دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

نشانه‌های عدم بلوغ روانی



1 – فرد برای کسب احساس امنیت، به فرد دیگری که او را واجد قدرت می پندارد، وابسته می شود و تا حدی غیرقابل تصور به او می چسبد. در این حالت شخص یا فرد وابسته حتی خودانگاره اش را (تصویر و برداشتی که از خود دارد) از فردی که به او وابسته است، می گیرد.

2 – در عمل اعتماد به نفس و عزت نفس ندارد.

3 – عواطف و اخلاق را فقط بر اساس خواسته های خود معنا می کند.

4 – در روابط خود همواره دریافت کننده عشق، خدمات و توجه دیگران است.

5 – مرزها را در هیچ رابطه ای رعایت نمی کند؛ به همین دلیل دیگران به او اعتماد نمی کنند یا اعتمادشان را به او از دست می دهند.

6 – در بیشتر موارد نیازمند کسی (یا چیزی) است که از او حمایت کند.

7 – چنین فردی هیچ تسلطی بر تکانه های عاطفی و احساسی خود ندارد. او چنان در بند غریزه و احساسات خود است که هیچ مانعی برای انجام اعمال خلاف عرف یا منطق پیش رو نمی بیند.

8 – جسارت تجربه کردن و تغییر کردن را ندارد. به شدت ترسو است و از هر مسیر جدیدی که در زندگی اش گشوده شود، می گریزد.

9 – دچار ترس های ذهنی متعدد است؛ ازجمله ترس از اشتباه کردن، ترس از شکست، ترس از قضاوت دیگران، ترس از پرخاش و ترس از طردشدن.

10 – تحمل شکست را ندارد و در برابر هر شکست کوچکی دچار ناامیدی و بی انگیزگی و افسردگی می شود.

11 – به جای واقعیت با تخیلات خود زندگی می کند؛ چون توان رویارویی با واقعیت ها و اداره کردن امور ار در خود نمی بیند.

12 – وجدان اخلاقی اش در مقابل ناکامی های زندگی که اغلب آن ها را شکست تلقی می کند، دچار پسروی می شود و بعید نیست بزهکار شود.

13 – همیشه نیازمند قهرمان و اسطوره ای است که به آن درآویزد.

14 – تصویری که از خود در ذهن دارد یا خودشیفتگی کامل است یا بی ارزشی و حقارت. حد وسطی وجود ندارد و او تصویر واقعی خود را نمی بیند.

15 – چنین فردی طیف نمی شناسد. همه پدیده ها یا سفید هستند یا سیاه؛ یا بد هستند یا خوب. باز هم حد وسطی وجود ندارد.

16 – توانایی همدلی با دیگران را ندارد و نمی تواند خود را در موقعیت های عاطفی دیگران قرار دهد و حال و هوای آن ها را درک کند.

17 – نمی تواند به حرف دیگران گوش کند و اغلب در پی گفتن است. او نحوه مکالمه صحیح و برقرارکردن ارتباط شایسته را بلد نیست.

18 – از تفکر منطقی و نظام یافته عاجز است و همواره به جای عقل، از روی عاطفه و احساسش تصمیم می گیرد؛ یعنی اول تصمیم می گیرد، بعد برای تصمیمش دنبال توجیه عقلانی می گردد.

19 – بیشتر قضاوت هایش درمورد دیگران، فرافکنی احساسات ضمیر خودآگاهش محسوب می شود.

20 – مسوولیت اعمال خود را نمی پذیرد و به شدت از پذیرش مسوولیت می ترسد.

21 – در قبال خود و دیگران هیچ تعهدی را نمی پذیرد.

22 – در کارهایش نظم و پشتکار و تداوم وجود ندارد و هیچ شغل یا کاری را به انتها نمی رساند.

23 – شادی کودکانه را به رضایت بالغانه ترجیح می دهد.

24 – توانایی پذیرش انتقاد از خود را ندارد و برای توجیه بحران های زندگی اش همواره به دنبال مقصری غیر از خود می گردد.

25 – توانایی چالش – تطابق را ندارد و در رقابت های سازنده وارد نمی شود.

26 – یا در حسرت گذشته به سر می برد یا برای آینده نگران و از آن ناامید است. به طور کلی چنین فردی هرگز از زمان حال لذت نمی برد و نمی تواند در زمان حال زندگی کند.

27 – فاقد مهارت اجتماعی است یا در این زمینه بسیار ضعیف عمل می کند.

28 – قادر نیست از ابزارهای دفاعی «گذشت و ایثار» استفاده کند و نمی تواند دیگران را ببخشد یا از مال خود چیزی به دیگران ببخشد.

29 – احساسات رشدیافته ای مثل شرمندگی یا احساس گناه در او کم است؛ در عوض احساسات رشدنیافته ای مثل خودخواهی و خودپسندی در او زیاد است.

30 – در هیچ زمینه ای (نه کاری، نه اجتماعی و نه عاطفی) ثبات ندارد.

گردآوری: مجله اینترنتی زیگیل

منبع:تبیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد