آیا کسی بهتر از ما پیدا می شود؟!!
کریستف
آندره، روان شناس فرانسوی با ارائه تحقیقاتی در زمینۀ روان شناسی اجتماعی
نشان میدهد که اکثر مردم در هر زمینهای خود را کمی بالاتر از حد متوسط
تصور میکنند. مثلاً ما معمولاً خود را کمی کارآمدتر و با هوشتر از دیگران
میدانیم یا خود را خوشسلیقهتر و… از سایرین تصور میکنیم.
این نویسنده از مجموع تحقیقات خود نتیجه میگیرد که « ۶٧ تا ٩۶ در صد از
مردم در قیاس با همردیف هایشان خود را بالاتر از آنچه که هستند بر آورد
میکنند، و این کار بهطور ناخود آگاه و در بیخبری محض از خود انجام
میگیرد».
صرف
نظر از تواناییهای حرفهای یا سلیقه میتوان گفت ما در موارد اخلاقی نیز
در مقایسه با دیگران خصوصیات بهتری را بهخود نسبت میدهیم. ممکن است در
مورد قیافه یا سطح فکر و معلومات و یا هوش و استعداد، خود را بالاتر از
دیگران نبینیم، ولی بهندرت پیش میآید که از نظر اخلاقی خود را زیر سوال
ببریم. ما از نظر اخلاق، خود را بدون نقص نمیدانیم، اما ذهناً تصور
میکنیم که رفتارمان به مراتب از دیگران بهتر است. اگر جامعه را به دو گروه
«خوب» و «سایر مردم» تقسیم کنیم. به احتمال زیاد اکثر ما خود را در دسته
اول قرار میدهیم.
«بزرگ ترین عیب شما چیست؟»
این سوالی است که معمولا خبرنگاران از افراد معروف میپرسند. آمار نشان میدهد از هر چهار نفر، سه نفر از آن ها جواب می دهند:
«به من میگویند بیش از حد کمالگرا هستم، واقعا هم وقتی کاری را شروع میکنم ،میخواهم بیعیب باشد و سنگ تمام میگذارم» ؛
«با مردم رو راست و صادق هستم و این موضوع همیشه برایم باعث درد سر بوده است»؛
«پول در دستم نمیماند، موقع خرج کردن، اصلا حساب و کتاب نمیکنم.» ؛ «شکمو هستم، وقتی شیرینی میبینم نمیتوانم از خوردن خودداری کنم».
به عبارت دیگر عیوبی را به خودمان نسبت میدهیم که واقعا عیب نیستند، بلکه خصوصیاتی مردم پسند هستند که نه تنها نقص محسوب نمیشوند، بلکه نمایانگر یک شخصیت قوی، بلند پرواز، زنده و سخاوتمند هستند. هیچ کس نمیگوید من خسیس، ضعیف و ترسو، تملق گو، حسود، تنگ نظر، کینه توز، شهوتران و غیره هستم یا آنقدر قدرت و پول را دوست دارم که حاضرم به خاطر آن دست به هرکاری بزنم. هیچ کس نمیگوید من خیالباف و سطحی یا ریاکار و دروغگو، قشری، انعطاف ناپذیر، متعصب خشک، بیرحم، سنگدل و یا در مقابل رنج و ناراحتی دیگران بی تفاوت هستم و غیره.
اگر افراد معروف چنین عیوبی را به خود نسبت نمیدهند، تنها به این خاطر
نیست که مشاورشان به آن ها توصیه کرده است، بلکه آن ها هم مثل دیگران چنین
عیوب بزرگی را جزء شخصیت خود به حساب نمیآورند.
پس
ما با دو مورد متناقض روبه رو هستیم: از یک سو هیچ کدام معتقد به داشتن
این عیوب بزرگ نیستیم و از سوی دیگر بروز آن ها را در خارج از خود یعنی در
دیگران به طور واضح مشاهده میکنیم.
اکثر ما معتقدیم که اجتماع امروز از نظر اخلاقی دچار «انحطاط بزرگی» شده و با این حال خود را جزء اقلیتی که در این طبقه نیستند، محسوب میکنیم.
از دو حال خارج نیست :
یا عیوب و نقایصی که در فوق ذکر شد، وجود ندارد ( یا به ندرت و به طور سطحی در بعضیها بروز میکند) که در این صورت ما در دنیایی تقریباً کامل زندگی میکنیم،
و یا هر یک از ما برخلاف باوری که از خود داریم، مبتلا به این عیوب هستیم و از خود و انگیزههای واقعیمان بیخبریم.
اگر
کمی دقیق شویم جواب این سؤال را در نحوه برداشتی که از اخلاق داریم،
مییابیم. با این که در دنیای امروز اخلاقیات بحثی ظاهراً کهنه و حتی در
تضاد با مفاهیم روز تلقی میشود (در این زمان افرادی را که در مورد اخلاق
صحبت میکنند، رد میکنیم و حرفهایش را کهنه میپنداریم)، اما هیچ کس منکر
اصول اخلاق نیست. از نظر تئوری قبول داریم که نباید به کسی بد کرد یا به
جای آزار رساندن به یکدیگر بهتر است به یکدیگر کمک کنیم. اما در عمل،
معمولا به اصول اخلاقی توجه نمیکنیم. با این که زندگی روزمره همواره مملو
از موقعیتهایی برای عمل به اخلاق است، اما به راحتی از کنار این موقعیتها
میگذریم. برای درک این موضوع کافی است به خود نگاه کنیم. اول به رفتارمان
و بعد به سیل افکار و احساساتی که دائم از ذهنمان میگذرد: تحقیر دیگران،
خودخواهی و راحت طلبی، بدگویی کردن، بیتفاوت بودن نسبت به موقعیت دیگران،
خوشحال شدن از شکست دیگران، حسادت، کینه و
تمایلات
غیر اخلاقی بسیاری از روان ما میگذرد و این فرصت در اختیار ماست که با
عمل به اصول اخلاقی علیه این تمایلات ایستادگی کنیم. شاید گفته شود این ها
کارهای کوچکی است. شاید هم این طور باشد، ولی همین کارهای کوچک وقتی به طور
مداوم تکرار شود، ارتباطمان را با دیگران تغییر میدهد و مقاومت جدی در ما
ایجاد میکند.
Www.Iranakhlagh.nipc.ir
Www.petrohagh.com