دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

نوآوری فرهنگی و فرهنگ نوآوری

نوآوری فرهنگی و فرهنگ نوآوری

 نویسنده : دکتر محمدعلی زلفی گل

 


از جمله راهکارهای عملی برای تحقق نوآوری و شکوفایی در عرصه های مختلف اجتماعی، علمی، سیاسی و اقتصادی در جامعه نوآوری فرهنگی است. با نوآوری فرهنگی و فرهنگ سازی است که فرهنگ نوآوری ایجاد شده و باعث شکوفایی جامعه می شود. هر گونه توسعه ای به فرهنگ خاص خودش نیاز دارد که باید طراحی و مهندسی شود. در نوآوری فرهنگی، باید نقش عوام جامعه پررنگ دیده شود.
 

1- نوآوری فرهنگی و فرهنگ توسعه

دانش، ثروت و سلامت از مؤلفه های اصلی توسعه پایدار است، توسعه نتیجه کمی یک مقوله کیفی به نام رشد است و از اساسی ترین شرایط رسیدن به توسعه پایدار این است که منابع مادی یک کشور برای رفاه فعلی شهروندان به حراج گذاشته نشود، زیرا در این صورت نسل های آینده در برآوردن نیازهای خویش دچار مشکل خواهند شد. اگرچه رکن دانش و نقش آن در توسعه، وابستگی جدی با نخبگان علمی، فنی، هنری و فرهنگی (خواص) دارد و درگیر کردن ایشان در این امر مقدس سرعت رسیدن به توسعه را افزایش داده و زمان دستیابی به آن را کاهش می دهد و با توجه به این واقعیت که علم و دانش و آثار آن که فناوری نامیده می شود، به حصار مرزها خواسته و ناخواسته محدود نمی شود، ولی امروزه نقش عامه مردم (عوام) در راه رسیدن به توسعه پایدار را نمی توان نادیده گرفت. زیرا مردم عادی هستند که با واکنش خویش به سیاست ها و قوانین اجرایی حاکمان و آراء و نظریات اندیشمندان و دانشمندان نوع فرهنگ عمومی جامعه را شکل می دهند و از طرفی با رأی خویش در نظام مردم سالار ،حاکمان و قانونگذاران را انتخاب می کنند و در واقع خود در نوع فرهنگ سازی، قانونگذاری، نیازسنجی و نیازآفرینی ای که توسط حاکمان طراحی و به اجرا در می آید، نقش غیرمستقیم دارند. پس فرهنگ هر جامعه شالوده تحولات مثبت و یا منفی است. بنابر این دوستان و دشمنان یک ملت این مسیر تحول را خوب می شناسند. دشمنان خوب می دانند برای دستبرد به فرهنگ یک کشور راه های زیادی وجود دارد که به حضور فیزیکی نیاز ندارد.
از طرفی دوستان یک ملت هم خوب می دانند که پیشرفت از مسیر فرهنگ روش مناسبی برای تغییر فکر و انگیزه افراد به جای جسم آن هاست، به همین دلیل در تحولات سیاسی در کشورهای پیشرفته بدنه کارشناسی امور اجرایی تغییر نمی کند و صرفاً فرهنگ تفکر، تصمیم سازی و تصمیم گیری و روش اجرا تغییر می کند. به همین دلیل هر روز مدهای جدیدی در عرصه لباس، قیافه، رفتار، کردار و گفتار وارد فرهنگ ما می شود. ما باید بپذیریم که فرهنگ مثل سایر امور و متأثر از آن ها از جمله علم در حال زایش، رشد و تحول است. علم، فن و تکنولوژی جدید فرهنگ نو را ایجاد خواهد کرد و محترمانه فرهنگ پیشین را تحت عنوان فرهنگ قدیمی و سنتی در بستر تاریخ بایگانی می کند. فقه پویای اسلامی مؤید این واقعیت بوده و نیازسنجی و نیازآفرینی را که بر پایه نوآوری باشد ، آن را یک ضرورت می شمارد.
اگر خواص ما یعنی حاکمان، دانشمندان و اندیشمندان به دنبال نوآوری در عرصه های مختلف زندگی مادی و معنوی نباشند و مدهای جاذبه دار نو برای عوام عرضه و فرهنگ سازی در آن راستا نکنند، دیگران بر اساس اهداف خودشان زحمت این کار را تقبل نموده و با نوآوری خویش در تولید علم و تکنولوژی، استفاده از علم و تکنولوژی نو را تحت عنوان مد و فرهنگ جدید به ملت های نابرخوردار (محروم) می فروشند و ثروت و عمر آن ها را مصادره نموده و آن ها را رفاه طلب و تابع از مدهای خویش می کنند. ما حق نداریم جوانانمان را سرزنش کنیم به خاطر تبعیت از مدها، ریخت و قیافه های دیگران، زیرا آن ها هر چیز نو را در خارج از دیار خودمان می بینند، آن ها نواندیش و نوجو هستند و خواص جامعه هم برای آن ها کم کاری کرده اند.
راستی چرا ما، نفتمان این ثروت بین نسلی را پس از یک قرن خام می فروشیم و به فکر افت بهای سرمایه های ملی نیستیم. در صورتی که اگر فرهنگ نوآوری در جامعه حکمفرما می بود، حتماً خواص از خود می پرسیدند ما درصد بالایی بی کاری داریم، چرا ماده خامی را که در اثر تحقیق و پژوهش می توان اجزای آن را شناسایی و جداسازی کرد ، آن را باید فروخت؟ راه دیگری برای تبدیل آن به ثروت و اشتغال وجود ندارد؟ آیا نمی توان با ایجاد صنایع تبدیلی مختلف هم اشتغال ایجاد نمود و هم با فرآوری محصولات نفتی از هر بشکه نفت چندین برابر درآمد ایجاد کرد. هر نظام حکومتی اهدافی را برای خود تعریف و برنامه هایی را برای تحقق آن ها طراحی و به اجرا در می آورد.
در ایران ، 2500 سال حکومت استبداد شاهنشاهی و حاکمیت ارباب رعیتی فرهنگی را ایجاد کرده است که پالایش و بازسازی آن خود به نوآوری نیاز دارد. به همین دلیل انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی به شمار می آید و مهندسی فرهنگی بر اساس نظام حکومتی مردم سالاری دینی و با اجرای قوانینی که مبتنی بر شرع است، مقدم بر سایر امور بوده و هست. پس نوآوری فرهنگی است که می تواند فرهنگ خودباوری و نوآوری را در یک جامعه ایجاد نماید.
 

2- نوآوری و پالایش فرهنگی در عرصه اجتماعی

 در نظام سلطنتی و ارباب رعیتی مردم دسته بندی می شدند و هر کدام در یک سطح خاصی قرار می گرفتند، در صورتی که در نظام مردم سالاری دینی یعنی جمهوری اسلامی جایگاه افراد را دانایی و توانایی آن ها تعیین می کند و در چنین شرایطی رقابت سالم زمینه رشد اقشار مختلف جامعه را ایجاد و استعدادها شکوفا شده و رقابت مقبول و حسادت مذموم است. در نظام جمهوری اسلامی حاکمان خود را خدمتگزار و مردم را ولی نعمت خود می دانند و باید بدانند. در حالی که در نظام ارباب رعیتی قانون گریزی یک هنر محسوب می شده و زر و زور دلیل حاکمیت بر افراد بوده است. زر و زور بیشتر مقبولیت بیشتری را در پی داشته است. در نظام جمهوری اسلامی ملاک مقبولیت سلامت نفس، تعهد و تخصص بیشتر است و تمام مردم در قبال قانون یکسانند.
طبیعی است که چنین تحولی نوآوری جدی در بازسازی و مهندسی فرهنگی را می طلبد. قانون گریزی در نظام جمهوری اسلامی نه تنها جرم بلکه گناه است. در حالی که قانون حکومت حاکم جائر حکم دیگری دارد. متولیان فرهنگی کشور با توجه به تدبیر مقام معظم رهبری در فرهنگ سازی نوین در جامعه که شاه بیت آن ها در نامگذاری سال های جدید در هنگام تحویل سال توسط ایشان اعلام می شود ،وظیفه بسیار سنگین تر نسبت به خواص دیگر جامعه دارند. ایشان با تکیه به نوآوری در امور فرهنگ باید در خصوص مواردی از جمله: تحریف و تخریب، تفکر و تحجر، رابطه یا ضابطه، گریز یا گزیر، قریبه و غریبه، حقایق و سلایق، هدایت و حمایت، تأمل و تحمل، کمیت و کیفیت و... دست به پالایش جدی بزنند و زنگارهای باقی مانده از فرهنگ استبدادی را با فرهنگ ناب اسلامی جایگزین نمایند.
 

3- فرهنگ نوآوری در عرصه علمی

اگرچه قدرتمندترین ابزار برای تغییر و دگرگون ساختن جامعه و جهان، علم و تکنولوژی بوده و فرهنگ جدید با علم و فن جدید ایجاد می شود. ولی نمی توان فرهنگ علم دوستی و علم باوری را در رشد علم و تکنولوژی نادیده گرفت. فرهنگ علم باوری حاکم بر یک جامعه است که انگیزه لازم را برای مردم به ویژه نسل جوان برای کسب، کشف و بکارگیری علم و دانش ایجاد می کند. انسان بی انگیزه مرده است و فرهنگ بی نشاط و کهنه انسان های بی انگیزه تربیت می کند. پس فرهنگ سازی و مدسازی شروع عالمانه و عاقلانه برای انجام هر کاری است. کارهای بزرگ تر نوآوری فرهنگی انسان های بزرگ تری را طلب می کند. نوآوری پیشنیاز شکوفایی هر استعدادی است و شکوفایی ثمره نوآوری ها در عرصه های مختلف از جمله علمی است. به قول بزرگان، عالمان و انسان های بزرگ برای حل هر مسأله ای یا راهی خواهند ساخت و یا راهی خواهند یافت.
در دنیای پر رمز و راز کنونی راهی جز دانایی و توانایی برای بقا وجود ندارد. در میدان رقابت جهانی کسی برنده است که از طریق پژوهش، تحقیق و تفکر چیزهایی را ببیند که دیگران ندیدند و به چیزهایی بیندیشد که دیگران نیندیشند و آثار چنین بینش و اندیشه خویش را در محصول خویش بروز و ظهور دهد. چنین اقدامی در این صورت عین نوآوری و شکوفایی است. نوآوری ملزومات دیگری هم دارد. ازجمله بستر مناسب و مجهز آموزشی و پژوهشی، شایسته سالاری، حمایت از مالکیت های فکر، توجه ویژه به نخبگان، طراحی معیارهای کارآمد سنجشی و انگیزشی و محترم شمردن کمیت و بها دادن شایسته به کیفیت در عرضه و ارزیابی هر محصولی.
 

4- فرهنگ نوآوری در عرصه اقتصادی

چنانچه کسب ثروت از طریق حلال به یک فرهنگ تبدیل شود و ثروتمند بودن حاصل از نخبگی، نبوغ و نوآوری ضد فرهنگ تلقی نشود و این باور در مردم ایجاد گردد که امنیت لازم برای ثروت و سرمایه در کشور وجود دارد و ثروتمندان و صنایع خصوصی و دولتی می توانند با اتکاء و بهره مندی از پتانسیل نخبگان و متخصصان و تمکین به قوانین مالیاتی و شرعی، ثروت خویش را افزایش دهند و عوام هم چنین فرهنگی را در نظام جمهوری اسلامی می پذیرند.
همچنین در صورتی که تمامی شرکت های دولتی و خصوصی موظف شوند که واحدهایی تحت عنوان مرکز پژوهشی تخصصی داشته باشند و درصدی از درآمدهای خویش را بالاجبار در خصوص پژوهش هزینه نمایند. آن وقت می توان فرهنگ غاصبانه کنونی ارجح دانستن اجناس خارجی را با ارجح دانستن اجناس تولید داخل جایگزین کرد. آن وقت هر ایرانی می داند ریالی که برای خرید اجناس داخلی هزینه می کند کمکی به اشتغال یک هموطن خویش است، که آن هموطن، می تواند فرزند، برادر، خواهر یا بستگانش هم باشد. در عرصه بین المللی نیز برای رقابت اقتصادی راهی جز نوآوری در محصولات نیست و برای افزایش ارزش پول ملی نیز از تجارب دیگر کشورها باید استفاده کرد و با نوآوری آن را بومی کرد. یکی از راه ها حذف چهار (4) صفر از پول ملی است ، مشروط بر این که راهکارهای لازم برای جلوگیری از سقوط مجدد آن و اجرایی شدن آن وجود اندیشیده شود.

 منابع :
- روزنامه قدس
-
http://tooba-ir.org

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد