دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

هنر گوش دادن و دقت!

هنر گوش دادن و دقت!

یکی از عواملی که باعث نقصان در یادگیری و عدم تمرکز در گوش دادن انسان به اطرافیانش می شود، وجود« من» های کاذب درونی یا ایگو می باشد که همواره خواندنی ها و شنیدنی های انسان از فیلتر همین ایگوها و من های کاذب درونی عبور می کند.
در واقع در دنیا اندک افرادی وجود دارند که طرز صحیح گوش دادن به مخاطب خود را بدانند.
در درون هر فردی، یک یا مجموعه ای از چندین ایگو وجود دارد که در کار درک و دریافت مستقیم از هر منبع یا کتاب یا گوینده ای مداخله می کند و باعث می شود سخنان شنیده یا خوانده شده بد ترجمه و تفسیر گردد.
در واقع انسان کلمات خوانده یا شنیده شده را با توجه به ترس ها، تعصبات، نگرانی ها، اضطراب ها، سطح سواد، شعور باطنی، پیش داوری ها و مجموعه ای از من های کاذب و ... درک و دریافت می کند.
این درک و دریافت در نتیجه با انواع مختلفی از من ها و حالات درونی فرد آمیخته شده و در بیشتر مواقع به اصل اولیه خود شباهت کمتری دارد و یا اصلا شبیه نیست.

تا وقتی که درون فرد از «من» ها و « ایگو»ها تصفیه و پاک نشده باشد، گوش دادن دقیق و عمیق به ندرت برای فرد اتفاق خواهد افتاد.
عواطف و حواس از طرفی فشار می آورند، ایگوها و من ها از طرف دیگر، دل مشغولی و افکار پوچ روزمره از طرفی دیگر، ترس از آینده و پشیمانی از گذشته و ...
هیچ وقت ذهن آرام نیست، هیچ وقت ذهن خالی نیست، هیچ وقت فرد آرام نیست و آرامش ندارد تا با خیالی راحت بتواند گوش دهد.
تا وقتی که انسان این من ها و ایگوها را در درون خود حمل می کند، هیچ آرامشی نخواهد داشت.
همیشه و در همه حال یکی از من ها یا ایگوها بر او مسلط است، حتی در خلوت ترین و آرام ترین لحظات زندگی اش.

وقتی چیزی را می خوانیم یا می شنویم، از لحاظ روانی در درون در حال گشت و گذار هستیم، در شهر روانی درونی، از مکانی به مکان دیگر مسافرت می کنیم. من یا ایگو، کلمات خوانده یا شنیده شده را بر طبق معیارهای خودش ترجمه و تفسیر می کند. وقتی چیزی را می خوانیم پیش داوری ها و تعصبات و توهم دانسته هایمان اجازه درک واقعی مطلب را به ما نمی دهند.
ما می خوانیم تا نظر خودمان را بر اساس ایگویی درونی مسلط بر مراکز پنجگانه وجودمان ارائه دهیم،
گوش می دهیم، تا نظریات منِ کاذب درونی خود را اشاعه دهیم.
هیچ وقت به صرف دانستن هیچ مطلب یا کلامی، چیزی را نمی خوانیم یا به چیزی گوش نمی دهیم.

اول از همه لازم است یاد بگیریم که چگونه به مطلبی گوش دهیم.
برای این منظور انسان باید ذهنی آرامی داشته باشد. باید برنامه ای برای مشاهده و درک کارکرد ایگوها و من ها تنظیم شود و سپس راه ها و راهکارهایی برای حذف تدریجی من ها و ایگوها در نظر گرفته شود.
به تدریج هر یک از من ها یا ایگوها که از درون شما حذف می شوند، آگاهی و توجه درونی شما افزایش می یاید و حضور بیشتری در لحظه حال به دست می آورید.
در هنگام گوش دادن یا خواندن مطالب، اجازه ندهید گفتگوی درونی و ذهنی یا من ها و ایگوها بر شما مسلط شوند.
با تمرین و استمرار مبارزه با من ها و حذف تدریجی آن ها کلمات بیشتری را درک خواهید کرد.

گوش دادن به دیگران (همچنین خواندن متون دیگران) را تمرین کنیم.
یاد بگیریم که همیشه حق با ما نیست.
به یاد داشته باشیم که هنر همیشه برحق بودن، از ایگوی درونی ما نشات می گیرد.
ما حکیم یا علامه دهر نیستیم که همه مطالب را بدانیم و بر همه چیز تسلط داشته باشیم.

بیاموزیم که دیگران نیز حق دارند و همیشه حق با ما نیست.
گوش دادن آن هم به صورت دقیق و صحیح، روح را فربه خواهد کرد و باعث تحریک و بیداری کانشسنس خواهد شد.
شمس تبریزی (رح) می گوید : 

گفتن، جان کندن است و
شنیدن، جان پروریدن.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد