارید، آن هم زمانی که ابتدای ازدواجتان است و فرزندی ندارید ؟ نکنه فقط شب ها ؟ نکنه انقدر یک سری حرکت رو تکرار کردید که قابل حدس شده ؟ همش حرف های تکراری ؟ شما خودتان پیش قدم شوید ،در جاهای مختلف زمان های مختلف تنوع ایجاد کنید.

شخصیت مردان در رابطه جنسی
شاید شوهر شما در اجتماع فردی جنتلمن باشد ، اما لزوما بدین معنا نیست که در رختخواب نیز یک جنتلمن باشد ، مانع عملی کردن خیال پردازی های جنسی او نشوید و اجازه دهید خودش را رها کند ، شخصیت اکثر مردان در رابطه جنسی بسیار متفاوت تر از رفتار روزانه آن ها است ، شاید از رفتارهایی خوششان بیاید که حتی شما تصورشم نمی کردید.

اگر شوهر شما دچار اختلال جنسی است
در ابتدای ازدواج و آغاز فعالیت جنسی ، شاید همسر شما در کمتر از ۳ دقیقه دچار انزال شود ، این فرایند در ابتدای دوره فعالیت جنسی غیر طبیعی نیست؛ هر چه تعداد دفعات نزدیکی بیشتر و  فواصل بین انجام آن کمتر باشد، مدت زمان انزال شوهرتان افزایش می یابد.

تظاهر به ارگاسم نکنید
اون طور که فکر می کردید نبود ؟ تحریک شدید، اما لذت نبردید و ارگاسم را تجربه نکردید ؟  اگر به تازگی فعالیت جنسی خود را آغاز کرده باشید، غیر طبیعی نیست. شما به زمان نیاز دارید مدت زمان پیشنوازی را افزایش دهید ، تظاهر به ارگاسم ظلمی در حق خودتان و همسرتان است، چرا که مردان به مرور  متوجه آن می شوند و احساس ناتوانی به آن ها دست می دهد ، ارگاسم نیاز به تمرین دارد.

ممکن است از دخول لذت نبرید
اگر با شوهرتان رابطه دخولی داشتید، اما از این طریق به ارگاسم نرسیدید ، تعجب نکنید ، نگران نباشید اوضاع کاملا طبیعی است  ۷۰ درصد خانم ها از طریق کلیتوریس (چوچوله) ارگاسم را تجربه می کنند، نه دخول.

استرس دشمن رابطه جنسی
اضطراب ،ترس ،استرس ،از دشمنان جدی رابطه جنسی وتحریک پذیری می باشند، شوهرتان فردا صبح چطور باید بیدار شود و به سر کار برود ؟ شاید برای شما ساده باشد. خب پا میشه میره سر کار، اما کیفیت رابطه جنسی برای زن و مرد مشروط به آمادگی ذهنی می باشد ، دغدغه های کاری و روحی بر تحریک پذیری و میل جنسی موثر است. شاید وقتی دیگر مناسب باشد ، رابطه جنسی صرفا دخول و انزال نیست و می توان در شرایطی با معاشقه هر چند کوتاه زنان را تا شبی دیگر آرامش داد.

 

شوهرتان بعد از رابطه جنسی زود می خوابد
زنان بعد از رابطه جنسی نیاز به توجه و نوازش دارند ، اما به شما می گوییم فعل و انفعلات شیمایی بدن مردان بعد از رابطه جنسی و ترشح دوپامین باعث خواب آلودگی آن ها و خستگی آن ها می شود. بد نیست بعد از رابطه جنسی با نوشیدنی و یک ماساژ سراغ او بروید به شرطی که احساس خواب زیاد نداشته باشد.

اگر مشکلی در روابط زناشویی هست پیگیری کنید
اگر در خصوص رابطه جنسی و رابطه زناشویی با همسرتان دچار مشکل هستید یا نیاز به آموزش دارید، حتما پیگیر شوید ، از مشاور کمک بگیرید یا در دوره های آموزشی ویژه زوجین شرکت کنید. اجازه ندهید مشکلات مانع آرمش ، آسایش و لذت زندگی شما شود.
موارد مذکور را به کار گیرید تا شوهرتان جذب شما شود؛ چرا که شما خوشبخت ترین زن دنیا خواهید بود اگر شوهرتان دوستتان داشته و جذب شما شود.

 

نسبت دین و دیکتاتوری (1)

نسبت دین و دیکتاتوری (1) 

حجت الاسلام سروش محلاتی

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران

 

 در عصری که ما زندگی می کنیم، مردم سالاری و دموکراسی، از چنان اعتباری برخوردارند که به عنوان شاخص و معیار شناخته شوند و انسان ها در قبول و ردّ ایده های اجتماعی بر مبنای سازگاری و یا ناسازگاری با آن، داوری می کنند. در نزد بشر امروز، هیچ چیز منفور تر از «استبداد» نیست. و «دیکتاتوری» هیولای وحشتناکی است که با هیچ توجیهی نمی توان آن را پذیرفت، در چنین فضایی «قبح استبداد» به مثابه «قبح ظلم»، امری بدیهی است و نیازی به ارائه استدلال و اقامه برهان ندارد، از این رو به جای چنین بحث بیهوده ای باید بحث و بررسی کرد که در کدام نظام سیاسی، مصونیت از استبداد بیشتر است و به عکس در کدام نظام، استبداد امکان حضور و جولان بیشتر دارد.

 به گزارش جماران، این گرایش اجتماعی و سیاسی، زمینه یک «مطالبه» فکری و اعتقادی را فراهم نموده و دینداران را با این سوال مواجه کرده که دین ـ و به خصوص اسلام که دین سیاسی است ـ چه موضعی در برابر استبداد دارد، آیا استبداد می پذیرد و یا انکار می کند؟ و آیا انکار استبداد به شکل مطلق و در همه شرایط و اعصار است، و یا فقط در شرایط خاص ـ مثل حضور معصوم ـ برای آن چاره اندیشی کرده است ؟
 
 اگر واقعا این آیین در برابر دیکتاتوری قرار دارد، چه راهکار هایی برای جلوگیری از حاکمیت استبداد ارائه می کند؟ و آیا نظام سیاسی اسلام، می تواند راهکار هایی را که بشر در تجربه تاریخی خود بدان دست یافته و در کنترل قدرت حاکمان مؤثر دیده است ، تأکید کرده و بپذیرد؟

 

متفکران اسلامی قرن اخیر که به سنجش نسبت دین و دیکتاتوری اعتنا کرده اند، بالاتفاق به منافات و ناسازگاری این دو نهاد نظر داده و نظام دینی را مبرا از دیکتاتوری و استبداد معرفی کرده اند، در نزد آنان حاکمی که با استبداد قدرت را تصاحب کند، یا با استبداد حکومت را اداره نماید، فاقد مشروعیت بوده و دولتش را نمی توان دینی دانست.

 

ولی آیا این تأکید ها دغدغه استبداد ستیزان را برطرف می کند و جلوی نفوذ استبداد به نظام دینی را می گیرد؟ سؤال جدی در این باره آن است که در این اظهار نظر ها، «استبداد» به چه معناست و کسانی که آن را در تضاد با دینداری حاکمان دانسته اند، چه برداشتی از «دیکتاتوری» داشته اند؟

 

تفسیر اول

 

شواهدی وجود دارد که نشان می دهد از نظر عده ای از متفکران مسلمان استبداد به مفهوم زیر پا گذاشتن قانون الهی و حاکم کردن رأی خود بر حکم خداوند است. از این رو، کسی که از «عدالت» برخوردار است، یعنی مقیّد به احکام شرع است، هرگز، از قانون شرع تخطّی نمی کند و اگر احیانا چنین اتفاقی بیفتد، به دلیل زوال عدالت، شرط حکمرانی را از دست داده و معزول خواهد بود. با این حساب، آوردن شرط «عدالت» در حاکم، موجب آن می شود که وی از گناه پرهیز کند و در نتیجه قانون الهی را در جهت منافع شخصی خویش، زیر پا نگذارد .

 

با این دیدگاه، هرچند جلوی بخشی از خود کامگی فرمانروا گرفته می شود، ولی استبداد هراسان از آن قانع نمی شوند، آنان در این باره اعتراض دارند:

 

اول آن که:

 

عدالت حاکم، یک «تضمین» برای عدم صدور انحراف از فرمانروا نیست، و شخص عادل، هم چنان در معرض سقوط اخلاقی قرار دارد، در این صورت اگر راهکار دیگری برای کنترل قدرت وجود نداشته باشد، با آمدن غول استبداد، چه باید کرد؟

 

فرض می کنیم که فرمانروا از نظر اخلاقی و معنوی به پایه ای برسد که اسم اعظم الهی را دریافت کند و حتی مستجاب الدعوه باشد و یا مستقیما حقایقی را از خداوند دریافت کند، ولی وقتی دارای «عصمت» نیست، ممکن است مانند بلعم باعورا سقوط کند.

 

بلعم یک عالم عادی نبود، او از نظر معنوی بسیار بالاتر از «عدالت فقهی» را داشت. تا جایی که خداوند به این مرتبه بالا تصریح کرده است که: «الذی اتیناه ایاتنا» (سوره اعراف، آیه 175 ) ولی در عین حال دنیا طلبی او را به هلاکت رساند: 

«ولکنّه اخلد الی الارض و اتبع هواه»

 

حال اگر فرمانروای عادل فرضا به رتبه «اتیناه ایاتنا» هم رسیده باشد، چگونه می توان اطمینان داشت انباشت قدرت در او به چنین عوارض خطرناکی نینجامد؟

 

دوم آن که:

 

اگر فرضا "عدالت" یک کمال زائل نشدنی باشد و شخص عادل هیچ گاه آن را از دست ندهد، ولی این این کمال حداکثر مانع از «گناه» یعنی تخطی از «حکم شرع» است، در حالی که برای رهایی از استبداد علاوه بر آن، به وجود عوامل مهار کننده دیگری نیز نیاز است تا حاکم، حاضر به پذیرفتن "نظارت مردم" و یا" پاسخ گو بودن" در برابر منتخبان آنان باشد. به تعبیر دیگر در برابر فرمانروای عادلی که "وظیفه شرعی" خود را به بی اعتنایی به نظر شهروندان و نادیده گرفتن خواست آنان و اداره حکومت به اتکای "سر نیزه" بداند، چه باید کرد؟ و اگر او اتخاذ چنین شیوه ای را در جهت مصلحت اسلام و مسلمین تشخیص دهد و واقعا چنین اعتقادی داشته باشد، آیا باز هم عدالت ساقط شده و باید حکم به فسق او کرد؟ 

در جایی که امیرالمؤمنین، انحرافات و سفاکی های بی رحمانه خوارج را «اشتباه در مسیر حق طلبی» می نامد. (طلب الحق فاخطأ ـ نهج البلاغه،خطبه 61) و آن امام بزرگوار حاضر نیست به لحاظ انگیزه ها به آنان انگ های ضد اخلاقی بزند، چگونه می توان دیکتاتوری توام با مصلحت سنجی فرمانروای عادل و مقید به شرع و خداترس را ـ که «قربة الی الله» انجام می دهدـ «فسق و فجور» دانست و او را به دلیل از دست دادن شرط عدالت، فاقد صلاحیت شرعی فرمانروایی دانست؟

 

به بیان دیگر: در دولت دینی دو گونه خودکامگی می تواند وجود داشته باشد. یک خودکامگی فرمانروا در برابر احکام شرعی ودر جهت زیر پا گذاشتن دستورات الهی و دیگری خودکامگی فرمانروا در رعایت مصلحت جامعه و حقوق مردم. یک فرمانروای عادل و باتقوا و خدا ترس در قلمرو اول، مقیّد و منضبط عمل می کند و مثلا تعرض به ناموس مردم نمی کند، ولی در قلمرو دوم چطور؟ قلمرو دوم قلمرو تشخیص مصلحت جامعه است و وقتی وی به اطمینان می رسد که مصلحت اسلام و مسلمین در شکستن قلم مخالفان و یا قطع زبان یا به زندان افکندن و حتی شکنجه کردن آنان است و برای این کار معتقد است که بین خود و خدا «حجت» دارد، در این صورت «عادل بودن وی» چه نقش بازدارنده ای دارد؟ 

بزرگانی مانند علامه طباطبایی بارها این دو حوزه را از یکدیگر تفکیک کرد و به اتکای آن (اطیعوا الله) و (اطیعوا الرسول) را تفکیک کرده اند، عدالت حداکثر در صیانت از حوزه اول، کاربرد دارد و در حوزه دوم تا آن جا که فرمانروا اعتقاد به معصیت بودن یک فعل داشته باشد، نگهبان اوست، ولی بیشترین عملکرد و وسیع ترین رفتار های دولت خارج از این محدوده قرار دارد که عدالت برای آن چاره ای ارائه نمی کند.

 

سوم آن که:

 

در دولت دینی که فرمانروا متّصف به فقاهت و عدالت است، شرط عدالت، تقریبا «نقض ناپذیر» و ابطال ناشدنی است و اگر "در واقع" او این شرط لازم را از دست داده باشد، ولی در "مقام اثبات"، نمی توان بر زوال آن دلیل آورد. مثلا دروغ به عنوان یک گناه کبیره، موجب سلب عدالت است، ولی چگونه می توان اثبات کرد که او دروغ گفته است؟ حتی ممکن است وی «سخن خلاف خود» را «توریه» بداند و یا مدعی آن باشد که برای رعایت مصلحت اهمّ، دروغ جایز و بلکه واجب بوده است!

 

روشن است که برخی کبائر مانند سرقت یا شرب خمر درباره فردی در این رتبه، موضوعاً منتفی است، ولی درباره آن ها که منتفی نیست، عملاً راه اثبات مسدود است.

 

تفسیر دوم

 

در برابر نظریه فوق، نظریه دیگری وجود دارد که استبداد را «خود کامگی» می داند و فرمانروای مستبد را کسی می داند که به عقل و خرد جمعی، اعتنایی ندارد و رأی خود را کاشف از حقیقت، و بدتر از فهم دیگران می شمارد ودر نتیجه به دلیل خود برتر بینی:

 

1ـ خود را مجاز می داند که رأی و تصمیم نهاد های دیگر را ابطال کند.

 

2ـ خود را برتر از نظارت شهروندان دیده و هرگونه نظارتی را مشروط به مصلحت بینی و تشخیص خویش می داند.

 

 شأن خویش را فراتر از پاسخ گویی به شهروندان می داند.

 

 رعایت خواست مردم و حقوق آنان را متعلّق به تأیید و تصویب خود می داند.

 

 برای هیچ قانونی (عادی یا اساسی) اعتباری قائل نبوده و اگر آن را به مصلحت بداند. تأیید نموده، در غیر این صورت آن را به طور کلی ابطال کرده و یا تغییرمی دهد.

 

 خود را ملزم به مشورت و نظر خواهی ندانسته و در صورت مشورت نیز بی اعتنایی به آرای دیگران را روا می داند.

 

 کاربرد زور را برای جلوگیری از اعتراض به عملکرد خود، مجاز می شمارد.

 

و.....

 

کسانی که چنین تفسیری از استبداد و دیکتاتوری دارند، این سؤال را مطرح می کنند که دین در این باره چه موضعی دارد؟ ایا در حکومت دینی، استبداد با این مؤلفه ها و امثال آن ها، قدرت ظهور و بروز نخواهد داشت؟ آن ها فی المثل می پرسند اگر بیت المال در اختیار شخص فرمانروا ـ و نه دولت باشدـ آیا هیچ فرد یا نهادی می تواند از کیفیت هزینه شدن این بودجه سؤال کند و به اعداد و ارقام آن دست یابد؟ و یا چون فرمانروا عادل است، سؤال کردن در این باره ممنوع است و هیچ کس در این باره حقی ندارد ؛زیرا بیت المال از آن او بوده و به او سپرده شده است، لذا احدی حق چون و چرا و پرس و جو ندارد. و البته او در برابر خداوند پاسخ گو خواهد بود.

 

*تحقیق کنید: در پایان هر مقاله، یک یا چند متن کوتاه جهت  مطالعه و بررسی خوانندگان ارائه می شود. این متن ها در رابطه با مقالات بوده و کاربران گرامی می توانند، دیدگاه های خود را درباره آن ها مطرح نمایند.

 

در سال 1358 و در هنگام تدوین قانون اساسی، عده ای ، اصل ولایت فقیه را موجب استبداد دانستند که امام خمینی در همان موقع در سخنرانی خود به آن ها پاسخ دادند، با تأمل در این متن، تفسیر امام خمینی از «استبداد» قابل استنتاج است:

 

از ولایت فقیه آن طوری که اسلام قرار داده است، با آن شرایطی که اسلام قرار داده است، هیچ کس ضرر نمی بیند. یعنی آن اوصافی که در ولی است، در فقیه است که به آن اوصاف خداوند او را ولی قرار داده است. با آن اوصاف نمی شود که یک پایش را کنار یک قدر غلط بگذارد، اگر یک کلمه دروغ بگوید، یک کلمه، یک قدم بر خلاف بگذارد، آن ولایت را دیگر ندارد، استبداد را ما می خواهیم جلویش را بگیریم، با همین ماده ای که در قانون اساسی است که ولایت فقیه را درست کرده، این استبداد را جلویش را می گیرند، آن هایی که مخالف با اساس بودند، می گفتند که این استبداد می آورد، استبداد چی می آورد؟ استبداد با آن چیزی که قانون تعیین کرده نمی آید، بلی ممکن است که بعد ها یک مستبدی بیاید، شما هرکاری اش بکنید، مستبدی که سرکش است بیاید، هرکاری می کند، اما فقیه مستبد نمی شود، فقیهی که این اوصاف را دارد و عادل است، عدالتی که غیر از این طور عدالت اجتماعی، عدالتی که یک کلمه دروغ او را از عدالت می اندازد، یک نگاه به نامحرم او را از عدالت می اندازد، یک همچو آدمی نمی تواند خلاف بکند، نمی کند خلاف. این جلوی این خلاف ها را می خواهد بگیرد. (صحیفه امام، ج11، ص465)

 

ده سال پیش از آن هم، امام خمینی در بحث های ولایت فقیه، توضیح داده بودند که حکومت اسلامی، «استبدادی» نیست، و ضمناً بیان کرده بودند که استبداد به چه معنی است و چرا دولت اسلامی، استبدادی نیست:

 

حکومت اسلامی، استبدادی نیست که رئیس دولت مستبد و خود رأی باشد، مال و جان مردم را به بازی بگیرد و در آن به دلخواه دخل و تصرف کند، هرکس را اراده اش تعلق گرفت، بکشد و هرکس را خواست انعام کند، رسول اکرم و حضرت امیرالمؤمنین و سایر خلفا هم چنین اختیاراتی نداشتند، حکومت اسلامی مشروطه است، مشروطه از این جهت که حکومت کنندگان در اجرا و اداره مقید به یک مجموعه شرط هستند که در قرآن و سنت رسول اکرم معین گشته است، مجموعه شرط همان احکام و قوانین اسلام است. (ولایت فقیه، ص43)

 

البته در کلمات حضرت امام شواهدی برای تفسیر دیگر نیز می توان یافت.

 

منبع: soroosh-mahallati.com

پوست این میوه‌ها را بخورید


پوست این میوه‌ها را بخورید
 
مرجع : خبرگزاری ایسنا
اکثر ما هنگام خوردن پرتقال، پوست آن را بی‌درنگ دور می‌ریزیم ؛در حالی که نمی‌دانیم پوستِ پرتقال نزدیک به دو برابر گوشت این میوه ویتامین ث دارد.

به گزارش افکارنیوز، در بسیاری از میوه‌ها و صیفی‌ها پوست، مغذی‌ترین و پرخاصیت‌ترین بخش آن ها محسوب می‌شود. حتما می‌پرسید چه میوه‌ها و صیفی‌هایی را باید با پوست بخوریم؟ آیا پوست موز را هم می‌توان خورد؟ پوست هندوانه چطور؟ جواب این سوال‌ها مثبت است؛ چون پوست این خوردنی‌های سالم را نیز می‌توان خورد. 

در این گزارش به نقل از پایگاه اینترنتی «استک»، ۱۲ نوع میوه و صیفی‌ که می‌توانید آن ها را با پوست بخورید و از خواص بی‌شمار پوست آن‌ها بهره‌مند شوید، معرفی شده است:

- سیب

پوست سیب به اندازه‌ نیمی از کل این میوه فیبر دارد. یک سیب متوسط محتوی ۹ میلی‌گرم «ویتامین ث»، ۱۰۰ واحد بین‌المللی «ویتامین آ» و ۲۰۰ گرم پتاسیم است که با کندن پوست آن، حدود یک سوم این مواد مغذی را دور می‌ریزید. همچنین پوست سیب چهار برابر بیش از گوشت آن «ویتامین کا» دارد که این میزان حدود ۵ درصد از نیاز روزانه بدن به این ویتامین است. پوست سیب فواید بیشتری نسبت به ویتامین‌های داخل گوشت این میوه دارد. نوعی آنتی‌اکسیدان به نام «کورسِتین» که اغلب در پوست سیب یافت می‌شود، به عملکرد ریه کمک کرده و مشکلات تنفسی را به حداقل می‌رساند. این آنتی‌اکسیدان ریه را در برابر التهاب محافظت می‌کنند. همچنین گفته می‌شود کورستین ضمن مقابله با آسیب بافت‌های مغز از حافظه نیز مراقبت می‌کنند.

در یک مطالعه دیگر، ترکیب دیگری در پوست سیب یافته شده که «تریترپنوئید» نام دارد و از سرطانی شدن برخی سلول‌ها جلوگیری کرده و با انواع خاصی از سرطان‌ها مبارزه می‌کند. همچنین «اسید اورسولیک» موجود در پوست سیب رشد عضلانی را تقویت و ضمن افزایش حجم ماهیچه‌ها از خطر بروز چاقی مفرط جلوگیری می‌کند.

- سیب‌زمینی

پوست سیب‌زمینی محتوی مواد مغذی بیشتری است. پوست سیب‌زمینی بسیار بیش از گوشت آن آهن، کلسیم، پتاسیم، منیزیم، ویتامین ب ۶ و ویتامین ث دارد. به عنوان مثال ۱۰۰ گرم پوست سیب‌زمینی نسبت به همین وزن سیب‌زمینی هفت برابر کلسیم بیشتر و ۱۷ برابر آهن بیشتر دارد. با دور انداختن پوست سیب‌زمینی ۹۰ درصد از آهن و نیمی از فیبر موجود در آن را دور می‌اندازید.

همچنین پوست سیب‌زمینی شیرین را فراموش نکنید، چرا که سرشار از بتاکاروتن است. این ماده در هنگام هضم شدن تبدیل به «ویتامین آ» می‌شود. این ویتامین برای سلامت سلول‌ها و تنظیم سیستم ایمنی مفید بوده و برای حفظ عملکرد اعضای بدن حیاتی است.

- پوست مرکبات (پرتقال، لیمو، گریپ‌فروت، لیموشیرین)


پوست پرتقال تقریبا دو برابر گوشت آن ویتامین ث دارد. پوست پرتقال همچنین حاوی میزان بیشتری ریبوفلاوین، ویتامین ب ۶، کلسیم، منیزیم و پتاسیم است. فلاونوئید موجود در پوست پرتقال خواص ضدسرطانی و ضد التهابی دارد. مرکبات همچنین جذب آهن را افزایش می‌دهند.

اگرچه پوست مرکبات سرشار از مواد مغذی است، اما به دلیل این که تلخ بوده و به سختی هضم می‌شود، شاید نتوانید پرتقال را درسته بخورید. در عوض با استفاده از رنده‌ تیز یا هر وسیله برنده دیگر پوست پرتقال را روی سالاد بریزید و میل کنید. همچنین می‌توانید آن را در داخل شیشه روغن زیتون بریزید. ترکیب پوست پرتقال با شکلات یا بستنی نیز بسیار خوشمره خواهد شد.

- خیار
پوست خیار محتوی بسیاری از آنتی‌اکسیدان‌ها، فیبر غیرمحلول و پتاسیم موجود در خود خیار است. پوست خیار همچنین محتوی بیشتر «ویتامین کا» موجود در خیار است. پس دفعه آینده خواستید سالاد درست کنید، پوست خیار را نکنید.

- کیوی

حتما شما هم سال‌ها پوست کیوی را بریده و کنار گذاشته‌اید و فقط گوشت آن را میل کرده‌اید؛ اما باید بدانید پوشش کرکی کیوی نیز خوردنی است. در واقع پوست کیوی بیش از گوشت آن فلاونوئید، آنتی‌اکسیدان، ویتامین ث دارد. همچنین فیبر موجود در پوست کیوی دو برابر گوشت آن است. پس از این به بعد کیوی را مانند هلو گاز بزنید. اگر نمی‌توانید کیوی را با کرک‌هایش بخورید، پیش از مصرف، کرک‌های آن را از روی پوستش پاک کنید.

- بادمجان

این صیفی بنفش رنگ محتوی آنتی‌اکسیدان بسیار قدرتمند «ناسونین» است. این آنتی‌اکسیدان از گسترش سرطان به‌ ویژه در مغز و سایر بخش‌های سیستم عصبی جلوگیری می‌کند. پوست بادمجان همچنین محتوی «اسید کلروژنیک» است. این ترکیب شیمیایی ضمن افزایش خواص آنتی‌اکسیدان و ضد التهابی، تحمل گلوکزی را نیز افزایش می‌دهد. گوشت بادمجان همچنین محتوی اسید کلروژنیک است که البته این اسید به میزان بیشتر در پوست آن وجود دارد.

- انبه

تحقیقات نشان می‌دهد پوست انبه محتوی ترکیباتی مشابه «رزوراترول» است که به سوزاندن و جلوگیری از تشکیل سلول‌های چربی‌های اشباع‌شده کمک می‌کنند. در این مطالعه گوشت میوه‌ انبه نیز مورد آزمایش قرار گرفت ،اما نتایج حاصل از آن به اندازه پوست این میوه نبود. محققان می‌گویند افرادی که می‌خواهند از خواص انبه بهره‌مند شوند، باید این میوه را با پوست بخورند.

پوست انبه همچنین نسبت به گوشت آن محتوی میزان بیشتری کاروتنوئید، پلی‌فنول‌ها، امگا ۳، امگا ۶ و سایر اسیدهای چرب اشباع نشده است. مطالعه دیگری نشان می‌دهد ترکیباتی که میزان تجمع آن‌ها در پوست انبه بیشتر است، با سرطان، دیابت و بیماری‌های قلبی مبارزه می‌کنند. پوست انبه همچنین محتوی کورستین است. پوست انبه را می‌توان خام یا پخته میل کرد. یکی دیگر از راه‌های خوردن همزمان میوه و پوست انبه درست کردن ترشی انبه است.

- هویج

از آنجا که پوست هویج نیز مانند گوجه‌فرنگی همرنگ گوشت آن است، پوست و گوشت آن خواص غذایی مشابهی دارند. با این حال بیشترین میزان انباشت ترکیبات مغذی هویج در پوست آن است؛ پس به جای پوست کندن هویج، آن را با یک برس خوب تمیز کنید و بشویید.

- هندوانه

تمام هندوانه‌ها محتوی «سیترولین» هستند که خاصیت آنتی‌اکسیدانی دارد و به «آرگینین» تبدیل می‌شود. این ماده یک اسید آمینه است که برای قلب، سیستم ایمنی و سیستم گردش خون مفید است. اما جالب است بدانید که بخش اعظم این سیترولین در پوست هندوانه وجود دارد. شاید خوردن پوست هندوانه به نظر ناخوشایند و بدمزه باشد، اما می‌توان مانند خیار از آن ترشی یا شور تهیه کرد یا آن را مزه‌دار کرد و خورد. همچنین می‌توان پوست هندوانه را همراه با گوشت آن در مخلوط کن ریخت و با اضافه کردن کمی آبلیمو میل کرد.

- پیاز

پوست پیاز همانند انبه و سیب محتوی کورستین است. اگرچه نمی‌توان پوست پیاز را مستقیما خورد ،اما می‌توانید در هنگام پختن گوشت و مرغ آن را با پوست داخل آب بیندازید تا برخی از خواص مفید آن را استخراج کنید.

- آناناس

آناناس محتوی «بروملین» است. این ترکیب یک آنزیم کاهنده‌ التهاب به‌ ویژه در بینی و سینوس‌ها است. نتایج یک مطالعه نشان می‌دهد میزان بروملین موجود در هسته و پوست آناناس بیش از گوشت آن است. از آنجا که هضم هسته و پوست آناناس برای دستگاه گوارش انسان دشوار است، آن را داخل مخلوط‌ کن ریخته یا چند دقیقه در ماهی‌تابه تفت دهید.

- موز

پوست موز بیش از گوشت آن فیبر و پتاسیم دارد. پوست موز همچنین محتوی لوتئین است که یک آنتی‌اکسیدان محسوب می‌شود. این آنتی‌اکسیدان در حفظ سلامت چشم نقش مهمی ایفاء می‌کند. همچنین اسید آمینه تریپتوفان بیش از آن که در خود میوه موز باشد، در پوست آن وجود دارد. تریپتوفان با افزایش سطح هورمون «سروتونین» در بدن باعث کاهش افسردگی می‌شود. سروتونین یک ناقل عصبی در مغز است که بر خلق و خو تأثیر می‌گذارد.

از آنجا که پوست موز تلخ مزه و سفت است، بسیاری از افراد آن را میل نمی‌کنند؛ اما پوست موزهای رسیده (موزهای قهوه‌ای رنگ)، نازک‌تر و شیرین‌تر بوده و راحت‌تر جویده می‌شوند. همچنین می‌توان پوست موز را چند دقیقه جوشانده تا نرم‌تر شود یا آن را در ماهی‌تابه سرخ کرد. اگر هم می‌خواهید خلاقیت بیشتری به خرج دهید، پوست موز را ۲۰ دقیقه یا بیشتر داخل فر قرار دهید تا خشک شود سپس با آن چای دم کنید.

80 درصد مطلقه‌ ها زیر 30 سال هستند!


 
گلزاری در پاسخ به سوالی درباره این که به نظر شما عواقب از گسستگی و آشفتگی در خانواده‌ها چیست؟ گفت: 
نتیجه شرایطی است که می‌بینید! درحال حاضر، 80 درصد مطلقه‌های ما زیر 30 سال هستند.
 
روزنامه آرمان: نرخ طلاق در کشور نگران‌کننده است؛ این حرف دیگر حرفی در گوشی نیست چنان که، آمار و ارقام در سال‌های اخیر حکایت از رشد طلاق در کشور دارد تا جایی که عنوان می‌شود هر ساعت 18 واقعه طلاق اتفاق می‌افتد.

در هفته ازدواج شاید بهتر بود گفت‌وگو با معاون امور سامان دهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان درباره ازدواج باشد. با وجود این، محمود گلزاری طلاق را مورد تاکید قرار داد. همین انتخاب شاید جدی بودن این آسیب را بیش از پیش آشکار می‌کند.

 موضوع کاهش نرخ ازدواج و افزایش میزان طلاق در دهه‌های اخیر بارها از سوی مسئولان مطرح شده است. طبق آمارهای شما، نرخ این دو واقعه حیاتی در کشور چگونه است و چه روندی را در آینده طی می‌کند؟

فکر می‌کنم در این مورد بهتر است تمرکز خود را روی نرخ طلاق بگذاریم. همان‌طور که می‌دانید، روند طلاق به‌طور نگران‌کننده ای رو به افزایش است. در واقع، منحنی طلاق در 10 سال اخیر بالاست و در حال حاضر، مبتنی بر آمار‌هایی که در دسترس ماست، میانگین کشوری طلاق حدود 22 تا 23 درصد است. یعنی از هر 5 ازدواج، یک ازدواج منجر به طلاق می‌شود. البته، این رقم در کلانشهر‌ها از این میزان هم بالاتر است. به‌طور مثال، در تهران یک سوم ازدواج‌ها یا به عبارت دیگر 33 درصد ازدواج‌ها در 5 سال اول زندگی مشترک به طلاق ختم می‌شود. متاسفانه،15  تا 20 درصد این طلاق‌ها تنها در نخستین سال پس از ازدواج اتفاق می‌افتد. این آمار‌ها به خوبی نشان می‌دهد که برخی از خانواده‌ها بر مبنایی بسیار سست شکل می‌گیرند.

اما برگردیم به آمارهایی که درابتدای صحبتم اشاره کردم.همان طور که عنوان کردم، در کشور ما از هر 5 ازدواج یک ازدواج منجر به طلاق می‌شود، 4 ازدواج باقی مانده هم با شاخص‌های درگیری خانوادگی، نزاع ، همسرآزاری و کودک‌آزاری تهدید می‌شود. بر همین اساس، متاسفانه، باید بگویم که از 4 ازدواج باقی مانده تنها یک ازدواج، ازدواج بالنده است. یعنی، انتظاری که ما از خانواده به عنوان کانون و منبع محبت، آرامش، دلبستگی و هیجانات مثبت داریم که نتیجه آن فرزندداری درست است در تنها یک خانواده دیده می‌شود. بنابراین، در یک حالت خوشبینانه تنها 20 درصد از ازدواج‌های ما ازدواج بالنده است.

 تکلیف سه خانواده‌ای که ازدواجشان منجر به طلاق نشده است و ازدواج بالنده‌ای هم به حساب نمی‌آید، چه می‌شود؟ آن ها چه مسیری را طی می‌کنند؟


ما معتقدیم کاروان ازدواج پس از انعقاد عقد در سه مسیر بالندگی، آشفتگی و گسستگی قرار می‌گیرد. آمار‌های ما نشان می‌دهد که حدود 20 درصد ازدواج‌ها در سطح کشوری با گسستگی رو به روست که این میزان در برخی از نقاط کلانشهرها تا 40 درصد هم می‌رسد؛ به طوری که، در این مناطق از هر دو یا سه ازدواج یک واقعه طلاق رخ می‌دهد. از طرف دیگر، حدود 50 تا 60 درصد  ازدواج‌ها آشفتگی و نارضایتی را تجربه می‌کنند و تنها 20 درصد آن ها به سمت بالندگی حرکت می‌کنند.

 به نظر شما عواقب این میزان از گسستگی و آشفتگی در خانواده‌ها چیست؟

نتیجه شرایطی است که می‌بینید! درحال حاضر، 80 درصد مطلقه‌های ما زیر 30 سال هستند. ضمن این که، به موازات افزایش طلاق در جامعه جمعیت جوانی که با این آسیب اجتماعی رو به رو می‌شوند، افزایش می‌یابد. از نظر فرهنگ ما، طلاق در زندگی جوان‌ها به ویژه دختران جوان یک آسیب بزرگ است. مطالعات انجام شده درمورد طلاق هم نشان می‌دهد افرادی که تجربه طلاق را پشت سر گذاشته اند، در معرض 14 نوع آسیب قرار دارند که ساده‌ترین آن افسردگی است. حتی، در مقایسه با واقعه داغ دیدگی، افسردگی و میزان آسیب پذیری فردی که طلاق را تجربه کرده است، بیشتر است. در روانشناسی، افسردگی یعنی از دست دادن تمام آن چیزهایی که در گذشته داشته‌ایم و برایمان مطلوب بوده است.

 در واقع، افسردگی مساوی است با غم به اضافه احساس گناه به اضافه نا امیدی. در طلاق هر سه بخش سازنده افسردگی به‌طور جدی حضور دارد و این خود زنگ هشدار است. علاوه بر افسردگی، آسیب دیگر ناشی از طلاق، انگ اجتماعی است. متاسفانه، در جامعه ما دختر طلاق گرفته در بسیاری از موارد از سوی خانواده و جامعه طرد می‌شود و محدودیت‌هایی برای او ایجاد می‌شود. تحت این شرایط، تعدادی از این افراد سعی می‌کنند داستان طلاق خود را پنهان کنند؛ چراکه، آشکار شدن این مساله تبعات اجتماعی بسیاری برای فرد می‌تواند به همراه داشته باشد. موارد زیادی داشته‌ایم که فرد به دلیل تجربه طلاق قادر به انتخاب شغل مناسب نبوده است.

عجیب است که با افزایش میزان طلاق هنوز جامعه حاضر به پذیرش طلاق نیست. به نظر شما مقاومت جامعه برای پذیرش این آسیب به چه دلیل است؟


درست است. جامعه نمی‌پذیرد؛ چراکه متاسفانه، جامعه و برخی مسئولان ما در مورد طلاق چیز زیادی نمی‌دانند. برای درک این مساله کافی است تا به معاونت فرهنگی وزارت ارشاد مراجعه کنید و ببینید که در 10 سال گذشته چه تعداد کتاب درباره طلاق منتشر شده است. واقعیت این است که ما در مورد طلاق اطلاع‌رسانی نکرده‌ایم و هنوز دانشگاه‌ها، صداوسیما و حتی مراکز مشاوره بسیاری اطلاعات مربوط به طلاق را در اختیار ندارند و اطلاعی هم از آن ندارند. بر این اساس، تصور می‌کنم بهترین جمله در مواجهه ما با طلاق این است که بگوییم ما با یک آسیب بزرگ از نظر کمیت و یک اطلاع‌رسانی ضعیف رو‌به‌رو هستیم.

 شما در صحبت‌هایتان به انگ اجتماعی طلاق اشاره کردید که اغلب شامل حال خانم‌ها می‌شود. به‌طور حتم، ناآگاهی جامعه در شکل‌گیری این انگ نقش دارد. اما شما چه برنامه‌ای برای فرهنگ‌سازی و تغییر نگاه جامعه در این مورد تدوین کرده‌اید؟

به نظر من لازم است در این مورد کار فرهنگی و رسانه‌ای صورت گیرد تا جامعه بداند اولاً، طلاق یک آسیب اجتماعی است؛ اما از جنس آسیب‌های اجتماعی‌ای نیست که فرد آسیب دیده خود اختلال شخصیت داشته باشد. فرد طلاق‌گرفته، انسان سالمی است که خود درگیر مشکلات اقتصادی، آموزشی، فرهنگی، سنتی یا دخالت خانواده‌هاست. برخلاف سایر آسیب‌های اجتماعی که فرد آسیب‌دیده آسیب‌رسان هم هست و خود اختلال شخصیت دارد، در طلاق انسان سالم دچار مصیبت شده است. پس در مرحله اول باید طلاق را از دیگر آسیب‌ها جدا کرد.

انسان طلاق گرفته را باید انسان مصیبت دیده تلقی کنیم که مصیبتی به او وارد شده و باید به این فرد برای بازسازی زندگی کمک کرد. در این مورد نیازمند کار فرهنگی و اطلاع‌رسانی برای تغییر نگاه جامعه هستیم. ثانیاً، طلاق باید از سوی جامعه دیده شود و باید به شکلی عادی با آن برخورد کرد. طلاق عمل خلافی نیست که فرد آن را پنهان کند. انسانی که تجربه طلاق را داشته ،باید این قدرت را داشته باشد که بگوید من جدا شده‌ام. برای این کار لازم است تا نگرش‌های منفی نسبت به افراد طلاق گرفته به‌ویژه زنان تغییر کند. در مرحله بعد، باید برای ازدواج با زنان طلاق گرفته فرهنگ‌سازی کرد.

 مطمئناً برای فرهنگ سازی در این مورد باید ریشه‌های این نوع نگاه را پیدا کرد. نظر شما درباره دلایل وجود نگاهی این چنینی چیست؟

من فکر می‌کنم این مشکل تاریخی است و نیاز به آسیب‌شناسی دارد. نگاهی که به حوزه زن در طول تاریخ شده، ریشه در فرهنگ سنتی ما داشته است. در فرهنگ سنتی ازدواج، دوشیزه بودن دختر اصل مهمی است. بر همین اساس، در پیشینه تاریخی ما موارد بسیاری وجود دارد که مردان بسیار مسن با دختران کوچک ازدواج می‌کردند.

 این مساله در دوره‌هایی حتی تبدیل به یک امر رایج شد. در هر صورت، این مساله چه ناشی از پیشینه تاریخی و چه برخی بدفهمی‌ها باشد، نتیجه‌ای که به بار آورده این است که به زنان چه در حوزه ازدواج و چه در حوزه بعد ازازدواج و طلاق اجحاف می‌شود. ما باید بپذیریم که شرایط فرهنگی جامعه در طول زمان تغییر کرده و لازم است نگرش‌های افراد به طلاق نیز با گذشت زمان تغییر کنند.

 به گفته شما تنها 20 درصد از ازدواج‌ها در کشور، ازدواج‌های بالنده به شمار می‌روند و 80 درصد باقی مانده به نوعی دچار مشکل هستند. بارها اشاره شده که بخشی از مشکلات خانواده و البته، روی آوردن آن ها به طلاق مشکلات اقتصادی است. اما فارغ از این مشکلات، چه خلأ روانی و اجتماعی در بحث شکل‌گیری ازدواج‌های بالنده در کشور وجود دارد؟


در پاسخ به این سوال شما باید بگویم، در کنار مسائل اقتصادی، موضوعی که در حوزه ازدواج و خانواده قابل تغییر و اصلاح است، مساله آموزش است. زمانی که ازدواجی صورت می‌گیرد، مانند این است که نوزادی به‌دنیا می‌آید. اگر بخواهیم این نوزاد رشد کند و سالم و شاداب باشد، باید ازدواج سالم صورت بگیرد. دقیقاً، در همین بخش، بحث مشاوره‌های پیش از ازدواج مطرح می‌شود. جای تاسف است که بگویم 50 درصد مشکلات ازدواج‌ها مبتنی بر انتخاب نامناسب است؛ چراکه، جوانان و خانواده‌ها بسیاری از موارد محسوس را نمی‌بینند یا می‌بینند و از کنار آن می‌گذرند. ضمن این که، خانواده‌ها و جوانان از بسیاری از شرایط و واقعیت‌های جامعه آگاهی ندارند و این موارد نیاز به کار تخصصی دارد. به طور مثال، 30 درصد از مردان جوان ما در حال حاضر، دچار مشکلات جنسی هستند. مساله بعد در حوزه ازدواج، آموزش است.

بر اساس آمار‌ها، حدود 30 درصد از مشکلات زوجین با آموزش‌ها و مشاوره‌های بعد از ازدواج حل می‌شود. این آموزش‌ها نه‌تنها برای زوجین که به خانواده‌ها هم مربوط می‌شود چرا که، بسیاری از مشکلات زوجین ناشی از دخالت خانواده‌هاست. خانواده‌ها در بسیاری از موارد دلسوز ناآگاه هستند و گاهی از اوقات بخشی از مشکلات زندگی خود را به زندگی فرزندانشان منتقل می‌کنند. برای رفع تمامی مشکلات این چنینی، ما آموزش‌های لازم را در پنج جلسه فشرده تدارک دیده‌ایم.در مرحله بعد از آموزش هم زوجین باید بدانند اگر اختلافی شروع شد تا چه مرحله‌ای افراد خود باید آن را حل کنند و از چه مرحله‌ای باید به مراکز مشاوره رجوع کنند. انتخاب مناسب همسر، آموزش مداوم، مراقبت‌های بعد از ازدواج و مشاوره هنگام ضرورت سه اصلی است که ما دربرنامه‌های خود بر آن ها تاکید کرده‌ایم. در شرایطی که میزان طلاق بالا و قابل توجه است، ما نمی‌توانیم این موضوع را به حال خود رها کنیم.

 البته برخی معتقدند دخالت‌های گاه اشتباه دولت‌ها در حوزه خانواده و کم‌توجهی به تمام ابعاد خانواده در شکل‌گیری وضع موجود بی‌تاثیر نبوده است. به عبارت دیگر، اگر دولت زمینه‌های رشد اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت را فراهم کند، جامعه می‌تواند خود را سامان‌دهی کند. به عنوان یکی از بلندپایه‌ترین مسئولان حوزه جوانان شما در این مورد چه فکر می‌کنید؟


بله! برخی معتقدند دولت‌ها نباید در بحث ازدواج دخالت کنند. ازدواج نهاد اجتماعی است که با تغییرات جامعه متحول و به مرور سامان‌دهی می‌شود. ما اما این‌طور فکر نمی کنیم. اولاً،مبتنی بر نگاه دینی ما خداوند برای نظام اسلامی این وظیفه را قائل است تا در حوزه ازدواج تمام تلاش خود را به کار ببندد. ثانیاً، نگاه جبرگرایانه در این مورد مشکلی را حل نمی کند. به نظر من، مردم واقعاً دچار مشکل شده‌اند و اگر ببینند نهاد، سازمان یا مرکزی به آن ها کمک می‌کند، به سمت آن می‌آیند. مطمئناً، مردم اگر اعتماد کنند، هزینه هم می‌کنند.

این درحالی است که ما به اندازه نیاز، اعتماد و دلسوزی مردم به آن ها کمک نکرده‌ایم. دولت‌ها در تمامی این سال‌ها حوزه خانواده را به‌درستی ندیدند و به‌ویژه از حیث فرهنگی به آن نپرداختند. حتی برنامه‌های صدا و سیما در مورد خانواده با ناهماهنگی همراه است. من فکر می‌کنم، لازم است صدا و سیما برنامه‌های خود در حوزه خانواده را تحلیل محتوا کند؛ چرا که، در تمامی این سال‌ها پیام‌های متناقضی از صدا و سیما و مشاوران آن ها به مردم داده شده است. انتشار این پیام‌ها و ورود گروه‌های متناقض و ناهماهنگ یکی از آسیب‌های جدی در حوزه ازدواج است. درحال حاضر، ما با یک نابسامانی در حوزه آموزش‌های مسائل جنسی رو‌به‌رو هستیم. این آشفتگی در مراکز مشاوره هم دیده می‌شود. هزار و 400 مرکز مشاوره در سراسر کشور فعالیت می‌کند، اما این که صلاحیت چه تعداد از این مراکز تائیدشده موضوعی دیگر است.

 شما به مراکز مشاوره اشاره کردید. یکی از آسیب‌های مراکز مشاوره فعلی، نحوه ارائه خدمات است. در واقع، بسیاری از کارشناسانی که در این مراکز خدمات مشاوره ارائه می‌دهند، از صلاحیت‌های کافی برخوردار نیستند. با توجه به تاکید شما بر موضوع گسترش مراکز مشاوره، چه برنامه‌ای برای ارائه خدمات در این مکان دارید؟ صرف این که فردی 4 یا 6 سال در دانشگاه درس خوانده، معیار مناسبی برای راه‌اندازی مراکز مشاوره است؟


نه! به‌طور حتم این‌طور نیست. پیشنهاد ما این است که مراکز مشاوره ازدواج و خانواده به طور منظم اعتبارسنجی شوند و بر اساس اعتبارسنجی فعالیت کنند. مبتنی بر اصول موجود، در هر مرکز باید یک متخصص باشد. ضروری است این متخصص پروانه تخصصی نظام مشاوره را داشته باشد. البته، همان‌طور که شما اشاره کردید، صرف داشتن مدرک دانشگاهی کافی نیست؛ چرا که از ترم اول لیسانس روان شناسی تا پایان دوره دکترا دانشجویان هیچ چیز درباره مشاوره ازدواج نمی‌خوانند. بنابراین، به صرف این که به شخصی مدرک دانشگاهی می‌دهیم، فرد صلاحیت مشاوره در بحث ازدواج را ندارد. سازمان نظام روان شناسی به افراد مجرد مجوز مشاوره می‌دهد؛ اما واقعاً این فرد می‌تواند مشاوره ازدواج و انتخاب همسر دهد؟ ما پیشنهاد کردیم مراکز مشاوره آموزش خانواده با شرایطی که ما گفتیم ،اعتبارسنجی شوند و اگر تعدادشان به اندازه کافی نبود، مراکز مشاوره مورد نیاز را راه‌اندازی کنیم.

 شرایط شما دقیقاً چیست؟

در ابتدا، فرد متخصص باید مجوز سازمان نظام روان شناسی و مشاوره را داشته باشد. ضمن این که احراز صلاحیت‌هایی مانند تاهل و سن از دیگر شروط ماست. در مرحله بعد، فرد صاحب مجوز باید پروتکل مشترک مشاوره که با کمک 50 روان شناس و کارشناس با عنوان سند ملی مشاوره قبل از ازدواج تدوین کرده‌ایم را مدنظر قرار دهد.رعایت تمامی موارد پروتکل لازمه کسب مجوز مراکز مشاوره ازدواج و آموزش خانواده است. در این مورد لازم است مراکز مشاوره خود را با معیارهای علمی سازگار کنند و هر 6 ماه یک بار دوره‌های بازآموزی را پشت سر بگذارند.

این برنامه را در حال حاضر در دست داریم و 80 درصد آن را تدوین کرده‌ایم و شورای‌عالی جوانان کلیاتش را تصویب کرده است. واقعیت این است که برنامه‌هایی از این دست نیاز به هماهنگی پیچیده‌ای دارد. جمعیت جوانان ما بسیار گسترده است و ما با 20 کارشناس در کل معاونت با بودجه بسیار اندک ملزم به سامان‌دهی شرایط هستیم. امیدواریم سازمان‌ها، نهاد‌ها، خانواده‌ها و رسانه‌ها بدانند پیگیری می‌کنیم و آن‌ها هم با ما همکاری کنند. متاسفانه، حوزه جوانان 30 سال با مشکل همراه بوده و سامان دهی آن زمان طولانی می‌طلبد.

 البته با بودجه و امکانات اندک به نظر می‌رسد که این حوزه همچنان درگیر مشکلات باشد؛ چراکه مشکلات جوانان آن چنان که باید دغدغه اصلی مسئولان نیست!

بله! شما به نکته درستی اشاره کردید. متاسفانه موضوع جوانان دغدغه اصلی برخی برنامه‌ریزان و دست‌اندرکاران نیست. ضمن این که نگاه حاکم به خانواده، نگاهی هیئتی است. در واقع، نگاه برخی مسئولان به خانواده و آموزش مهارت‌های اجتماعی به خانواده به برگزاری چند جلسه و سخنرانی محدود می‌شود. به این مورد باید ورود افراد بی‌صلاحیت را اضافه کرد. تمامی این موارد موجب شده تا مردم دیگر نگاه علمی و تخصصی به این حوزه نداشته باشند و به نوعی نسبت به اقدامات صورت گرفته بی اعتماد شوند. مشکل اینجاست که حوزه خانواده زمانی مورد توجه مسئولان قرار می‌گیرد که با عناوین و القاب ویژه همراه شود. درحالی که برای حضور موثر در این عرصه نیازی به القاب و اسامی خاص نیست.

 شما به‌تازگی خبر از شکل‌گیری سامانه همسریابی داده‌اید. مطمئناً سایت‌هایی که در حال حاضر در این حوزه فعالیت می‌کنند، در مقابل اقدام شما، به دلیل منافع مالی که دارند، سعی در به‌روز کردن خود و جذب کاربر می‌کنند. شما در این مورد چه راهکاری اندیشیده‌اید؟ در واقع، به چه صورت می‌خواهید افراد را به سمت سامانه خود جذب کنید؟
متاسفانه شما درست می‌گویید! این سایت‌ها در شرایط فعلی بسیاری از جوانان را به خود جذب کرده‌اند. آمار‌ها نشان می‌دهد که تعداد قابل توجهی از جوانان در این سایت‌ها ثبت نام کرده‌اند. اما قبل از این که بخواهم به خلایی که عامل شکل‌گیری این مساله شد، اشاره کنم لازم است به آسیب‌های انتخاب همسر به شکل مجازی توجه کنیم. ثبت نام در سایت‌های همسریابی و انتخاب همسر از این طریق، نهایتاً، انتخاب مجازی است که اطمینان‌بخش نیست.

آمار‌های موجود نشان می‌دهد که در کشور‌های غربی که خود مبدع ازدواج‌های اینترنتی بوده‌اند، این نوع ازدواج‌ها چندان دوام نداشته است.گزارش‌های ما هم حاکی از موارد بسیاری از سوءاستفاده مالی و اخلاقی به‌واسطه ازدواج‌های اینترنتی است. در چند سال اخیر، دولت بارها درمورد مسدودکردن شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های همسریابی که برخی از آن ها مفاهیم مستهجنی دارند، صحبت کرده است که تا به حال اتفاق خاصی در این مورد رخ نداده است.

اما بر گردیم به سوال شما. زمانی که پدیده‌ای رو به گسترش باشد، نشان می‌دهد که مطابق با نیاز جامعه است. در واقع، نشان‌دهنده تقاضای بالاست. مقابله با این نوع پدیده‌ها هم با مسدود کردن و ایجاد محدودیت راه به جایی نمی‌برد. چراکه باید برای مقابله با گسترش و نفوذ این پدیده، محصول مطلوب عرضه کرد. عملاً هم می‌بینیم که سیاست بستن در این چند سال نتیجه نداده است و این سایت‌ها رشد قارچ‌گونه‌ای داشتند. ما 4 سال قبل 50 سایت همسریابی را شناسایی کردیم. به مرور زمان این تعداد به 120 تا و در حال حاضر به گفته سازمان بازرسی کل کشور به 300 مورد رسیده است.

سازمان‌های انتظامی و قضایی هم در این مورد از غیرقانونی بودن سایت‌ها صحبت می‌کنند. من معتقدم برای پاسخ دادن به این تقاضا که ناشی از یک نیاز طبیعی است، باید راهی را پیش بگیریم که مطابق با فطرت مردم، نیازهای طبیعی، فرهنگ جامعه و روش‌های منطقی و آسان باشد. به‌طور حتم، در صورت سهل و آسان بودن روش‌ها و راهکارهای پیشنهادی ما مردم استقبال خوبی از آن خواهند کرد. همان طور که می‌دانید، سازمان تبلیغات اسلامی در این مورد کارهایی انجام داده است. در بررسی‌هایمان متوجه شدیم اقدامات این سازمان تنها لایه‌های اولیه انتخاب را در نظر می‌گیرد. در نتیجه، برای آن که این سامانه تنها در حد سایت نباشد، دو ساختار حضوری واسطه‌های ازدواج و مشاوره را اضافه کردیم. علاوه بر مشاوره‌های حضوری، قرار است مراکز مشاوره‌ای برای شناسایی شخصیت و مشاوره بعد از ازدواج راه‌اندازی شود.

به‌طور حتم، حلقه ما به این شکل کامل می‌شود. به این معنی که بسته پیشنهادی ما شامل سامانه ثبت نام، انتخاب اولیه، ساختار واسطه‌ها، ساختار مشاوران حضوری و مراکز مشاوره تخصصی می‌شود. البته، مهم‌ترین دغدغه ما درحال حاضر این است که بسته مورد نظر سهل و ارزان باشد. برای سهل و آسان بودن دسترسی به این سامانه و برخورداری از امکانات آن، معاونت سامان دهی جوانان تمام تلاش خود را می‌کند. برای ارزان بودن نیز نیاز به حمایت دولت و پرداخت یارانه داریم. من فکر می‌کنم اگر تمامی این موارد به درستی درکنار هم قرار بگیرد، شاهد استقبال خوب مردم خواهیم بود.