چه اگر چنین باشد، حال او مثل شخص عربى باشد که تلفظ به کلام فارسى مىکرده و شعور به معانى آن چیزى که تلفظ مىکند نداشته باشد. یا مثل حال ساهى و غافل و مصروعى که تکلم به چیزى مىنماید، بدون آن که معنى آن به خاطر ایشان گذرد و ندانند که چه مىگویند.
«دلایل حضور قلب در نماز»، «رابطه نماز با حضور قلب»، «آیا حضور قلب شرط صحت نماز است»، «راه درمان موانع حضورقلب»، «عوامل بیرونى و درونى خطورات قلبى».
بدان که ادله شرط بودن خشوع و حضور قلب در آیات و احادیثبسیار است، از جمله آنها فرموده خداوند متعال است: (اقم الصلاه لذکرى) «نماز را براى یاد من به پا دار».
فعل امر «اقم» ظاهر براى وجوب است و غفلت ضد ذکر و یاد مىباشد، لذا کسى که در همه نمازش غافل و بىتوجه است، چگونه ممکن است نماز را براى ذکر و یاد خداوند به پا داشته باشد و نیز قول خداوند که مىفرماید: (و لا تکن من الغافلین):«... و از غافلان مباش». مبنى بر نهى بوده و ظاهر آن دلالت بر تحریم غفلت دارد و نیزآیه: (حتى تعلموا ما تقولون): «باید بدانید که [ در نماز ] چه مىگویید» این آیه بیانگر علت نهى مستان در دنیا از ورود به نماز است و همین علت در انسان غافلى که غرق در مقاصد و وسوسههاى خود و افکار دنیوى مىباشد نیز شایع و ثابت است. در ادامه علامه فیض کاشانى، به بحث درباره شش عامل که باعث کامل شدن نماز مىشود اشاره دارد که عبارتند از:
حضور قلب و فهمیدن معانى اذکار و تعظیم خداوند و هیبتبارى تعالى و امید داشتن و حیا نمودن.
بخش ششم: کتاب در بردارنده قسمت دوم از دیدگاه حضرت امام خمینى(ره)درباره حضور قلب است. این بخش شرح و توضیح یک حدیث از حضرت امام صادق (ع) مىباشد که محتواى آن توجه به حضور قلب است. فراز نخست، بحث فراغت وقت و فراغت قلب در عبادت است. درباره فراغت قلب در عبادت آمده است:
و از فراغت وقت مهمتر فراغت قلب است. بلکه فراغت وقت نیز مقدمهاى براى این فراغت است و آنچنان است که انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از اشتغالات و هموم دنیایى فارغ کند؛ و توجه قلب را از امور متفرقه و خواطر متشته منصرف نماید، ودل را یکسره خالى و خالص براى توجه به عبادت نماید.
ادامه بحث درباره مراتب حضور قلب است که این چنین بیان شدهاست:
پس از آن که معلوم شد که حضور قلب در عبادات، قلب و روح عبادات است و نورانیت و مراتب کمال آن، بسته به حضور قلب ومراتب آن است، اکنون باید دانست که از براى حضور قلب مراتبى است که بعضى از آن مراتب اختصاص دارد به اولیاى حق، و دست دیگران از وصول به قله آن کوتاه است؛ ولى بعض مراتب آن براى سلسله رعیت نیز ممکن الحصول است. و باید دانست که حضور قلب به طریق کلى منقسم شود به دو قسمت عمده:
الف: یکى حضور قلب در عبادت؛ب: دیگر حضور قلب در معبود. سپس در مورد هر یک به طور مبسوط به بحث و بررسى پرداخته، آنگاه راجع به راه دستیابى به حضور قلب آمده است:
بدان که حضور قلب در عبادات حاصل نشود مگر به افهام نمودن به قلب اهمیت عبادات و آن در حقیقت میسور نشود مگر به فهمیدن اسرار و حقایق آنها.
نوانهاى بعدى مقاله حضرت امام خمینى (ره) بدین قرار است:
نوافل جبران کننده نقایص نمازهاى واجب؛ فراغت در عبادت موجد غناى قلب.
ادامه دارد....