دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

حضور قلب در نماز از دیدگاه عرفا و علما / بخش چهارم و پایانی

بخش چهارم

بخش هفتم: کتاب شامل دیدگاه علامه محقق مولى مهدى نراقى است که‏این چنین آغاز مى‏شود:

  نماز معجونى آسمانى و ترکیبى الهى است که از اجزاى بسیار،مرکب است، این اجزا در فضیلت و اهتمام به آن‏ها متفاوت‏اند.بعضى از آن‏ها به منزله روح است و بعضى به مثابه اعضاى رئیسه وبعضى در حکم دیگر اعضا.

انسان - مثلا- چون حقیقتى است مرکب از اجزاى معین، موجودى کامل نمى‏باشد، مگر به معناى باطنى که همان روح است و روح آن حضور قلب است. در ادامه به بیان شرایط و معانى باطنى که روح و حقیقت نمازاست پرداخته و آمده است:

  روشن است که امور مذکور حقیقت و روح نماز و نیز مقصود اصلى ازآن هستند. زیرا غرض اصلى از عبادات و طاعات، پالایش نفس و روشن و صافى کردن جان است، پس هر عملى که تاثیر آن در صفا دادن وشفاف ساختن دل بیشتر باشد، برتر است و شکى نیست که آن‏چه موجب صفا و جلاى نفس و تجرد و زدودگى آن از کدورت‏ها مى‏شود ،جز امور مذکور نیست و حرکات ظاهرى چندان مدخلیتى در صفاى آن‏ها ندارد، چگونه حضور قلب و خشوع، روح نماز نباشد و کمال نماز به بسته نباشد و حال آن که نمازگزار در نماز و دعاى خود در مقام مناجات‏با پروردگار است؟

در ادامه بحث مرحوم نراقى، احادیثى درباره حالات ائمه اطهارعلیهم السلام در نماز ذکر شده و پس از آن آمده است:

  با توجه به آن‏چه از کیفیت نماز انبیا و اولیا دانستى و آن‏گاه نماز خود و نماز مردم را ملاحظه کردى، پى مى‏برى که مردم در نماز بر چند قسم‏اند:

1. غافلانى که نماز خویش به پایان مى‏برند، در حالى که یک لحظه حضور قلب ندارند. 2. کسانى که در بخشى از نماز خود غفلت و در بخشى دیگر حضورقلب دارند. این‏ها نیز به حسب یا زیادى حضور قلب و غفلت و فزونى یکى بر دیگرى مختلفند، و مراتب آن‏ها نامتناهى است. 3. آنان که نماز خود را تمام مى‏کنند و دلشان لحظه‏اى غایب نیست، بلکه در همه نماز خود حضور قلب دارند و همه همت و اندیشه ایشان نماز است، به‏طورى که آن‏چه نزد آنان مى‏گذرد احساس نکنند، چنان که مولاى ما امیر مومنان (ع) بیرون کشیدن پیکان ازپاى مبارک را احساس نکرد. این بخش با بیان پاسخ به یک اشکال پایان مى‏پذیرد. بخش هشتم: کتاب دیدگاه محدث و فقیه بزرگ شیعه آیه الله‏سید عبد الله شبر است. حضور قلب از دیدگاه میرزا جواد آقا ملکى (ره) بحث بعدى کتاب دیدگاه عارف بزرگ و فقیه سترگ، آیه الله میرزاجواد آقا ملکى تبریزى است که در بخش نهم جاى گرفته است. ایشان پس از آیات و روایاتى که بیان‏گر حقیقت نماز است‏مى‏فرماید:

  با ملاحظه آن‏چه روایت شده، تشریع نماز در معراج پیامبر (ص)بوده و عروج آن بزرگوار به وسیله اجزاى نماز بوده؛ و هم‏چنین آن‏چه که درباره نماز انبیا و ائمه علیهم السلام از آن حالات عالى رسیده، و آن روایاتى که مى‏گوید: ذات اقدس حق نزد تمام‏اجزاى افعال و اذکار نماز بنده مومن است؛ و براى نماز چهار هزار باب است؛ و نماز ستون دین است که اگر قبول شد بقیه اعمال هم قبول خواهد شد و اگر رد شد بقیه هم رد مى‏شود؛ و این که نام نماز و اجزاى آن در کتب الهى و سنت انبیا آمده، تمام این‏ها به حکم عرف و لغت بهترین دلیل بر این حقیقت است که مراد از نماز، تنها صورت ظاهرى بدون توجه به حقیقت آن نیست.

این عارف بزرگ سپس به بحث «عوامل تحقق حقیقت نماز» پرداخته آن‏گاه فرموده است: 

سبب پیدایش حضور قلب، همت آدمى است، زیرا قلب، تابع همت واراده بوده و اگر همت تو نماز باشد، قلبت هم در نماز حاضرخواهد بود؛ ولى اگر همتت در پى‏چیز دیگرى باشد، قلبت هم ازنماز غافل و نزد همان چیز خواهد بود؛ چون خداوند براى هیچ کس دو قلب قرار نداده است. براى احضار قلب در نماز، راهى جز این‏که همتت را متوجه نماز سازى نیست، زیرا همواره همت انسان متوجه امرى مى‏شود که خیرى در آن گمان داشته باشد و آن را مایه سعادت خود بداند. لذا حضور قلب در هنگام نماز، تابع ایمان انسان به حقیقت نماز و این که نماز از همه اعمال بهتر و برتر است، مى‏باشد.

در جاى دیگر این بحث آمده است: 

 بهترین و کامل‏ترین نوع حضور قلب این است که قلب نمازگزار درتمام اعمال و گفتار و اذکار نماز متوجه همان عمل و قول باشد ومراعات حضور پروردگارش را کند و متوجه باشد که این اعمال رادر حضور او ادا مى‏کند. تامل و تفکر درباره جزیى از نماز، او را از توجه به آن جز که مشغول انجام آن است ،باز ندارد و در هنگام انجام هر عملى یا اداى هر ذکرى به فکر آن عمل و یا ذکر باشد و بداند که در آن لحظه، انجام آن جز از نماز و اداى آن ذکر از او خواسته شده و از خدا بخواهد که او را کمک کند تا آن جز را همان‏گونه که از او خواسته انجام دهد.

ایشان در قسمتى دیگر از مقاله خود مى‏نویسد:

  آن کس که باطنش بر محبت دنیا سرشته شده و هم‏اش پیوسته در پى‏تحصیل دنیا و اشتغال به حفظ و تکمیل آن است، آن هم نه به حد ضرورت، بلکه به خاطر محبت و لذت - که دنیاى مذموم هم همین دنیاست که آدمى را از ذکر و یاد خدا باز مى‏دارد- چنین کسى نباید انتظار داشته باشد که طعم محبت خدا را بچشد و لذت مناجات با او را آن‏چنان که زاهدان در نماز و دیگر عبادات وطاعات خود مى‏چشند، دریابد.

زیرا کسى که از کسب دنیا خوشحال شود، قطعا از توجه به خدا و مناجات با او خوشحال و مسرور نخواهد شد، همت آدمى متوجه چیزى است که دلباخته و علاقه‏مند به آن باشد، اگر دلباخته دنیا باشد، همتش هم در پى آن است و اگر علاقه‏مند به نماز باشد، همتش نیز متوجه آن خواهد بود و علاج کامل همین است. بخش پایانى: کتاب قسمت سوم از دیدگاه حضرت امام خمینى (ره) است که در ابتداى آن آمده است: 

 بر ارباب بصیرت و معرفت و مطلع بر اسرار اخبار اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام پوشیده نیست که روح عبادت و تمام و کمال آن به حضور قلب و اقبال آن است، هیچ عبادتى بدون آن مقبول درگاه احدیت و مورد نظر لطف و رحمت نشود و از درجه اعتبار ساقط است.

ادامه بحث درباره بیان حضور قلب اجمالى و تفصیلى است، پس از بیان حضور قلب اجمالى چنین آمده: مرتبه دوم از حضور قلب، حضور قلب در عبادت است تفصیلا، و آن، چنان است که قلب عابد در جمیع عبادت حاضر باشد و بداند که حق را به چه توصیف مى‏کند و چطور مناجات مى‏کند. از براى آن مراتب و مقاماتى بسیار متفاوت است، حسب تفاوت مقامات قلوب و معارف عابدان. و باید دانست که احاطه تفصیلیه به اسرار عبادات و کیفیت مدح وثناى به هر یک، براى احدى جز کمل اصفیا به طریق افاضه و وحى‏الهى ممکن نیست. و ما اینجا به طریق اجمال، مراتب کلیه آن را بیان مى‏کنیم. امام راحل (ره) سپس به بیان چهار گروه از نمازگزاران پرداخته و در مورد گروه چهارم فرموده است:

  و این طایفه، از اهل شهود و کشف، حضور قلبشان در عبادت، عبارت از آن است که جمیع حقایقى را که صورت عبادات کاشف آن‏ها است، واسرارى را که اوضاع و اقوال عبادات مظاهر آن‏ها است، بالعیان‏مشاهده کنند، پس در وقت تکبیرات افتتاحیه، کشف حجب سبعه برآن‏ها گردیده و خرق آن را نمایند؛ و در تکبیر آخر، کشف سبحات‏جلال و جمال بر آن‏ها گردیده به مناسبت قلوب آن‏ها؛ با استعاذه‏از شیطان قاطع طریق و جلوه اسم‏الله الجامع، وارد محامد گردند.

چنان‏چه اشاره‏اى به آن در محل خود بیاید، ان شاء الله. در پایان، زیر عنوان «امورى که به تحصیل حضور قلب کمک مى‏کند» آمده است:

  و آن در نماز امورى چند است که پس از این در مواقع خود بعض ازآن را ذکر مى‏کنیم و اکنون به طریق کلى براى مطلق عبادات علاجى ذکر مى‏کنیم و آن این است که انسان شواغل داخلیه و خارجیه راکه مهم‏تر از همه شواغل قلبیه است، قطع کند. شواغل قلبیه سبب عمده یا منحصرش حب دنیا و هم آن است. اگر انسان هم‏اش تحصیل دنیا و هم‏اش رسیدن به زخارف آن باشد، البته قلب فطرتا متوجه به آن مى‏شود و شغل شاغلش آن مى‏شود. 

                                                                 پایان

دیدگاه مولى مهدى نراقى در حضور قلب

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد