دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

دانستنی های زندگی

دانستنی های تغذیه،خانه داری،روان شناسی،زناشویی ،تربیتی ،علمی و....

علی را به تاریخ بازگردانیم


علی را به تاریخ بازگردانیم


محمد رهبر

در کتاب حیات القلوبِ مرحوم مجلسی که قصص الانبیا و احوالِ پیامبر خاتم است، در بخش معراج رسول، داستانی ذکر شده تا مدح علی باشد. حکایت این است که در آسمان چهارم، پیامبر با تندیسِ عظیمی از علی مواجه می‌شود که ذوالفقار در دست می‌چرخاند؛ جبرئیل که در رکاب پیامبر است، عرضه می‌دارد که ملائکه مقیم آسمان، دلشان برای علی که در زمین است، تنگ می‌شد و این هیات متحرک را ساخته‌اند که آتش فراق، سرد کنند!!

از این روایت مجعول که معنا و معنویت و پیامبر و علی را به سخره می‌گیرد، بگذریم. غرض از آوردن این اباطیل این‌که علی بن ابی‌طالب به همت مورخان و بسیاری از علمای شیعه ، قرن‌ها از تاریخ اخراج شد!

دَروزی‌های سوریه علی را در شمار چهار رب‌ّالنّوعی نهادند که پرستش می‌کنند. صوفیان از او سرحلقه عرفان ساختند بی این‌که حضورش در جامعه را ببینند و شیعیان چنان به کلاف خلافت و غدیر و دشمنی با خلفای پیش از علی مشغول شدند که اصلا درد امیرالمونین و آرمان و شیوه‌اش در حکومت از یاد بردند.

سیّد رضی، نهج البلاغه را که مشتمل بر خطبه‌ها و نامه‌ها و پندهای امام اول شیعیان است، در قرن چهارم هجری، تدوین کرد، اما مولف بیش از این که مفتون فلسفه سیاسی علوی شود، مسحور بلاغت گشت و ذوق ادبی سید رضی، حجابی بر فهم علی شد.

نهج البلاغه در این همه قرن که سلاطین اسلامی آمدند و رفتند و در ایران حتی صوفیان صفوی، خود را کلب-سگ- علی خواندند و سلسله برپا کردند، متروک و بلکه ِسری باقی ماند.

علی ابن ابی‌طالب از مقام انسانی فراتر رفت و اسطوره‌ای گشت و تاریخ از علی خالی شد و آنچه ماند، آهن پاره ذوالفقار بود و ذکر خیری که از بازوانِ تناور او می‌شد که دروازه خیبر کند. خواندن قصه‌های مجعول از خونریزی و مبارزه‌طلبی علی، نَقل محافل شیعیان شد و این حدیث از او خوانده نشد که: 

«بدی را از سینه دیگران با کندن آن از سینه خود ریشه کن نما».

در این صد ساله اخیر است که نهج البلاغه درخشیده است و از قضا در سپیده دم مشروطیت. مرحوم نائینی اولین نفری بود که در کتاب تنبیه الامّه، مشروطه را در امتداد حکومت علوی، مقبول اسلام خواند. نائینی در بحث مبسوطی بر سر انواع حکمرانی،حکومت را به دو نوع تملکیه و ولایتیه منقسم کرد. اولی همان حکومت مالوف و استبداد سلطانی بود که همه می‌شناختند و دومی حکومت به نمایندگی مردم و مشروط به قانون و بر مبنای شورا و مشورت که پدیده‌ای تازه و تجربه نشده بود.

نائینی پا را فراتر می نهد و حکومت پیامبر و علی ابن ابی‌طالب را حکومت شورویه -شورایی – می داند. البته مشکلی این میانه هست و آن پندار معصومیت و علم غیب پیامبر و امام به زعم مسلمین و شیعیان است که این شورایی بودن را حشو زائد می‌کند و با این حال نائینی معتقد است اصل شورایی بودن در حکومت معصوم نیز ضروری است؛ چه اگر شورا نباشد، حکومت شبیه حاکمیت استبدادی می‌شود.

تاکید بر شورایی بودن حکومت حتی در زمانه حاکمیت معصوم ، حرف تازه‌ای بود که از فقیه نواندیشی در بطن انقلاب مشروطه شنیده شد. تفکر نائینی از بارقه‌های نخستینِ اندیشیدن به سیاست بود، فارغ از ذهن بسته‌ی شیعی که همواره حاکمان را غاصب می‌دانست و حق حکومت را در انحصار امامان و امام غایب. با این همه آنچه نائینی می‌گفت، در قیاس با نهج البلاغه که بیش از یک هزار سال قدمت داشت، کهنه می‌نمود.

اما آنچه نهج البلاغه را این‌گونه به پستوی تاریخ برد و تامّل بر علی را به تقدّس مبدّل کرد،این هاله معصومیت و غیب‌دانی بود که حضور تاریخی امام را در این نورپردازی گمراه کننده، به محاق افکند.

حال بیاییم و امام را به چشم انسانی انسان و از پنجره نهج البلاغه تماشا کنیم.

متن کامل در زیتون:
http://zeitoons.com/31156

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد