دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

ساده‌ترین و ضروری‌ترین مسائل زندگی را به ما یاد ندادند!!!

ساده‌ترین و ضروری‌ترین مسائل زندگی را به ما یاد ندادند!!!

کجا به ما آموختند که چگونه نفس بکشیم، چگونه اضطراب را از خود دور کنیم، موفقیت چیست، ازدواج برای حل چه مشکلی است، در مواجهه با مخالف چگونه رفتار کنیم...؟

در کودکی به ما آموختند که چموش نباشیم، اما پرسشگری و آزاداندیشی و شیوه‌های نقد را به ما نیاموختند.
داگلاس سیسیل نورث، اقتصاددان آمریکایی و برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳ می‌گوید: 

«اگر می‌خواهید بدانید کشوری توسعه می‌یابد یا نه، سراغ صنایع و کارخانه‌های آن کشور نروید. این ها را به‌ راحتی می‌توان خرید یا دزدید یا کپی کرد. می‌توان نفت فروخت و همۀ این ها را وارد کرد. برای این که بتوانید آیندۀ کشوری را پیش‌بینی کنید، بروید در دبستان‌ها؛ ببینید آنجا چگونه بچه‌ها را آموزش می‌دهند. مهم نیست چه چیزی آموزش می‌دهند؛ ببینید چگونه آموزش می‌دهند. اگر کودکانشان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظم‌پذیر، خطر‌پذیر، اهل گفتگو و تعامل و برخوردار از روحیۀ مشارکت جمعی و همکاری گروهی تربیت می‌کنند، مطمئن باشید که آن کشور در چند قدمی توسعۀ پایدار و گسترده است.»

از «نفس کشیدن» تا «سفر کردن» تا «مهرورزی» به آموزش نیاز دارد.

بخشی از سلامت روحی و جسمی ما در گرو «تنفس صحیح» است. آیا باید در جوانی یا میان سالی یا حتی پیری، گذرمان به یوگا بیفتد تا بفهمیم تنفس انواعی دارد و شکل صحیح آن چگونه است و چقدر مهم است؟!
به ما حتی نگاه کردن را نیاموختند. هیچ چیز به اندازۀ «نگاه» نیاز به آموزش و تربیت ندارد. کسی که بلد است چطور ببیند، در دنیایی دیگر زندگی می‌کند؛ دنیایی که بویی از آن به مشام بینندگان ناشی نرسیده است.

هزار کیلومتر، از شهری به شهری دیگر می‌رویم و وقتی به خانه برمی‌گردیم، چند خط نمی‌توانیم دربارۀ آنچه دیده‌ایم بنویسیم. چرا؟

چون در واقع «ندیده‌ایم». همه چیز از جلو چشم ما گذشته است؛ مانند نسیمی که بر آهن وزیده است. اگر حرف مولوی درست باشد که :
«فرع دید آمد عمل بی‌هیچ شک 

پس نباشد مردم الا مردمک»،
باید بپذیریم که آدمیت ما به اندازۀ مهارت ما در «نگاه» است.

جان راسکین، آموزگار بزرگ نگاه، در قرن نوزدهم می‌گفت:
«اگر دست من بود، درس طراحی را در همۀ مدارس جهان اجباری می‌کردم تا بچه‌ها قبل از این که به نگاه‌های سرسری عادت کنند، درست نگاه کردن به اشیا را بیاموزند.»
می‌گفت: «کسی که به کلاس‌های طراحی می‌رود تا مجبور شود به طبیعت و پیرامون خود، بهتر و دقیق‌تر نگاه کند، هنرمندتر است از کسی که به طبیعت می‌رود تا در طراحی پیشرفت کند.»
(آلن دو باتن، هنر سیر و سفر، ص 269)

اگر در خانه یا مدرسه، یاد گرفته بودیم که چطور نگاه کنیم، چطور بشنویم و چطور بیندیشیم، انسانی دیگر بودیم. انسانی که نمی‌‌تواند از چشم و گوش و زبان خود درست استفاده کند، پا از غار بدویت بیرون نگذاشته است؛ اگرچه نقاشی‌های غارنشینان نشان می‌دهد که آنان با «نگاه» بیگانه نبودند.

من پدرانی را می‌شناسم که در آتش محبت فرزندانشان می‌سوزند و برای رفاه و آسایش آنان سر از پا نمی‌شناسند، اما تا دهۀ هفتاد یا هشتاد عمرشان ندانستند که فرزندانشان بیش از خانه و ماشین، به آغوش گرم او نیاز دارند و او باید آنان را لمس می‌کرد و می‌بوسید و دست محبت بر سر و روی آنان می‌کشید. بسیارند پدرانی که نمی‌دانند اگر همۀ دنیا را برای دخترشان فراهم کنند، به اندازۀ یک‌بار در آغوش گرفتن او و بوسیدن روی او، به او آرامش و اعتماد به نفس نمی‌دهد.

در جامعه‌ای که از در و دیوار آن، سخن از حق و باطل می‌بارد، کسی به ما یاد نداد که چگونه از حق خود دفاع کنیم یا چگونه حق دیگران را مراعات کنیم و مسئلۀ «حق و باطل» را به حقوق افراد گره نزنیم.
عجایب را در آسمان‌ها می‌جوییم، ولی یک‌بار به شاخۀ درختی که جلو خانۀ ما مظلومانه قد کشیده است، خیره نشده‌ایم.
نگاه کردن، شنیدن، گفتن، نفس کشیدن، راه رفتن، خوابیدن، سفر کردن، بازی، تفریح، مهرورزی، عاشقی، زناشویی و اعتراض، بیشتر از املا و انشا نیاز به معلم و آموزش دارند.

فواید عرق کاسنی

فواید عرق کاسنی


کاسنی یکی از گیاهان دارویی موثر است که در انواع مختلف در طبیعت وجود داشته و همه اجزای آن خواصی بسیار مفید برای بدن دارد، البته اگر به‌ اعتدال مصرف شود. کاسنی و عرق کاسنی، از دیرباز در میان ایرانیان جایگاه و منزلتی خاص داشته و همه مادربزرگ‌ها، در میان تمام شیشه‌های عطر و ادویه در مطبخ خانه‌هایشان، یک قرابه کوچک، عرق کاسنی را در کنار شاتره، گل گاوزبان، نعناع و ... نگه‌داری می‌کردند.
 
عطاران و صاحب‌نظران در حوزه گیاهان دارویی و طب سنتی، عرق کاسنی را سرد می‌دانند که از جمله فواید عرق کاسنی در از بین بردن حرارت و التهاب بدن، احساس رخوت و سستی، رنگ پریدگی و زردی چهره و خصوصاً تنبلی کبد است و اگر با دقت و مستمر استفاده شود، تاثیراتش قابل مشاهده است.
 
 
اضافه کردن کاسنی به سرکه‌ انگبین یا همان شربت سکنجبین در ایران امری متداول بوده و مردم از این خوراکی برای کاهو خوران بعدازظهرها، بهره می‌بردند.
 
 فواید عرق کاسنی برای کبد


کاسنی با تاثیراتش روی کبد، زمینه دفع صفرا از بدن را فراهم کرده و زردی را می‌زداید و بار کبد را سبک می‌کند، به همین دلیل مسکنی تاثیرگذار برای تب محسوب می‌شود.
 
کبد عضو سم زدای بدن بوده و بیش از ۵۰۰ کارکرد حیاتی دارد که تفکیک مواد مغذی از مواد زاید، سم زدایی، تجزیه مواد شیمیایی، انهدام میکروب ها، تنظیم هورمون‌ها، سوخت و ساز چربی‌ها، پروتئین‌ها و قندها، دفع اوره و ... از جمله وظایف کبد است.
 

از دیگر فواید عرق کاسنی این است که ملین و ادرارآور خوبی بوده و با خروج سموم از بدن التهاب بدن، تب‌های صفراوی، یرقان و زردی ناشی از گرمی را رفع، کیسه صفرا، کلیه و مثانه را از سنگ پاک، التهاب معده را برطرف، اسید کلریدریک معده را تحریک و اشتها را زیاد می‌کند.
 
هرچه این عرق تلخ تر باشد، فواید عرق کاسنی بیشتر است و در التیام امراض کبدی موثرتر است.
 
سایر فواید عرق کاسنی


 عرق کاسنی برای مبتلایان به نقرس و هپاتیت مفید است. ایمنی در برابر بیماری‌های عفونی از دیگر خواص عرق کاسنی است.
 
این عرق سرشار از ویتامین C بوده و نوع وحشی آن فسفر و آهن گیاهی دارد.
 
عرق کاسنی بهترین دارو برای افزایش نیروی جنسی است. که این یکی از خواص عرق کاسنی برای مردان است.
 
دیگر خاصیت عرق کاسنی این است که به دلیل آن که روی کبد اثری نیکو دارد، این عضو می‌تواند به تنظیم هورمون‌ها پرداخته و در افزایش قدرت باروری نطفه و تنظیم و تقسیم کروموزوم‌های نر و ماده تاثیرگذار باشد.
 
مصرف عرق کاسنی در درمان فشار خون، تقویت معده، کبد، کلیه، درمان ضعف اعصاب و همچنین رفع عطش بسیار مناسب است.



https://telegram.me/joinchat/COXkewKnnipUgQ52zCpciA

اگر این نشانه‌ها را دارید، خودشیفته هستید

اگر این نشانه‌ها را دارید، خودشیفته هستید

 
بزرگ نمایی :  

خبرگزاری آریا-

برخی از رفتارها و خصوصیات اخلاقی نشان می‌دهد فرد، خودشیفته است و خودشیفتگی نوعی صفت منفی به حساب می‌آید که باعث می‌شود فرد اعتماد به نفسی کاذب و بیش از حد طبیعی پیدا کند.
 
اگر این نشانه‌ها را دارید، خودشیفته هستید

شاید شما نیز در زندگی خود با افرادی روبه‌رو شده باشید که مدام از خود صحبت می‌کنند و دغدغه آن‌ها ظاهر و بحث‌های مربوط به خودشان است. 

این گونه افراد معمولا به فردی به جز خود توجه چندانی نمی‌کنند و حس همدردی کمی نسبت به سایر افراد دارند.

در واقع خودشیفتگی نوعی اختلال روانی محسوب می‌شود که می‌تواند روابط افراد، شغل، تحصیل، اوضاع مالی و رویکرد اجتماعی آن‌ها را تحت‌الشعاع قرار دهد.
-
خودشیفتگی یا نارسیستی به این معنا است که فرد بیش از حد خود را دوست داشته باشد و همین امر باعث می‌شود تنها منافع خود را در نظر بگیرد و خودخواه شود.

با افزایش مشارکت در دنیای مجازی و افزایش شبکه‌های اجتماعی خودشیفتگی نیز میان افراد نسبت به قبل افزایش یافته است. این افراد مدام در جستجوی تصدیق حرف خود یا تشویق و تحسین اطرافیان هستند و هیچ گونه انتقادی را راجع به خود نمی‌پذیرند و در مقابل آن جبهه می‌گیرند.

افراد نارسیست در شبکه‌های اجتماعی مدام از خود تصاویر مختلف در حالات مختلف منتشر می‌کنند و در جستجوی تایید افراد و ابراز علاقه آن‌ها نسبت به تصاویر خود هستند. این افراد در بیشتر مواقع صحبت یا مکامله افراد دیگر را قطع می‌کند و راجع به خود یا علاقه‌شان صحبت می‌کنند و به موضوعاتی که باب میلشان نیست یا راجع به آن‌ها نیست گوش نمی‌دهند و از این طریق ممکن است به افراد دیگر بی‌احترامی کنند. این گونه افراد بیشتر وقت خود را صرف توجه به ظاهر و تجملات می‌کنند و دغدغه‌های مادی فراوانی دارند.

گاهی پروانه ها هم …

گاهی پروانه ها هم …

 

گاه می رویم تا برسیم.کجایش را نمی دانیم.فقط می رویم تا برسیم
 
 
بی خبر از آن که همیشه رفتن راه رسیدن نیست.
 گاه برای رسیدن باید نرفت.باید ایستاد و نگریست
باید دید. شاید رسیده ای و ادامه دادن فقط دورت می کند
باید ایستاد و نگریست به مسیر طی شده


 
گاه رسیده ای و نمی دانی
و گاه در ابتدای راهی و گمان می کنی رسیده ای
مهم رسیدن نیست.مهم آغاز است
 که گاهی هیچ وقت نمی شود
 و گاهی می شود بدون خواست تو


 
پدرم می گفت تصمیم نگیر.اگر گرفتی شروع را به تاخیر انداختن
 نرسیدن است
اما
گاهی  آغاز نکردن یک مسیر بهترین راه رسیدن است
 

گاه حتی  لازم است  بعد از نمازت فکر کنی  و ببینی پشت سر
اعتقادت چه می بینی ترس یا حقیقت؟


 
 
گاهی هم درختی، گلی را آب بدهی، حیوانی را نوازش کنی
 غذا بدهی ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه؟


 

یا پای کامپیوترت نباشی، گوگل و ایمیل و فلان را بی‌خیال شوی
 با خانواده ات دور هم بنشینید ، یا گوش به درد دل رفیقت بدهی و
 ببینی زندگی فقط همین آهن‌پاره‌ برقی است یا نه؟


شاید هم  بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج تا ببینی
 در تقسیم عشق در نهایت تو برنده ای یا بازنده؟


 

لازم است گاهی عیسی باشی
ایوب باشی
 انسان باشی ببینی می‌شود یا نه؟
 

و بالاخره لازم است گاهی از خود بیرون آمده و
 از فاصله ای دورتر به خودت بنگری و از خود بپرسی که
 سال ها سپری شد تا آن شوم که اکنون هستم، آیا ارزشش را داشت؟
 

سپس کم کم یاد می گیری

که حتی نور خورشید هم می سوزاند، اگر زیاد آفتاب بگیری

باید باغ خودت را پرورش دهی به جای این که

منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.

یاد می گیری که می توانی تحمل کنی

که محکم باشی پای هر خداحافظی


 
 

و یاد می گیری که خیلی می ارزی
 
 
 
زیرا گاهی پروانه ها هم به اشتباه عاشق می شوند
 و به جای شمع ، گرد چراغ های بی احساس خیابان می میرند

پست های مرتبط با این موضوع در موفقیت :

  1. زیبایی …
  2. حضور شاد پروانه‌ها در دنیای حیوانات و طبیعت
  3. سخن دل …

دموکراسی «فقهی» نمی‌شود

محمد مجتهد شبستری: 

 

دموکراسی «فقهی» نمی‌شود

پس از آن که تئوری و عملیات فرقه داعش یک بحران پنهان و مزمن در تفکر فقهی سیاسی را آشکار ساخته است، بعضی از صاحب نظران می‌کوشند نشان دهند که فقه سیاسی یک «نوع دموکراتیک» هم دارد. کار این دوستان این است که دموکراسی را به فقهی و غیرفقهی (سکولار) تقسیم می‌کنند. در نظر آنان دموکراسی فقهی آن است که یک فقیه به وجود آمدن یک نظام حکومتی را بر مبنای آرای مردم مشروع تلقی کند یا آن را لازم برشمرد و مانند این‌ها. 

آن ها از بعضی فقیهان نام می‌برند و می‌گویند آرای آنان چنین بوده است و آن فقیهان دموکراسی را پذیرفته اند. بر اساس همین تحلیل‌ها اخیراً دمیدن در کوره تولید فقه سیاسی و خواستن پویایی بیشتر آن در پاره ای از نشریات کشور ما رواج مجدد یافته است.

صاحب این قلم به آن عزیزان می‌گوید آن فقیهان که شما به آرای آنان استناد می‌کنید، در آثار خود صریحا گفته اند هدف از به پا کردن حکومت، اجرای احکام اسلام است و اصرار نموده اند که احکام جزائی، قضائی، مدنی، اقتصادی و سایر احکام اجتماعیه موجود در فقه اسلامی باید به وسیله حکومت در جامعه اجراء شود و هر گونه قانون گذاری باید از شریعت تخلف نکند. آنان همه این الزام‌ها را وارد قانون اساسی ما کرده اند و حتی مشروعیت دینی همین قانون اساسی را نیز به اجازه و تنفیض ولی فقیه منوط دانسته اند!  من از شما عزیزان می‌پرسم این چگونه دموکراسی‌ای است که به وجود آمدن نظام سیاسی را به آرای مردم مربوط می‌کند؛ ولی زندگی سیاسی مردم را، سیاست ورزی سیاستمداران را، قانونگذاری را، اقتصاد را، فرهنگ و هنر را و خیلی از حوزه‌های دیگر را ملزم به عدم تخلف از احکام فقهی می‌کند.

دوستان من بنا به هر تعریف قابل قبول که از دموکراسی به عمل آمده نظریه سیاسی آن فقیهان «دموکراسی» نیست. هر اسم دیگری می‌خواهید روی آن ها بگذارید، اما آن را دموکراتیک ننامید.

در آغاز مشروطه شیخ فضل الله نوری گفت «مشروطه مشروعه نمی‌شود». او درست می‌گفت. مشروطه مبانی دیگری دارد که با مبانی فقه سازگار نیست. امروز همه باید بگوییم هوشیار باشید که اگر دموکراسی می‌خواهید، «دموکراسی فقهی نمی‌شود». دموکراسی فقط رای دادن نیست!

1393/12/24
....
https://telegram.me/roshanfekridini.