چرا یک طلاق خوب، برای بچهها بهتر از یک تأهل بد است؟
همه
می دونیم که تحقیقات زیادی نشون دادن که طلاق، تجربه سختی رو برای بچه ها
رقم می زنه، ولی به عنوان یک وکیل سابق طلاق و حقوقدان با خانوادههای
زیادی در زمان طلاق و بعدش در ارتباط بودم و شاهد خانوادههایی بودم که فقط
به خاطر بچهها به زندگی مشترک ادامه دادن. وقتشه که یه نفر بایسته و
حقیقت رو بگه: گرچه کسی شک نداره که طلاق برای بچهها سخته، اما به مراتب
بهتر از این که بچهها توی یک ازدواج توأم با خشونت، اهانت، خشم و نارضایتی
عمیق بزرگ بشن.
وقتی
والدین در یک ازدواج بد باقی می مونن، بچهها دور بیپایان مواجهه با
اختلافات، خشم، غم و حتی نفرت گرفتار میشن. ازدواج بدی که به خاطر بچهها
حفظ شده، مثل زخم بازی است که مدام بهش آسیب جدید وارد میشه و بزرگ شدن در
محیطی که عشقی در اون نیست، آسیب دائمی به کودکان خواهد زد.
در چنین شرایطی، طلاق مزایای زیر رو برای بچهها داره:
1. دو خانه که در هیچ کدوم دعواهای دائمی نیست، بهتر از یک خانه پر از دعواست.
بله،
این خیلی عالی نیست که دو خانه داشته باشین، ولی این بهتر شرایطی است که
بچهها هر روز باید شرایط پرتنش یک خانهی پردرگیری رو مدیریت کنن.
2. شرایط عاطفی آرام تر
شرایط
در چند ماه منتهی به طلاق پیچیده میشن، ولی بعد از عبور از دوران گذار،
همه به شرایط "نرمال جدید" عادت می کنن و کودکان مجبور نیستن هر روز بر موج
احساسات منفی والدینشون سوار باشن.
3. بچهها یادمی گیرن که توافق کردن مهمه
وقتی
بچهها ببینن پدر و مادرشون شرایط طلاق و مراقبت از فرزندان رو به درستی
مدیریت می کنن، بچهها این به اهمیت این موضوع بیشتر پی می برن. والدینی که
سختی طلاق رو تحمل می کنن تا راه حلی بهتر از دعوای دائمی پیدا کنن، به
بچههاشون این آموزش رو میدن که میشه سختیها رو برای ساختن آیندهای روشن
تر تحمل کرد.
4. والدینی که شادی شخصی رو انتخاب می کنن، همین رو به بچههاشونم آموزش میدن.
گرچه
اولویت دادن به فرزندان به عنوان ارزشی طلایی برای والدین معرفی میشه،
تصمیم بر این که به شادی شخصیتون اولویت بدین، پیام مهمی به بچهها میده.
این بهشون آموزش میده که هر شخصی لایق شادی است و شادی یکی از مهم ترین
عوامل در تصمیمگیری برای مسیر زندگیمونه.