دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های تغذیه

دانستنی های تغذیه


 خربزه پیش از غذا ، شکم را کاملاً می‌شوید و بیماری را از ریشه می‌کَند.


 مگس و پشه روی گل آفتابگردان نمی نشینند.


افرادی که آب یخ می خورند، بیشتر عصبانی می شوند.
با کاهش مصرف آب یخ به سلامت کبد و اعصاب خود کمک کنید.

وجود رگه های سفید در برخی گوجه فرنگی های موجود در بازار نشانه نیترات و باقی مانده سموم کودهاست که باعث سرطان می شود.

سالم ترین دندان ها را اعراب عربستان دارند، زیرا آن ها به جای مسواک های پلاستیکی ازچوب درخت مسواک برای تمیزکردن دندان ها استفاده می کنند.

سلامتی

لیمو ترش محصولی معجزه گر در نابودی سلول های سرطانی است و 10000 بار قوی تر از شیمی درمانی عمل می کند.

در موز یک ماده شیمیایی وجود دارد که می تواند شخص را خوشحال کند. عملکرد این ماده شبیه به داروهای ضد افسردگی است.

خوردن روزانه ۴۲گرم بادام باعث لاغر شدن پاها آب شدن چربی دور شکم وباریک شدن کمر می شود .

اگر برگ های آفتابگردان را آتش بزنید، همه حشرات، موش و قورباغه از محل فرار می کنند.

سلامتی

آلبالو تصفیه کننده خون و ضد التهاب و ضد دردهای بدن،آرامش اعصاب و سلاحی در برابر سرطان می باشد.

خوردن کمی نمک قبل از غذا باعث درمان هفتاد درد از جمله دندان درد ،دل درد ،گلو درد و پیسی می شود.

برای فراموش کردن آهنگی که در ذهنتان گیر کرده آدامس بجوید.

انجیر برای آن هایی که قند خونشان پایین می آید و یک دفعه احساس ضعف می کنند مناسب است، زیرا قند آن به سرعت در روده کوچک جذب می شود.

هنگام سردرد به جای مصرف و اعتیاد به آسپرین و سایر داروهای شیمیایی، روزانه 10 تا 20 گیلاس بخورید! چرا که سالم و موثر است!

 یکی از عوامل بسیار مهم بی خوابی استفاده بیش از حد از قند و شکر می باشد.

اندازه پا در صبح و شب فرق می کند. صبح ها کفش نخرید!
در پایان روز پا به بزرگ ترین اندازه خود می‌رسد؛ برای همین برای خرید یک کفش مناسب، ساعات اولیه صبح را انتخاب نکنید.

 پروتئین موجود در تخم مرغ باعث سوختن چربی های شکمی می شود.

گاز موجود در نوشابه، سبب پوکی استخوان و اسید فسفریک آن، موجب
نرمی استخوان می شود یک عدد نوشابه به اندازه شش بشقاب برنج چاق کننده است.

زانو درد دارید؟
 پای مرغ بخورید ، پای مرغ سرشار از مواد عالی غضروف ساز می باشد.
توجه       توجه
درمان قطعی مرض قند
توسط یک طبیب در بلوچستان
 درمان قطعی مرض قند پیدا شده
کسانی که مرض قند دارند با خوردن این داروی گیاهی ساده مرض قند خود را به حد نرمال برسانید .

ما برای رضایت خدا این دارو را به همه مردم اعلام می کنیم تا کسانی که مبتلا به مرض قند هستند، ان شا الله سلامتی حاصل فرمایند.

خب الان معرفی دارو و طرز استفاده آن؛

(برگ) میوه انبه را خشک کنید و آسیاب کنید و در دو وعده صبح و شب با آب بخورید .
 
سبحان الله کی باورش میشه؟  به همین سادگی مرض قند را کاهش دهید.

این درمان قطعی و صددرصدی بوده و بااطمینان خاطر انجام دهید.

لطفا این پیام را به همه مردم اعلام کنید تا در این کار انسان دوستانه شریک باشید و کسانی که از آمپول انسولین رنج می برند، نجات یابند.


#بزن_رولینک

واژه های پارسی در پاکستان

واژه های پارسی در پاکستان


در پاکستان نام های خیابان‌ها و محلات اغلب فارسی و صورت اصیل کلمات قدیم است.

خیابان های بزرگ دو طرفه را شاهراه می‌نامند، همان که ما امروز «اتوبان» می‌گوییم!

بنده برای نمونه و محض تفریح دوستان، چند جمله و عبارت فارسی را که در آنجاها به کار می‌برند و واقعا برای ما تازگی دارد، در اینجا ذکر می‌کنم که ببینید زبان فارسی در زبان اردو چه موقعیتی دارد.

 نخستین چیزی که در سر بعضی کوچه‌ها می‌بینید، تابلوهای رانندگی است.
در ایران اداره‌ی راهنمایی و رانندگی بر سر کوچه‌ای که نباید از آن اتومبیل بگذرد، می‌نویسد:« عبور ممنوع» و این هر دو کلمه عربی است، اما در پاکستان گمان می‌کنید تابلو چه باشد؟
«راه بند»‌!

تاکسی که مرا به قونسلگری ایران درکراچی می‌برد، کمی از قونسلگری گذشت، خواست به عقب برگردد،یکی از پشت سر به او فرمان می‌داد، در چنین مواقعی ما می‌گوییم:
عقب، عقب،عقب، خوب!

 اما آن پاکستانی می‌گفت: واپس، واپس،بس!

و این حرف ها در خیابانی زده شد که به « شاهراه ایران» موسوم است.

این مغازه‌هایی را که ما قنادی می‌گوییم( و معلوم نیست چگونه کلمه‌ی قند صیغه‌ی مبالغه و صفت شغلی قناد برایش پیدا شده و بعد محل آن را قنادی گفته اند؟)
آری این دکان ها را در آنجا «شیرین‌کده» نامند.

 آنچه ما هنگام مسافرت «اسباب و اثاثیه» می‌خوانیم، در آنجا «سامان» گویند.
 «سلام» البته در هر دو کشور «سلام» است. اما وقتی کسی به ما لطف می‌کند و چیزی می‌دهد یا محبتی ابراز می‌دارد، ما اگر خودمانی باشیم می‌گوییم: ممنونم، متشکرم، اگر فرنگی مآب باشیم، می‌گوییم «مرسی» ،اما در آنجا کوچک و بزرگ، همه در چنین موردی می‌گویند:« مهربانی»!

 آنچه ما شلوار گوییم، در آنجا «پاجامه» خوانده می‌شود.

 قطار سریع السیر را در آنجا«تیز خرام» می‌خوانند!

جالب ترین اصطلاح را در آنجا من برای «مادر زن» دیدم، آن ها این موجودی را که ما مرادف با دیو و غول آورده‌ایم، «خوش دامن» گفته‌اند. 

واقعا چقدر دلپذیر و زیباست.

از پاریز تا پاریس_محمدابراهیم باستانی پاریزی / چاپ ششم، ١٣٧٠/صص ١٣٣و ١٣٤

رمضان رفت و هنوز از رمضان تو نرستم*



رمضان رفت و هنوز از رمضان تو نرستم*
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

همه روزه داران حقیقی و بی‌نام نشان را امشب و فردا، که موسم فطر است و گشایش، به دعا فرا می خوانم تا  دعا کنند که «فطر جامعه ما» نیز  به زودی فرا برسد. دعا کنند که خداوند کریم به برکت رمضان و حلول فطر، اندکی از خودمحوری‌های مقامات سیاسی ما را آب کند. 

دعا کنند تا آنان گامی چند از برج عاج خویش پایین بیایند و با مردم همدلی کنند؛ و کبر سیاسی را از وجود خویش برانند؛ 

و به جای خط‌ و نشان کشیدن برای یکدیگر و همواره زبان خطابه گشودن و مردم را ندیدن و سخن آنان را نشنیدن، اندکی همنشین مردم شوند؛ 

و روزه خود را با آب‌های آلوده‌ی مردم بگشایند؛ و ریه‌هاشان را از هوای سنگین‌ شهر پر کنند؛ و دعای عیدشان را در بیمارستان های آکنده از بیمار و انباشته از اندوه ما بخوانند؛ 

و با شانزده هزار خانواده داغدار تصادفات رانندگی همدلی کنند؛ و دستی بر سر کودکان کار بکشند؛ و نانی به سفره میلیون‌ها جوان بیکار ببرند؛ 

و نگران ده‌ها هزار واحد تولیدی در حال احتضار و صدها هزار کارگر در انتظار اخراج باشند؛ 

و فکری برای غذا‌های آلوده و میوه های پر از سموم خطرناک ما بکنند؛ 

و اشکی برای دشت‌های تفتیده ایران نثار کنند؛ و دستی برای نجات منابع آبی رو به احتضار ایران از آستین به در آورند؛ 

و نگاهی به چشم نگران صدها هزار سپرده گذار نظام بانکی کنند که اگر اعتمادشان بلرزد، زلزله ای در نظام مالی ما به پا می کنند؛ 

و چاره ای برای میلیون ها بدهکار نظام بانکی کنند که به علت رکود، گروگان نظام بانکی شده اند و هر چه می اندوزند باید برای بهره وام‌های شان بپردازند؛ 

و به فکر راهکاری برای رهایی ده ها هزار زندانی نامقصر باشند که به خاطر تحریم و خطاهای سیاسی مقامات ما گرفتار رکود درازدامنه ای شده اند که آن ها را از پرداخت دیون شان ناتوان کرده است؛  

و برای ۱۶ میلیون پرونده دستگاه قضایی که دست کم ۳۲ میلیون خانواده ایرانی را درگیر خود کرده است، چاره ای بیندیشند؛ 

و عزمی برای ایجاد راهکارهای قانونی تجربه شده برای حل معضلات جنسی جامعه ما بکنند؛ 

و به معتادان به مثابه بیمار و نه مجرم بنگرند و برای رهایی و اشتغال پایدار آن ها راهی بیابند؛ 

و برای پایان دادن به قاچاق سازمان‌یافته که بلای تولید ما شده است، بسیج شوند؛ 

و به یازده میلیون جمعیت حاشیه نشین شهری ما به عنوان تهدیدی که در زمان خودش به بمبی خطرناک تبدیل خواهد شد، بنگرند؛ 

و تبعیض قومیتی و مذهبی را که بلای یک پارچگی و همبستگی ملی ما شده است، پایان دهند؛ 

و نگرانی‌هایشان را از پس‌روی روسری زنان به سوی پیش‌روی ریا و نفاق و فساد معطوف کنند؛ 

و به جای دمیدن بر تنور شکاف‌های فکری و تضادهای سیاسی و گسل‌های اجتماعی، راهکاری برای ایجاد همدلی و آشتی ملی و عفو عمومی پیدا کنند؛ 

و افق‌ها را روشن کنند تا هر ساله صدها هزار جوان تحصیل‌کرده ما عزم فرار از وطن نکنند؛ 

و درها را بگشایند تا میلیون‌ها ایرانی صاحب سرمایه‌ی علمی و اقتصادی، عزم وطن کنند و در عبور از بحران‌ها به یاری ما بشتابند؛ 

و سعه صدرشان را بالا ببرند تا نهادهای مدنی،  نخبگان سیاسی و همه گروه های اجتماعی به کمک‌شان بیایند تا با یاری هم راهکاری جمعی برای برون شدن از بحران‌های اجتماعی بیابیم؛ 

و مهم تر از همه، برای رهایی از تله اقتصادی که در آن گرفتار شده ایم و روز به روز خطرناک تر می شود، چاره ای بیندیشیم.

شهر خالی است ز عشاق بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند؟

روزه داران، فطرتان مبارک باد
۴ تیر ۱۳۹۶/ ۳۰ رمضان ۱۴۳۸
محسن رنانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* مصرع اول غزلی است که در جوانی سروده‌ام با این مطلع:
رمضان رفت و هنوز از رمضان تو نرستم
همه در شادی عیدند و من افسرده دل استم

https://telegram.me/joinchat/CnaZwjxLWp3MaLHg4kYHHQ

حسرت های سالمندان


حسرت های سالمندان

یک پرستار استرالیایی بعد از پنج سال تحقیق در خانه های سالمندان، بزرگ ترین حسرت های آدم های در حال مرگ را جمع کرده و پنج حسرت را که بین بیشتر آن ها
مشترک بوده را منتشر کرده است...!
حسرت اول؛

کاش به خانواده ام بیشتر محبت می کردم !خصوصا پدر و مادرم !
حسرت دوم؛

کاش این قدر سخت کار نمی کردم !
حسرت سوم؛

کاش شجاعتش را داشتم که احساساتم را با صدای بلند فریاد می زدم! 

حسرت چهارم؛
کاش رابطه هایی که با دوستانم داشتم را حفظ می کردم !

حسرت پنجم؛
کاش شادتر بودم و لحظات بیشتری را می خندیدم ...!



@Drvosoughchanel